در یک وبگردی اتفاقی به مطلبی پیرامون خود برخوردم. در این به اصطلاح مقاله،
در واقع اما لجن نامه، در کنار نامهای متعددی از جمله: سازمان راه کارگر، مجاهدین،
سایت روشنگری، سایت دیدگاه و مسئول آن آقای علی ناظر، در دو جمله کوتاه، نام این نگارنده
نیز بعنوان "همکار وزارت اطلاعات" رژیم اسلامی، آنهم از سالها پیش! ذکر شده
است. در مطلب مورد اشاره، نام خانواده گی متهم پاک شده است. اما در سایت گروه حسین
زهری( بهرام)،- همان " مسئول کمیته خارج سابق" سازمان فدایی - اقلیت تا
4 بهمن سال 1364- ، اصل مطلب در شکل کامل آن تحت زیر- عنوان:
" همسویی
"روشنگری" با رژیم جمهوری اسلامی ایران برای وارد کردن افترا به نیروهای
انقلابی"، هنوز مشخصات کامل این نگارنده موجود است.
اصل مطلب در سایت گروه حسین زهری (بهرام) نام زیر را در صفحه اول، قسمت
وسط و بالای آن حمل نموده، امضاء "سازمان چریکهای فدایی خلق ایران"،( یعنی
گروه حسین زهری) بر بالای آن نقش بسته است. این به اصطلاح سازمان، چنان نحس و نفرین
شده است، که حتی یک سایت جدی و یا سازمان سیاسی به نشانی آن لینک نداده است؛ مگر اینکه
غرض و مرضی در کار بوده باشد. احتمالاً برای اولین بار بسیاری از خواننده گان و از
طریق همین متن کوتاه در اینجا، از وجود آن اطلاع خواهند یافت! مطلب زیر در سایت مزبور،
چنان چندش آور و انباشته از دروغ است، که خواننده بزحمت قادر به خواندن کامل آن خواهد
شد:
" چه کسانی
حقایق را تحریف میکنند؟
سایت " روشنگری" در خدمت کیست؟ اپوزیسیون یا رژیم جمهوری اسلامی
ایران؟
الله قلی خان جهانگیری، فئودال، اکثریتی، مجاهد یا " انقلابی کبیر"؟ "
اینکه حسین زهری (بهرام)، این تبهکار و راهزن اموال و اسناد سازمان چریکهای
فدایی خلق ایران- اقلیت در خارج و این استفراغ تاریخ اخیر چپ ایران، تا چه حد فاقد
شرافت سیاسی است، نیازی به اثبات ندارد. او به شهادت اقدامات خود، از شرافت و ارزشهای
انسانی همانقدر بهره مند است، که لاجوردی از اصول احترام به حقوق شهروندی برخوردار
بود! اما چنین جانوری- که نه فقط بدبختانه بطور کامل روی دو پا راه میرود، بلکه بدتر
از آن، حتی قادر به چرخاندن سایت و "سازمان" هم هست!- ، سر از سازمان بیچاره
ما در نمی آورد و نقشی جدی در وقوع جنایت 4 بهمن سال 64 ایفا نمیکرد، اگر یک عضو باقی مانده کمیته مرکزی، یعنی عباس توکل و باند خارج از کشوری آن، این هیولا را در سال 1361، بعنوان عضو
انتصابی کمیته مرکزی به جان فعالین سازمان نمی انداختند. حسین زهری (بهرام)، خود قادر
نبود، اینهمه بار بی وجدانی، دروغ و ضدیت با بدیهی ترین حقوق شهروندان اسیر و آواره
این کشور را بتنهایی بر دوش بکشد؛ او باید فعالانه کمک دریافت میکرد، آموزش میدید و
ابزارهای سقوط آزاد کنونی را در اختیار میگرفت. عباس توکل، "هسته اقلیت"
چی ها و تیم آنها در خارج، شمشیر حسین زهری (بهرام) را تیز کردند.
نگارنده در اینجا پنهان نمیکند، که دادخواهی و رسیده گی به هر سطحی از
نقض حقوق شهروندی و انسانی خود را- چه در دوران فعالیت تشکیلاتی و چه فعالیت مستقل
امروز، از جمله از طریق نمونه بالا را- حق بدیهی خود دانسته، شرایط دمکراتیک و دستگاه
قضایی یک دولت مردمی را در فردای سرنگونی ماشین ترور اسلامی، به این منظور به یاری
خواهد طلبید.
- رونوشت برای روزنامه "
نیمروز"، چاپ لندن، که هر از چند گاهی، با دریافت پولی
کلان از اموال بسرقت برده سازمان فدایی- اقلیت، بنفع این باند بی مقدار
تبلیغ میکند:
18 دی 1386- 8 ژانویه 2008
جمهوری شورایی
(اکبر تک دهقان)
-------------------------------------
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر