یکشنبه، فروردین ۰۶، ۱۴۰۲

مجاهدین بمثابه نیرویی مؤثر در مقابله با باند جنایتکار پهلوی

 

عربده کشی هر روزه دارودسته پلید ساواک، پارس کننده گان قدیم و جدید افراطی آن و مشتی سرلمپن نظیر مسعود نقره کار، بهروز ستوده، ابوالفضل محققی، ف. م. سخن، مزدک بامدادان، مجید محمدی، ایرج مصداقی و غیره در محیط اینترنت، به کیفیت سیاه جدید و نفرت انگیزی دامن زده است. این جریان ضد مردمی که اعضاء آن همگی کارمندان جیره خوار، چاپلوسان و غلامان حلقه به گوش قدرت های امپریالیستی هستند، مدام برای مخالفین خود و بویژه علیه طیف چپ ایران، همچنین سازمان مجاهدین، سمپاشی کرده، شاخ و شانه میکشند.

شرایط سیاسی ایران در مسیر تغییر آن، قطعاً و بدون هیچ تردیدی به تقابل مسلحانه و درگیریهای گسترده میان نیروهای سیاسی دخیل در آن منجر خواهد گشت. نه فقط رژیم اسلامی و صاحبان امتیازات کلان کنونی به کشتارهای خیابانی بی سابقه ای روی خواهند آورد، بلکه کارمندان و سگان زنجیری قدرتهای امپریالیستی از نوع عناصر بالا نیز برای حذف نیروی چپ و مجاهدین و احیاء رژیم هیتلری پهلوی به سلاح متوسل خواهند شد. هرگونه خوشبینی به روندی از تحولات آرام و گویا طی فعالیت های "مدنی"، اشتباهی مهلک و غیرقابل جبران است. توده های عادی مردم ایران دارای عادات، روحیات و سنت های اجتماعی پایداری از سازمانهای صنفی و سیاسی قدرتمند نبوده، در برابر وابستگان هار رژیم پهلوی، جز طعمه ساده ای بیش نخواهند بود.

سازمان مجاهدین هم اینک بعنوان یک نیروی جدی سنت دار و باقی مانده از دوران مبارزه با رژیم جنایتکار پهلوی، نباید در خارج از کشور مرعوب فضاسازی این عناصر سخیف گشته، بلکه بموقع و صریح دست به موضع گیری زده، با افسارگسیختگی آنان مقابله کند. این شرط ایجاد آماده گی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و شخصی خود و شکل دادن به روانشناسی سیاسی ضروری برای مقابله آتی با آنها است. مجاهدین همچنین با علم به بروز برخوردهای مسلحانه شدید در هر تحول قدرت در ایران آینده، باید از هم اکنون وابستگان خود در داخل کشور را نیز برای چنین روزهای سختی آماده کنند. مجاهدین نباید ناچار شوند که اشتباه مهلک خود در توسل به اقدام مسلحانه بدون آماده گی قبلی را در سال 1360 تکرار کنند. نتیجه ندانم کاری و ناتوانی این سازمان در تحولات سیاسی بزرگ آتی، تبدیل کشور به جهنمی نیمه مستعمره چه بسا بدتر از دوران رژیم فاشیستی پهلوی خواهد بود.

در کنار این ضرورت، برخلاف تصور بسیاری و به همان میزان مهم، زمینه های اجتماعی یک ائتلاف سیاسی ملی میان نیروی چپ جامعه و سازمان مجاهدین هم اینک نیز موجود بوده، چه بسا محتمل ترین نوع ائتلاف سیاسی در شرایط سرنگونی رژیم اسلامی خواهد بود. این دو نیرو در ایجاد یک نظام سیاسی دموکراتیک و مستقل و مقابله با تشبثات تبهکاران وابسته به رژیم پهلوی منافع یکسان داشته، قادرند سیاست مشترکی را برای بازسازی سریع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور ارائه داده و عملی کنند.

اکثریت بزرگ مردم ایران را هم اکنون اکثریت خاموش تشکیل داده است. یکی از دلایل اصلی آن در کنار نقش و جنجالهای قوم گرایان، بدون تردید، وحشت از تاخت و تاز هر روزه جریان پلید پهلوی و مزدوران لیبرال آنها علیه نیروهای چپ و مجاهدین در خیابان های تهران است. مردم عادی ایران خود بخوبی به این واقعیت آگاهند، که خود دارای قدرت سیاسی متشکل و تأثیرگذاری در داخل کشور نیستند. آنها اما نمی خواهند تحت هیچ شرایطی استقلال سیاسی کشور را که نتیجه انقلاب بهمن بوده، و رژیم جنایتکار اسلامی هم قادر به سلب آن از مردم ایران نگشت، از دست بدهند. جانیان قلم بدست و کف بدهان از نوع عناصر مزدور بالا، همه امتیازات و امکانات شان استفاده از حمایت مستقیم قدرت های غربی بمنظور تخریب استقلال سیاسی کشور است. هر میزان که دارودسته جنایتکار پهلوی قدرت بیابد، بهمان میزان روندهای گسیختگی ملی در کشور نیز به جریان افتاده، با سرعت غیرقابل انتظاری تشدید شده، و از کنترل خارج خواهند گشت.

سنگر اصلی متعلق به مردم ایران و مستقل از ماهیت این رژیم پلید، یعنی استقلال سیاسی کشور، در چنین حالتی اولین قربانی تاخت و تاز نیروهای باند سیاهی از نوع عناصر دریده نامبرده در بالا خواهد بود. بدون وجود استقلال سیاسی کشور، ادعای حفظ زندگی صلح آمیز، شعار ایجاد و تحکیم دموکراسی و یا حفظ یکپارچگی کشور جز یاوه گویی و کلماتی پوچ و بی معنا نخواهند بود.

 

اکبر تک دهقان

6 فروردین 1402- 26 مارس 2023

www.j-shoraie.blogspot.com

فصل های منتشر شده "یک برنامه سیاسی برای جمهوری دموکراتیک ایران" (انتشار سوم):  

http://radikaldemokratik.blogspot.com/2023/01/blog-post.html

------------ 

توضیحات

- عبارت "سمپاشی کرده" در انتهای پاراگراف اول، در روز 27 مارس به متن اضافه شده است.

ــــــــــــــــــــ

چهارشنبه، فروردین ۰۲، ۱۴۰۲

دوشنبه، اسفند ۲۹، ۱۴۰۱

بهاران خجسته باد!

 


سال نو خورشیدی 1402 زمانی فرا میرسد، که امواج یک جنبش اعتراضی با خواسته هایی انقلابی و نه خواسته هایی برای اصلاحات سطحی، بخشهایی از جامعه ایران بویژه زنان پیشرو را فراگرفته است. این جنبش انقلابی هنوز در آغاز گسترش قرار داشته، و کاملاً قابل انتظار است که در موقعیتی نباشد تا رژیم درنده خوی اسلامی را بطور جدی بمصاف بطلبد. دلیل آن قبل از همه، غیبت نیروهای بزرگ اجتماعی تشکیل دهنده ملت یعنی توده های کارگر و زحمتکش در این اعتراضات است. همچنین هنوز یک نیروی اجتماعی سازمانیافته و قابل توجه از اقشار متوسط شهری بدلیل انبوه منافع شکل گرفته برای آن طی 44 سال، از هرگونه نزدیکی به شورشهای خیابانی پرهیز میکند. در کنار عوامل فوق، ماشین اداری و نظامی رژیم اسلامی نیز هنوز علائمی قابل ذکر از تحلیل رفتن عملکرد منضبط و یا ضعف جدی را بروز نمی دهند.  

تجلیل و توصیف حماسی از جنبش اعتراضی کنونی اما بتنهایی کمکی به روند رشد و بویژه پالایش آن از انبوه تصورات بعضاً بشدت ارتجاعی در آن نمیکند. شناخت ضعف های جنبش اعتراضی نیز به بخش بسیار مهمی از فعالیت مبارزاتی کنونی تعلق دارد.

اکثریت توده های مردم، یعنی با اطمینان: "اکثریت خاموش"، کماکان رغبتی برای ورود به اعتراضات از خود نشان نمی دهند. اعتراضات هنوز به تظاهرات شورش گونه در برخی مناطق شهرها و یا مناطق نسبتاً امن مسکونی محدود مانده، معترضین، نیرویی را که مسلح به سطحی از سازمانیافتگی و یک برنامه سیاسی دموکراتیک باشند، تشکیل نمی دهند. اما هرکس که تاریخ 44 سال وحشیگری این رژیم جنایتکار و نابودی هر فرد و نیروی مستعد سازمانگری را بشناسد، در درک چگونگی و چرایی مرحله جنینی اوضاع سیاسی و انقلابی کنونی مشکلی نخواهد داشت.

شرایط سیاسی کنونی، هم آبستن تحولاتی رو به پیش و دموکراتیک- انقلابی است و هم بدلیل آنارشی حاکم بر آن و فقدان درک نقش آفرینان این جنبش از نظام سیاسی- اقتصادی جایگزین و بی اعتنایی به استقلال سیاسی جنبش انقلابی، آبستن بروز جهنمی هولناک نظیر عراق و افغانستان و سوریه نیز هست. حتی نقش و تبلیغات و بند و بست های جریان باند سیاهی و درنده خوی پهلوی با قدرتهای امپریالیستی، امکان تحقق جهتگیری دوم را به موضوعی کاملاً جدی مبدل ساخته است. این جریان آشکارا فاشیستی از سنت نازی ها، که پس از 44 سال کشتار زندانیان سیاسی، هنوز در خارج از کشور نیز با شعار "مرگ بر مجاهد" و "مرگ بر کمونیست" به خیابان می آید، و نیروی چپ ایران را به "ویروس" تشبیه کرده، و "یک کمونیست خوب را یک کمونیست مرده" می نامد، خود خطری بمراتب ضد انسانی تر و سیاه تر از رژیم اسلامی است.

