یکشنبه، بهمن ۱۵، ۱۳۹۱

از نبرد حماسی استالینگراد، 70 سال گذشت!



اکبر تک دهقان
14 بهمن 1391 - 2  فوریه 2013
 
روز 2 فوریه 2013، از پیروزی بزرگ ارتش سرخ شوروی بر ارتش فاشیستی آلمان در شهر استالینگراد، 70 سال سپری گشت. "نبرد استالینگراد"، بدون تردید سرنوشت جنگ دوم جهانی را رقم زده، تنها 2 سال پس از آن، شهر برلین پایتخت امپراطوری فاشیسم هیتلری به تصرف لشگرهای ارتش سرخ اتحاد شوروی درآمد. نبرد سربازان ارتش سرخ و مردم مقاوم و فداکار این شهر، در عمل، به عمر بیش از 12 سال بربرمنشی فاشیستی در جهان خط پایان کشید. بخش اعظم قراردادهای سیاسی، نظامی و امنیتی هم اینک معتبر در جهان، با تحولاتی گره خورده است، که به پیروزی سربازان ارتش سرخ  و مردم شجاع شهر استالینگراد مربوط میگردند.
 
استالینگراد یک شهر صنعتی و بندری کلیدی در کنار رودخانه ولگا و در جنوب شوروی واقع بود، که از آن طریق، تجهیزات جنگی و خواروبار برای مناطق شمالی شوروی نظیر مسکو و لنینگراد ارسال میگشت. هدف ارتش آلمان از تصرف این شهر، قطع راه ارتباطی کمک به شمال بویژه شهر تحت محاصره لنینگراد از یک سو، و تسهیل پیشروی ارتشهای آن بسوی قفقاز برای تصرف منابع نفت شهر باکو از سوی دیگر بود. شهر استالینگراد در آغاز تهاجم ارتشهای فاشیستی، 600 هزار نفر جمعیت داشت، که پس از شکست اشغالگران، تنها 8 هزار نفر از تهاجم فاشیستی جان سالم بدر برده بودند. مردم شهر و سربازان ارتش سرخ، در میان مصائب غیرقابل تصور جنگ و سرمای زمستانی تا 40 درجه زیر صفر، سنگین ترین شکست را در طول جنگهای بزرگ تاریخ بر نیروهای دشمن وارد آوردند.
 
ارتش آلمان در روز 23 اوت سال 1942 با 250 هزار سرباز و تجهیزاتی عظیم- که  از ماه نوامبر سال 1941 به بعد، شکستهای بزرگی را در اطراف مسکو تحمل کرده بود-، به سمت جنوب شوروی متمرکز گشته، به رودخانه ولگا در مناطق شمالی استالینگراد رسید- بدستور استالین، فوراً شرایط فوق العاده در شهر بمثابه شهری تحت محاصره نظامی، اعلام گردید. در این تهاجم آلمانها همچنین، دهها هزار سرباز از کشورهای رومانی، ایتالیا، مجارستان، کروُاسی و داوطلبین فاشیست از کشورهای دیگر اروپایی شرکت داشتند. در آخرین مراحل نبرد، نیروهای مهاجم 330 هزار نیروی مسلح در شهر و اطراف آن مستقر ساخته بودند. در طول اشغال بخشهای بزرگی از شهر و آزادی مجدد آنها، هواپیماهای بمب افکن آلمانی، مجموعاً 1 میلیون بمب به حجم 100 هزار تن بر سر ساکنان این شهر فرو ریختند. تنها در اولین روزهای تهاجم فاشیست ها، طی بمبارانهای گسترده هوایی، 40 هزار نفر از مردم غیرنظامی شهر کشته شدند.
 
نبرد استالینگراد از روز 7 ژوئیه سال 1942 آغاز و عاقبت با تسلیم ارتش ششم آلمان در روز 2 فوریه سال 1943 پایان یافت. اتحاد شوروی در این حمله، بیش از 1 میلیون نفر نیروی مسلح را به میدانهای نبرد گسیل کرد؛ نیروهایی از ارتش سرخ، که نقش اصلی را در این نبرد ایفا کردند، در تصرف برلین هم پیشتاز همه نیروهای ارتش سرخ بودند.
 