عناصر اصلی تشکیل دهنده یک جنبش انقلابی- دموکراتیک رشد یافته که از سوی اکثریت جامعه جدی گرفته شود، هنوز در حال تکوین و تکامل هستند. تا چنین کیفیتی از رشد مبارزات انقلابی محقق نشود، بحرانهای اقتصادی، هر میزان هم شدیدتر از سطح فعلی، بخودی خود سرنگونی رژیم اسلامی را موجب نخواهند گشت. بحران اقتصادی در شرایط کنونی ایران، هنوز از بحرانهای اقتصادی در کشورهایی نظیر ونزوئلا، و پیش از آن: آرژانتین و زیمبابوه و بسیاری دیگر شدیدتر نیست. یک انقلاب در کشوری بزرگ و پرجمعیت و با تاریخ سیاسی معاصر پیچیده ای نظیر ایران، مسئله ای مطلقاً سیاسی و ناشی از انفجار کل ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، مذهبی، اداری و نظامی موجود است. تورم و افزایش قیمت ها حتی بدتر از حالا، قادر نیستند بتنهایی و بلاواسطه منجر به این تحول بزرگ در چنین ابعاد کلانی گردند.

در همانحال اما، این نیز بهیچوجه قابل انکار نیست، که حوادث غیرقابل پیش بینی، نظیر مرگ سردسته رژیم و یا یک حمله نظامی خارجی مؤثر، میتواند موجب تسریع برخی رویدادهای سیاسی و یا بهم ریختگی ساختارهای تصمیم گیری و بروز سطحی از "اختلال" موقت در اعمال سیاست سرکوب رژیم علیه اعتراضات گردد.

سرنگونی رژیم ترور اسلامی، موضوع سازماندهی مشخص نیرو و وجود تشکیلاتی مستقل، قدرتمند و مؤثر، گسترش یافته، دموکراتیک، قابل اعتماد، ملی و سراسری در داخل کشور است. در خارج از کشور، نه چنین علائق و افرادی وجود دارند و نه هرگز چنین تشکیلاتی و یا نطفه های آن میتواند شکل بگیرد. توسل به قدرتهای تبهکار و جنگ طلب غربی به این منظور، تنها میتواند منجر به ایجاد مفری برای ادامه حیات هرچه بیشتر رژیم اسلامی و تشدید مصائب مردم ایران گردد. این آن واقعیت سختی است که باید بیان صریح آن، طلایه دار آغاز سال نو خورشیدی برای مردم عاصی از سلطه گری رژیم جنایتکار اسلامی گردد.

 

اکبر تک دهقان

29 اسفند 1401- 20 مارس 2023

فصول منتشر شده "یک برنامه سیاسی برای جمهوری دموکراتیک ایران" (انتشار سوم):   

http://radikaldemokratik.blogspot.com/2023/01/blog-post.htm

ــــــــــــــــــــ

شنبه، اسفند ۲۷، ۱۴۰۱

زنان آگاه و مبارز بمثابه گورکنان رژیم فاشیستی اسلامی

 

زندانی سیاسی شجاع سپیده قلیان بعد از 4 سال و 7 ماه تحمل سرافرازانه زندان، عاقبت در روز 24 اسفند/15 مارس از شکنجه گاه جهنمی اوین، آخرین قلعه ای که او در آن اسیر بود، آزاد شد. همان زندانی که زندگی هزارها زندانی سیاسی جوان و از جمله زنان مبارز نظیر او را در حمام خون این رژیم بربرمنش در دهه 60 بکام خود بلعیده بود.

سپیده قلیان روز 24 اسفند پس از آزادی خود در مقابل زندان اوین و بدون حجاب اجباری تحمیلی این رژیم ضد زن فریاد زد: خامنه ای ضحاک! می کشیمت زیر خاک!

او پس از این اعلام موضع صریح نسبت به سالهای زندان و شکنجه و بدرفتاری، با خانواده خود به سمت دزفول، محل تولد و زندگی خانواده گی خود در شمال خوزستان، حرکت کرد. مأموران جنایتکار رژیم که از طریق شبکه های اجتماعی از اعلان جنگ علنی او به خامنه ای جنایتکار مطلع شده بودند، نظیر راهزنان عصر بدویت، در مسیر قم به اراک، جاده را بر اتوموبیل خانواد او بستند و او و مادرش را با خشونت و توهین از اتوموبیل بیرون کشیدند. تا این لحظه از چند و چون دقیق بازداشت دوباره و همچنین محل نگهداری او اطلاعاتی به بیرون درز نکرده، و بیدادستانی رژیم هم خبری در این رابطه منتشر نکرده است.

سپیده قلیان متولد سال 1373 در شهر دزفول، پیش از بازداشت خود دانشجوی رشته حقوق و پیش از آن نیز فارغ التحصیل رشته دامپزشکی بود. او تاکنون چندین بار بازداشت شده و طی اسارت هم مکرراً تحت شکنجه قرار گرفته است.

سپیده قلیان در روز 27 آبان 1397 همراه با شماری از کارگران اعتصابی و فعالین سندیکایی نیشکر هفت تپه از آنجمله اسماعیل بخشی در شهر شوش بازداشت میشود. او پس از چندی در شرایط مرخصی کوتاه مدت خود مورد تهاجم مأموران رژیم قرار گرفته، و دوباره به پشت میله های زندان کشیده شد که بار آخر نیز در ابتدای تیرماه 1399 به زندان اوین منتقل میگردد.

سپیده قلیان به آن گروه از زنان قهرمان کشور ما تعلق دارد، که بدون شک در شکل دادن به یک نظام دموکراتیک در ایران آینده نقش بسیار مؤثری ایفا خواهند کرد. باور به حقوق دموکراتیک مردم، شرکت فعال در مبارزات روزمره توده های زحمتکش و تحت سرکوب، پیگیری و آشتی ناپذیری، شجاعت ابراز نظر در سخت ترین شرایط و پذیرش خطر بازداشت مجدد، از او چهره ای منحصر بفرد ساخته اند.

 

اکبر تک دهقان

27 اسفند 1401- 18 مارس 2023

فصول منتشر شده "یک برنامه سیاسی برای جمهوری دموکراتیک ایران" (انتشار سوم):   

http://radikaldemokratik.blogspot.com/2023/01/blog-post.html

--------------

توضیحات

- ویدوئوی فریاد سپیده قلیان در برابر زندان اوین و پس از آزادی:

https://twitter.com/i/status/1636000136743485442

- "تنها دارایی ما مقاومتهعبارتی است که سر در ورودی حساب توییتری سپیده قلیان بی باک را آراسته است.

- شهر زیبا و تاریخی دزفول با جمعیتی نزدیک به 270 هزار نفر، از شهرهای بزرگ کشور و در شمال استان خوزستان واقع است. این شهر از دوره های بسیار کهن منطقه ای مسکونی بوده است. در اطراف شهر دزفول آثاری از جوامع 5000 سال قبل باقی مانده است. دزفول در منطقه ای قرار دارد که هزاران سال پیش جوامع و دولت- شهرهای ایلام و شوش در آن واقع شده بودند.

دزفول منطقه ای عمدتاً کشاورزی است و تولیدات غلات، میوه و گل و سبزی آن به بازارهای داخلی و کشورهای همسایه صادر میشوند. کشاورزی صنعتی نیز در دزفول وسیعاً رواج دارد. رودخانه بزرگ دز از میان شهر دزفول و رودخانه کرخه نیز از دشتهای نزدیک به شهرستان دزفول عبور میکنند که در زندگی اقتصادی منطقه نقش مهمی ایفا میکنند.

ـــــــــــــــــــــــــ

پنجشنبه، اسفند ۱۸، ۱۴۰۱

روز جهانی زن و تاریخچه پیدایش آن

 

روز 8 مارس (17 اسفند) مطلبی تحت عنوان "روز 8 مارس روز جهانی زن مبارک باد!" در وبلاگ "بازسازی" منتشر شد. نگارنده پس از درج آن به اطلاعات مختلف و بعضاً متضادی در محیط اینترنت دست یافت که منشأء پیدایش این روز را با اختلافاتی توضیح میدادند. این یافته ها انگیزه ای شدند، تا با جمع آوری و ترجمه و تنظیم و مقایسه اطلاعات موجود، مقاله قبلی تغییر کرده و در شکل تکمیل یافته کنونی مجدداً منتشر شود.

در طی بازنویسی مقاله روشن شد، که روز جهانی زن از ابتدا و بصورت کنونی آن بعنوان "8 مارس روز جهانی زن" وجود نداشته، و مناسبت خاصی در قرن نوزدهم در ارتباط با این روز هم قابل اثبات نیست، بلکه طی چندین دهه، مبارزات، جنبش های متعدد و بزرگداشت روز زن در روزهای مختلف ماههای فوریه و مارس، بتدریج تکوین یافته، عاقبت به تعیین روز "8 مارس روز جهانی زن" در سال 1921 رسیده است! اما چهره ای که در این رابطه از انتهای قرن نوزدهم همواره در همه فعالیتهای نظری، مطبوعاتی، سازماندهی،عملی، سیاسی و تشکیلاتی تا سال 1921 حضور و نقش تعیین کننده ای داشته، بدون تردید کلارا زاتکین است.

کلارا زاتکین، هم در تأسیس اولین مجله مروج حقوق زنان کارگر در سال 1892 در برلین، هم در کنگره هفتم انترناسیونال سوسیالیستی (انترناسیونال دوم) در سال 1907 در کپنهاگ، هم در "کنفرانس زنان سوسیالیست" همین کنگره، و هم در کنفرانس دوم زنان کمونیست (کمینترن، انترناسیونال سوم) در مسکو در سال 1921 بیشترین نقش را در اعلام یک روز جهانی زن و سپس اعلام 8 مارس بعنوان چنین روزی ایفا کرده است. براستی میتوان با قطعیت از کلارا زاتکین بعنوان قابله تولد "8 مارس روز جهانی زن" نام برد!

کلارا زاتکین بعدها بعنوان نماینده ای از فراکسیون حزب کمونیست، رئیس سنی مجلس آلمان نیز (رایشتاگ) در 30 سپتامبر 1932 در برلین بود، که در آن، حزب نازی ها ("حزب سوسیالیست ملی کارگران آلمان NSDAP") به اکثریت آراء دست یافته بود. کلارا زاتکین 75 ساله، طی 40 دقیقه سخنرانی خود با صراحت به خطر بزرگی که ظهور فاشیسم در آلمان و جنگ، بشریت را تهدید میکرد اشاره کرد و همه زحمتکشان آلمان را فراخواند تا با تشکیل یک جبهه واحد (از سوسیال دموکراتها و کمونیست ها) فاشیسم را به شکست بکشانند. او 9 ماه بعد و در روز 20 ژوئن 1933 در شهر مسکو درگذشت.*1

***

 

روز جهانی زن در سال 1401 با دوره ای از مبارزات شجاعانه مردم ایران علیه نظام سلطه گری بربرمنشانه رژیم اسلامی همزمان شده است، مبارزاتی که زنان جامعه، بدون تردید پیشتازان آن را تشکیل داده و رادیکال ترین جناح سیاسی آن را میسازند. بزرگداشت این روز بین المللی تاریخی، همچنین بزرگداشت و تایید نقش زنان مبارز در تحولات سیاسی کنونی و آتی ایران نیز است.

 بسیاری از مردم از چگونگی پیدایش و نقش روز 8 مارس در تاریخ معاصر جهان مطلع نیستند. رسانه های تبعیض گر و ضد کمونیست غربی همواره واقعیت سرچشمه و قدرت این روز بزرگ را پرده پوشی کرده ا ند. پس از نابودی توطئه گرانه اتحاد جماهیر شوروی و اردوگاه کشورهای سوسیالیستی، جعل تاریخ و انجام تاریخ نویسی جدید دولتی در اروپا بنحو گسترده ای رواج یافته است.

در این میان بطور خاص، این رسانه ها و دولت های آلمان و فرانسه هستند که تاریخ سازی جعلی را با صرف مالیات اکثریت مردم یعنی کارگران و زنان بطور سازمانیافته ای عملی میکنند. امروزه بطور گستاخانه ای کانال تلویزیونی اول دولتی آلمان: "آ- ار- د ARD" و کانال تلویزیونی دولتی دوم این کشور: "ز- د- اف ZDF" و کانال های تلویزیونی مشترک دولتهای آلمان و فرانسه یعنی: "آر- ت Arte" و کانال "فونیکس Phönix" تمام وقت به کمونیسم زدایی از تاریخ اروپا و جهان مشغول هستند. هدف آنها آشکارا حذف کمونیست ها و جعل یک تاریخ جدید برای اروپا بدون نقش جنبش کمونیستی است. حذف این واقعیت نیز که برای اولین بار از سوی کنگره زنان کمینترن (انترناسیونال سوم) در سال 1921 در مسکو روز 8 مارس بعنوان روز جهانی زن اعلام گردید به این تاریخ سازی جعلی تعلق دارد.

 باید در چنین شرایطی بویژه، و علیرغم نقش جریانات راست افراطی و تبلیغات سوء استفاده جویانه آنها در موضوع حقوق زنان و شعار "زن، زندگی، آزادی" به ریشه های واقعی پیدایش این روز مهم جهانی اشاره کرد. باید حقایق تاریخی را در این ارتباط روشن ساخت و نباید در برابر هوچیگری دسته جات فمینیست راست، شبه فاشیستی و شریک در قدرت و جنگ در کشورهای امپریالیستی و نوع ایرانی آنها مرعوب شد.

مکرراً نقل شده است که تعیین روز 8 مارس بمثابه روز جهانی زن گویا به اعتصاب و  اعتراضات کارگران صنایع تنباکو و پارچه بافی نیویورک در روز 8 مارس در سال 1857 مربوط است که 15 هزار نفر از زنان کارگر در آن برای کاهش ساعات کار، دستمزدهای بیشتر، حق رأی عمومی و خاتمه کار کودکان دست به اعتصاب زده، و به خیابانها رفتند. در این تظاهرات گویا شعار "نان و گل سرخ" ظاهر میشود که باید به علامت خواست امنیت اقتصادی و کسب استانداردهای بهتر زندگی کارگران تعبیر گردد. مخالفین این تاریخ نگاری معتقدند، نه در تاریخ نگاری جنبش کارگری آمریکا و نه در تاریخ نگاری فمینیسم آمریکایی چنین واقعه ای در چنین روزی قابل رد یابی نیست! این گروه از پژوهشگران معتقدند که منشأء 8 مارس برای اولین بار در دهه 50 میلادی و از سوی نیروهای غیر چپ در فرانسه ساخته شده است. هدف چنین عملی نیز گسستن ارتباط روز جهانی زن از تاریخ جنبش کمونیستی در قرن بیستم و اعلام این روز جهانی از سوی کنگره زنان  کمینترن (بین الملل کمونیستی) در سال 1921 در مسکو است. در زیر تلاش میشود بر اساس مدارک موجود در محیط اینترنت و با ترجمه از زبانهای مختلف، شرحی حدوداً موثق از تاریخ پیدایش روز 8 مارس ارائه گردد.

کنگره هفتم انترناسیونال سوسیالیستی (انترناسیونال دوم) از تاریخ 18 تا 24 اوت 1907 در شهر اشتوتگارت (آلمان) برگزار میگردد. 884 نماینده از 25 کشور در این کنگره حضور می یابند. از آن میان چهره های مشهور مارکسیست این دوره اروپا نظیر روزا لوگزامبورگ، کلارا زاتکین و آگوست ببل از آلمان، ولادیمیر لنین و ژولیوس مارتوف از روسیه و ژان ژورز از فرانسه جزء شرکت کننده گان این کنگره بودند. در این کنگره در کنار مسئله احتمال بروز یک جنگ بزرگ میان قدرتهای اروپایی و موضوع شیوه برخورد به استعمار، مسئله زن و حق رأی برای زنان نیز مورد بحث واقع میشود.