نخست وزیر اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و فرمانده عالی نیروهای مسلح این کشور ژوزف استالین، خود نقش اصلی را در طراحی عملیات نهایی و بزرگ "اورانوس"، حتی تا جزئیات آن، ایفا کرد. طی فرمان شماره 227 از سوی استالین، ارتش سرخ مجاز نبود در استالینگراد "حتی یک قدم عقب نشینی" کند. نیکیتا خروشچف بعنوان کمیسر سیاسی جبهه استالینگراد، منصوب گردیده بود. عملیات بزرگ "اورانوس"، بطور سازمانیاقته و کامل مشهور به "فاز دوم" نبرد استالینگراد، از روز 19 نوامبر سال 1942، برای بازپس گیری شهر از ارتشهای فاشیستی آلمان و متحدان آن، آغاز گردید. مهاجمین در اوائل همین ماه، تقریباً همه شهر را پس از ویرانی کامل به تصرف خود درآورده بودند. سربازان ارتش سرخ و بخش بزرگی از ساکنان شهر در استالینگراد، برای حفظ و یا تصرف دوباره هر منطقه مسکونی، هر خیابان، کارخانه، ایستگاه قطار، هر ساختمان و حتی طبقات آنها، اتاق ها، راه پله ها، و زیرزمینهای ساختمانها، با شجاعت توصیف ناپذیری تن به تن جنگیده و پیشروی کردند.
                                                                          
طی نبردهای استالینگراد، تمام شهر به تلی از خاکستر مبدل شده، و نزدیک به 1 میلیون نفر از مردم اتحاد شوروی کشته شدند. علیرغم این خسارت بسیار سنگین اما، پیروزی ارتش سرخ و شکست فاشیست ها، بارقه امید به پایان هر چه سریعتر جنگ دوم جهانی و برقراری صلح را در قلب صدها میلیون نفر از زحمتکشان و مردم صلح دوست سراسر جهان، روشن ساخت. پیروزی خلق شوروی در استالینگراد، قدرت مقابله همه ملل در حال نبرد با فاشیسم را، بطور تعیین کننده ای تقویت نمود.

 
 
 
پس از پیروزی ارتش سرخ در استالینگراد، و از روز 28 نوامبر تا 1 دسامبر سال 1943، اولین کنفرانس متفقین با حضور ژوزف استالین، فرانکلین روزولت، و وینستون چرچیل، با هدف ایجاد هماهنگی در مقابله با فاشیسم و مسائل پس از جنگ، در تهران برگزار شد. در طی این کنفرانس، وینستون چرچیل نخست وزیر انگلستان، "شمشیر استالینگراد" را که بیاد قهرمانیهای مردم و ارتش سرخ در استالینگراد و از سوی جرج ششم پادشاه انگلستان تهیه و هدیه شده بود، به ژوزف استالین تقدیم کرد.
 
 
در تمام طول قرن بیستم و در کوران مبارزات آزادیبخش صدها میلیون مردم جهان، آموزش مبارزان و مردم با روح مقاومت و پیروزی استالینگراد، یکی از اصول اولیه آموزشی و کسب خصوصیات مبارزاتی بود. بخش بزرگی از بشریت کنونی که نظیر برده گان دوران باستان، باید به قدرتهای استعماری و امپریالیستی خدمت کرده، خود در فقر و برده گی و تحقیر زندگی میکردند، با روح مقاومت استالینگراد رشد یافته، از آن الهام گرفته، و کشور خود را به سنگر مقاومت علیه قدرتهای امپریالیستی مبدل ساختند.
 
نبرد استالینگراد نه فقط نقطه عطفی تعیین کننده در سرنوشت جنگ جهانی دوم، بلکه همچنین مقطعی از رشته افتخارات تاریخی جنبش کارگری و کمونیستی بین المللی هم هست. شکست نابودکننده ای که طبقه کارگر، خلق شوروی و کمونیستها بر قدرت مهیب فاشیسم وارد آوردند، نظیر کابوسی، دشمنان کمونیسم را تا دهه ها وادار ساخت، از هر گونه فکر دست اندازی به حریم اتحاد شوروی پرهیز کرده، و قاعده بازی در جهان پس از جنگ را رعایت کنند.
 
برای بشریت قرن بیستم و جنبشهای سوسیالیستی توده های زحمتکش، خاطره نبرد بزرگ استالینگراد و قهرمانیهای کارگران و کمونیستها، به الگویی فراموش نشدنی و انگیزه ساز در مبارزات انقلابی مبدل گشت. از این دستاوردهای بزرگ تاریخ جنبش کارگری- کمونیستی، باید بدون مرعوب شدن در جهان تحت سیطره امپریالیسم و رسانه های سرسپرده و ضد کمونیست، آشکارا دفاع  و حفاظت نمود.
 