کنگره هفتم انترناسیونال سوسیالیستی (انترناسیونال دوم) در موضوع "مسئله زنان" قطعنامه ای را بتصویب رساند. طی این مصوبه، احزاب سوسیالیستی خود را متعهد میساختند، که با تمام نیرو برای دستیابی به حق رأی زنان دست به مبارزه بزنند، بدون اینکه در این مبارزه با زنان بورژوا- فمینیست راست متحد شوند. از آنجا که فمینیست های راست ضمن خواست حق رأی زنان، در همان حال اما علیه احزاب سوسیالیستی نیز مبارزه میکردند.

 دو روز بعد در همین کنگره و از روزهای 26 تا 27 اوت به ابتکار 58 نماینده از 13 کشور یک کنفرانس بین المللی زنان سوسیالیست برگزار شد. در این کنفرانس، تشکیل یک دفتر اطلاعات زنان سوسیالیست نیز بتصویب رسید. اعضاء این دفتر، کلارا زاتکین از آلمان را بعنوان اولین مسئول آن انتخاب نمودند. این دفتر همچنین نشریه "برابری" را که از سوی کلارا زاتکین در این کشور منتشر میشد ارگان رسمی بین الملل زنان قرار داد.*2

در ایالات متحده نیز برای اولین بار در روز 28 فوریه 1909، خواست تعیین روز 28 فوریه بعنوان روز ملی زنان آمریکا اعلام شد. مبتکر این اقدام کمیته زنان حزب سوسیالیست آمریکا (Socialist Party of America) *3 بود و پیشنهاد اعلام این روز نیز از سوی فعال حقوق زنان این حزب یعنی ترزا مل کیل Theresa Malkiel مطرح گشته بود. او در سال 1909 بعنوان عضو کمیته ملی زنان این حزب انتخاب شده بود. دلیل او در تعیین یک روز بعنوان روز زنان نیز به ارج گذاری از اعتصاب زنان کارگر در سال قبل در نیویورک مربوط میشد. در سال 1908 کارگران زن تنباکو و نساجی ها در شهر نیویورک (مانهاتان) دست به اعتصاب زده و خواهان شرایط بهتر کار گشته بودند. در همین سال و در همین شهر نیویورک نیز یک اعتصاب موفقیت آمیز دیگر بمدت 8 هفته انجام و ادامه یافت که در آن 20 هزار کارگران زن نساجی (پیراهن دوز) شرکت کرده بودند.

آنچه که به اثبات نقش زنان سوسیالیست آمریکا در اعلام یک روز ملی زنان در آمریکا برمیگردد، متن تلگرامی است که از سوی زنان سوسیالیست آمریکایی بمناسبت برگزاری این روز در سال 1911 وجود دارد. این تلگرام به مصوبه ای از سوی کمیته زنان حزب سوسیالیست آمریکا اشاره میکند که براساس آن، روز یکشنبه آخر ماه فوریه هر سال را بعنوان روز مبارزه برای حق رأی زنان اعلام نموده است.

انترناسیونال سوسیالیستی (انترناسیونال دوم) سپس در کنفرانس کپنهاگ خود در سال 1910، به پیشنهاد کلارا زاتکین برگزاری مراسم سالانه یک روز برای زنان را بتصویب رساند. او یکی از اهداف خود را در طرح این پیشنهاد کسب حق رأی عمومی برای زنان ذکر کرد. این پیشنهاد زاتکین حمایت 100 زن شرکت کننده در این کنفرانس از 17 کشور را بدست آورد، اما روز برگزاری جشن جهانی زنان یعنی 8 مارس بعدی معین نگشت.

مصوبه کنفرانس کپنهاگ در این رابطه مقرر داشت:

"همگام با پرولتاریای مسلح به آگاهی طبقاتی و سازمانیافته در تشکلهای اتحادیه ای، زنان سوسیالیست همه کشورها هر سال یک روز را بعنوان روز زنان در کشورهای خود قرار میدهند. این روز در وحله اول در خدمت تبلیغ برای حق رأی زنان خواهد بود. برگزاری مراسم های روز زنان باید یک کاراکتر بین المللی داشته و از پیش و با دقت آماده گردند."

در همین حال، به نظر نویسنده گان سازمان بین المللی کار "آی ال او ILO"، آنچه که تعیین یک روز جهانی زن را بازهم به جلو انداخت وقوع یک آتش سوزی بزرگ در روز 25 مارس سال 1911 در k Triangle Shirtwaist-Fabriنیویورک بود، که طی آن 146 کارگر زن جوان کشته شدند که اکثراً نیز از میان زنان کارگر مهاجر بودند.

برای اولین بار در سال 1911 روز جهانی زن در روز 19 مارس در کشورهای دانمارک، آلمان، اتریش و ایالات متحده برگزار گشت. انتخاب روز 19 مارس قرار بود بر ماهیت انقلابی روز جهانی زن تأکید کند. به این دلیل که این روز، روز 18 مارس یعنی روز یادبود جانباختگان شهر برلین در انقلاب ناکام 1848 و جانباختگان کارگران در انقلاب کمون پاریس در سال 1872 را یاد آوری میکرد.

در سالهای بعد همچنان یک روز در یکی از روزهای ماههای فوریه و مارس در اکثر کشورهای پیشرفته صنعتی بمثابه روز جهانی زن جشن گرفته میشد. انقلاب دموکراتیک روسیه در فوریه سال 1917 اما بطور قطعی و مشخص در پیدایش روز 8 مارس نقش مهمی ایفا کرد.  

سرانجام این زنان شجاع کارگر از محلات فقیر نشین شهر پتروگراد پایتخت امپراطوری روسیه بودند که در روز 8 مارس سال 1917 (در تقویم رایج کشورهای اروپایی بجز روسیه) تحت رهبری حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه برای اعتراض به گرسنگی، پایان دادن به جنگ امپریالیستی و بازگشتن همسران و فرزندان خود از جبهه های جنگ دست به تظاهرات زدند. جمعیتی متشکل از 128 هزار زن کارگر اعتصابی در پترو گراد در روز 8 مارس 1917 با شعارهای: نان! نابود باد جنگ! نابود باد حکومت مطلقه! به خیابانها آمده و مرتباً بخشهای مختلفی از کارگران، سربازان و دهقانان هم به آنها پیوستند. طی مبارزات گسترده زنان و کارگران در روزهای 8 مارس تا 16 مارس 1917 عاقبت تزار در حال جنگ روسیه وادار به استعفاء گشته، نظام کهن سلطنتی سرنگون شد، و روسیه به یک جمهوری مبدل گشت. در انقلاب سوسیالیستی اکتبر که تنها 8 ماه بعد و تحت رهبری حزب کمونیست روسیه و لنین بوقوع پیوست، برای اولین بار در تاریخ، یک زن، الکساندر کولونتای، بعنوان وزیر در یک دولت، آنهم دولت بزرگترین کشور جهان انتخاب گشت. طی سالهای پس از انقلاب اکتبر نیز این روز مرتباً و در 8 مارس بعنوان روز زن در روسیه شوروی جشن گرفته میشد.

دومین کنفرانس بین المللی زنان کمونیست در مسکو در سال 1921 آخرین لحظه تاریخی است که به روز 8 مارس بمثابه روز جهانی زن بمفهوم امروزی شکل داده است. با پیشنهاد هیئت نماینده گی زنان بلغارستان و تصویب اکثریت نماینده گان حاضر، برای ارج گذاری بر نقش زنان پتروگراد که ناقوس سرنگونی تزاریسم را در روز 8 مارس بصدا در آوردند، روز 8 مارس برای اولین بار بمثابه روز جهانی زن اعلام گردید.

در این کنفرانس همچنین، کلارا زاتکین نیز که در این تاریخ از رهبران حزب کمونیست آلمان بود، در یک سخنرانی به موضوعات مربوط به شرایط سیاسی اروپا، جنبش سوسیالیستی، اتحاد شوروی و حقوق زنان پرداخت.*4


کلارا زاتکین در کنار فریدریش انگلس

از چپ به راست: فردیناند سیمون (1862-1912)، فردریکه سیمون با نام فامیلی اصلی ببل (خواهر آگوست ببل، 1869-1948کلارا زاتکین (1933-1857)، فریدریش انگلس (1895-1820)، یولی ببل، آگوست ببل (1913-1840)، ارنست شاتنر، رگینا برنشتین و ادوارد برنشتین (1932-1850). هتل Löwen Bendlikon در زوریخ سوئیس سال 1893.


فریدریش انگلس دو سال پس از این ملاقات، در اوت 1895 در لندن درگذشت. آگوست ببل از سال 1892 تا مرگ خود در سال 1913 یکی از دو فرد رهبری دوگانه حزب سوسیال دموکرات آلمان بود. او در میان دو جناح راست و چپ حزب، معرف جناح میانی حزب است. ادوارد برنشتین همان تجدید نظر طلب مشهور است، که معتقد بود طبقه کارگر دیگر نباید از طریق انقلاب، بلکه از طریق سیاست رفرمهای پارلمانی برای سوسیالیسم مبارزه کند. ادوارد برنشتین در این مقطع در تبعید لندن بسر میبرد و به خط مشی تجدید نظر طلبی روی آورده است. او در رهبری حزب حضور نداشت، اما از نویسنده گان اصلی ارگانهای حزب بود. کلارا زاتکین (36 ساله در این عکس) در این مقطع مسئول نشریه زنان حزب سوسیال دموکرات آلمان است- نشریه "برابری". او به همراه روزا لوکزامبورگ در برابر جناح رفرمیست ادوارد برنشتین در حزب، جناح رادیکال حزب سوسیال دمکرات را معرفی میکند.

عکس و توضیح در اینجا در روز 15 مارس به مطلب وبلاگ اضافه شده اند.

 

اکبر تک دهقان

22 اسفند 1401- 13 مارس 2023

www.j-shoraie.blogspot.com

فصول منتشر شده "یک برنامه سیاسی برای جمهوری دموکراتیک ایران" (انتشار سوم):   

http://radikaldemokratik.blogspot.com/2023/01/blog-post.html

--------------

توضیحات

*1- نطق کلارا زاتکین بعنوان رئیس سنی موقت نشست افتتاحیه مجلس آلمان (رایشتاگ) در 30 سپتامبر 1932 در برلین. این ویدوئو تا دقیقه 4.40 مربوط به سخنرانی کلارا زاتکین است.

https://www.google.com/search?q=Clara+Zetkin+Reichstagsrede+1933&rlz=1C1CHBD_deDE916DE916&source=lnms&tbm=vid&sa=X&ved=2ahUKEwjlq92x_tn9AhXFzaQKHZ0tB6YQ_AUoA3oECAEQBQ&biw=1280&bih=617&dpr=1.25#fpstate=ive&vld=cid:029bf1c0,vid:1tIfnSSEUJA

در رأی گیری انجام شده در این نشست، کاندیدای فراکسیون نازی ها هرمان گورینگ با کسب اکثریت آراء بعنوان رئیس جدید رایشتاگ انتخاب شد. گورینگ در دولت آدولف هیتلر به وزارت نیروی هوایی آلمان منصوب شد و در انتهای جنگ دوم جهانی نیز، که نیروهای ارتش سرخ برلین را تقریباً به تصرف خود درآورده بودند، او به منطقه تحت اشغال ارتش آمریکا گریخت و خود را به نیروهای آمریکایی تسلیم کرد. هرمان گورینگ در دادگاه نورنبرگ متفقین از 20 نوامبر 1945 تا 14 آوریل 1949 به اتهام ارتکاب جنایت علیه بشریت محاکمه و به اعدام محکوم شد. "دوستان" آمریکایی زندان بان اما به او کمک کردند تا او از طریق استفاده از سیانور در 15 اکتبر 1946 در زندان دست به خودکشی بزند! پیش از او هم آدولف هیتلر (30 آوریل 1945)، ژوزف گوبلز (1 مه 1945) و هاینریش هیملر (23 مه 1945) از طریق استفاده از سیانور خودکشی کرده بودند. اکثریت قاطع طبقات ثروتمند و مرفه آلمان و اتریش، کارمندان دولت، بخش اعظم اقشار وسیع خرده بورژوازی شهری، اعضاء و مسئولین حزب نازی ها بویژه چهار نفر فوق، تصمیم گیرنده گان هر روزه و مجریان آگاه همه جنایات هولناک دولت آلمان طی سالهای 1933 تا 1945، از جمله قتل عام 6 میلیون یهودیان اروپایی بودند.

*2- "Die Gleichheit"

*3- حزب سوسیالیست آمریکا SPA بعنوان شاخه آمریکایی انترناسیونال سوسیالیستی در سال 1901 تأسیس گشت. این حزب پس از کشمکش های طولانی درونی پیرامون جنگ ویتنام عاقبت در سال 1973 منحل گشت. احزاب بعدی پس از انحلال حزب اولیه عبارتند از: حزب سوسیالیست ایالات متحده آمریکا SPUSA، حزب سوسیال دموکرات ایالات متحده آمریکا SDUSA، و حزب سوسیالیسم دموکراتیک ایالات متحده آمریکا DSA.

جک لندن نویسنده سوسیالیست مشهور آمریکایی، در این تاریخ یکی از چهره های مطرح حزب سوسیالیست آمریکا است.

*4- گزارش کاملی از دومین کنفرانس بین المللی زنان کمونیست در مسکو در سال 1921. مطلب زیر از طریق برنامه ترجمه گوگل در حد رضایتبخش به فارسی/انگلیسی قابل ترجمه و مطالعه است:

https://sites.google.com/site/sozialistischeklassiker2punkt0/zetkin/zetkin-frauenbewegung/clara-zetkin-die-zweite-internationale-konferenz-der-kommunistinnen-zu-moskau

در پاراگراف 27 از گزارش بالا در ماه اوت 1921 چنین آمده است:

"بدرخواست هئیت نماینده گی زنان بلغارستان، مقرر میشود، که دفتر دبیران بین المللی کنفرانس بموقع دست به اقداماتی بزند تا روز بین المللی کمونیستی زنان در سال 1922 در همه کشورها بطور یکسان و در یک روز معین برگزار گردد. تاریخ این روز بایستی روز 8 مارس قرار گیرد. این روزی تاریخی است که طی آن در سال 1917 زنان پرولتاریای پترزبورگ [پایتخت قدیم روسیه] از طریق تظاهرات قدرتمند خود باعث آغاز اولین انقلاب روسیه در سال فوق گشتند."

(این قطعه احتمالاً برای اولین بار به فارسی ترجمه میگردد و روشن میکند که روز 8 مارس چگونه تعیین شده است.)

تصویری از مبارزات زنان ایران در سال 1401

تصویری از مبارزات زنان ایران در 8 مارس سال 1357


کلارا زاتکین

5 ژوئیه 1857 آلمان (Wiederer)- 20 ژوئن 1933 مسکو/14 تیر 1236 - 30 خرداد 1312

تظاهرات زنان در 8 مارس 1917 در پتروگراد در اعتراض به گرسنگی و جنگ امپریالیستی

 

الکساندر کولونتای اولین وزیر زن در جهان

31 مارس 1872 پتروگراد- 9 مارس 1952 مسکو/12 فروردین 1251- 18 اسفند 1330

تصویری از اعضاء کابینه دولت انقلابی به رهبری لنین در سال 1920، کولونتای سمت راست پایین

ــــــــــــــــــــــــ