------------------------------------  
توضیحات
شهر استالینگراد تا سال 1925 هنوز شهر زاری چین Zarizyn نام داشت. طی جنگهای داخلی در شوروی پس از انقلاب اکتبر در فاصله سالهای 1917 تا 1920، نبردهای شدیدی در این منطقه بوقوع پیوستند. نیروهای ضد کمونیست با تصرف شهر تلاش میکردند، رابطه جنوب شوروی و حمل تولیدات و نیازهای غذایی از جنوب به شمال شوروی و قبل از همه مسکو و پطروگراد را قطع کنند. ژوزف استالین که از سوی دولت شوروی، بمثابه کمیسر سیاسی در این جبهه فعالیت میکرد، نقش بسیار مهمی در طی جنگهای این منطقه ایفا کرد. به پاس قدرانی از خلاقیتهای او در دفاع از این شهر، شهر فوق در سال 1925 به "استالینگراد" تغییر نام داده شد. از امسال و بنا به تصویب پارلمان شهر، هر سال در روزهای مربوط به بزرگداشت پیروزی استالینگراد و روزهای مربوط به مراسمهای پایان جنگ جهانی دوم، شهر ولگا گراد بمدت 6 روز بطور رسمی به نام سابق آن، "استالینگراد" نامیده خواهد شد.
پس از تغییر و تحولات سیاسی در شوروی در سالهای بعد از مرگ استالین در سال 1953، شهر استالینگراد در سال 1961 به شهر ولگا گراد تغییر نام داده شد، که نام کنونی شهر میباشد.
 
ولگا گراد هم اینک شهری با جمعیت بیش از 1 میلیون نفر، و دارای مساحتی بالغ بر 565 کیلومتر مربع است. این شهر، یک شهر صنعتی، دانشگاهی، بندری و نظیر گذشته با اهمیت استراتژیک حمل و نقل آبی در جنوب فدراسیون روسیه، همچنین مرکز اداری و اقتصادی منطقه ولگای جنوبی است. کمکهای نظامی متفقین به ارتش شوروی که از طریق ایران عبور میکرد، پس از ورود به دریای خزر در مسیر رودخانه ولگا قرار گرفته، و در ادامه به شهر استالینگراد حمل شده، سپس از این طریق به مناطق مسکو و لنینگراد منتقل میگردیدند. هدف اصلی ارتش آلمان، توقف ارسال همین کمکها به مناطق فوق در شمال شوروی بود.


البته برخی از مفسران معتقدند، که نام استالین بر این شهر نیز، در تهاجم و قصد اشغال آن از سوی آلمان نقش داشته، تصرف آن، نوعی پیروزی روانی هم برای هیتلر محسوب میگشت. هیتلر خود- در یکی از فیلمهای موجود در شبکه اینترنت-، چنین دلیلی را برای قصد تصرف استالینگراد رد میکند. اما تأثیرات روانی و سیاسی تصرف شهر بزرگی با اهمیت اقتصادی، ارتباطی و نظامی استراتژیک- که نام رهبر شوروی هم بر آن  قرار داشت-، بمثابه یکی از منافع جنبی پیروزی احتمالی ارتش آلمان، قابل انکار نیست.
وبسایت کانال اول تلویزیون آلمان آ- ار- د ARD، ضمن چندین گزارش و در جاهایی هم تحریف آمیز، نظیر همیشه اما، از خالی کردن عقده های ضد کمونیستی علیه شخص استالین غافل نمانده است.
در وبسایت آلمانی "دویچه وله" هم مطلبی تحریف آمیز و عمداً بقصد تنزل اهمیت این نبرد بزرگ درج شده است.
وبسایت فارسی "صدای آمریکا"- که برخی مواقع خود را با ارگان جناح "پرویز ثابتی" در طبقات حاکمه ایران اشتباه میگیرد-، اصلاً هیچ اشاره ای به این رویداد بزرگ که نکرده، حتی برای محکم کاری در موضوع دفاع خود از قاتلین دکتر فاطمی و بیژن جزنی، خبری تحریف آمیز و جهت دار تحت عنوان "چپ ها، مسئول حمله به سفارت آمریکا در ترکیه" را منتشر کرده است. در حالیکه همین خبر را وبسایت یورو نیوز، تحت عنوان "نقش احتمالی یک گروه چپ افراطی" بازتاب داده است.
 
وبسایت فارسی "دویچه وله" آلمان هم- این انجمن ایرانیان ضد کمونیست مقیم آلمان-، چاپلوسی پیشه کرده، راه آمریکا را رفته، سپس سر را در زیر برف فرو برده، و اصلا به روی مبارک خود نیاورده است. وقتی او کسی را نبیند، خوب این یعنی، کسی هم او را ندیده است! این یعنی جوهر فلسفه کلاسیک آلمانی: این،"واقعیت" نیست که "ذهن" را میسازد؛ بلکه این "ذهنیت" است که میتوان آن را بکمک دویچه وله، بجای واقعیت قالب کرد!!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در صورت امکان، شما میتوانید از تداوم این فعالیت با کیفیت بهتر و  کمیت بیشتر، حمایت مالی کنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر