دوشنبه، اسفند ۰۸، ۱۴۰۱

یک برنامه سیاسی برای جمهوری دموکراتیک ایران- 12

 

حقوق دهقانان و توسعه روستاهای کشور

 

حقوق سیاسی شهروندان روستایی

1- تعیین شوراهای روستاها بمثابه قدرت قانونی و پارلمان های روستایی. نماینده گان این شوراها با رأی مستقیم و مخفی ساکنان هر روستا و از طریق حضور یک هیئت نظارت قانونی انتخاب میشوند. آئین نامه انتخابات در روستاها، شهرها، استان ها و در کل کشور را یک آئین نامه واحد (با لحاظ ویژه گی های هر یک از موارد فوق) تشکیل میدهد.

2- حق شهروندان روستایی به اداره مستقل روستاهای خود از طریق شوراهای روستاها. حق قانونگذاری محلی و تدوین آئین نامه های ضروری از سوی این ارگان ها برای نیازهای زندگی روزمره شهروندان در همه حوزه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در روستاهای کشور.

3- تعهد قانونی شوراهای روستاها به مشورت با اتحادیه های دهقانی در همه موارد مربوط به اقتصاد روستایی، در نظر گرفتن مطالبات اتحادیه های دهقانی و انتقال مطالبات آنان به ارگان های شهری، استانی و کشوری. برگزاری نشست های مشترک منظم از سوی شوراهای روستاها و سازمانهای صنفی و اجتماعی هر روستا.  

4- انتخاب و یا برکناری اعضاء شوراهای روستایی و یا دهیاران منتخب شوراها تنها از طریق انجام انتخابات جدید تحت نظارت قانونی و یا تصمیم شورای منتخب موجود امکان پذیر است. ارگان های مشابه بالاتر شهری/استانی/کشوری مجاز به نقض حقوق شوراهای روستاها و دهیاران در این زمینه نخواهند بود.

5- تدوین پیشنویس اولیه قوانین سراسری مربوط به روستاییان و اقتصاد روستایی از طریق شوراهای روستایی و اتحادیه های دهقانی بمنظور ارائه به دولت و دو پارلمان سراسری (مجلس شورای ملی، کنگره سازمان های اجتماعی).

6- حق شوراهای روستاهای کشور به ارائه پیشنهادهای قانونی برای اجرای طرح های ساختاری/زیربنایی در مناطق روستایی کشور.

7- حق اتحادیه های دهقانی و اتحادیه های صنفی در روستاها نظیر سندیکاها، اتحادیه های کارفرمایی دموکراتیک و سازمان های زنان و جوانان به شرکت مستقیم در "کنگره سازمان های اجتماعی" بمثابه یکی از دو پارلمان سراسری کشور و ارگان دموکراسی مستقیم.

8- شرکت نماینده گان شوراهای روستاهای کشور و اتحادیه های دهقانی در همه نشست های مهم استانداری ها/وزارت خانه ها در هر استان و یا در کل کشور که موارد زیر را در بر بگیرند:

آب کشاورزی و آشامیدنی، توسعه کشاورزی، شهرسازی و توسعه روستاها، ایجاد شهرک های صنعتی، قراردادهای داخلی/خارجی مربوط به صادرات/واردات محصولات کشاورزی و دامی، سدسازی، ایجاد جاده ها، اتوبان ها، خطوط آهن و ایستگاه های راه آهن، دایرکردن زمین های بایر، پرورش خاک، بیابان زدایی، جنگل کاری، کشاورزی گلخانه ای، وضعیت تالاب ها، دریاچه ها و رودخانه های داخلی، ایجاد مناطق طبیعی حفاظت شده و حفظ محیط زیست. نظر و رأی نماینده گان شوراها و اتحادیه های مذکوردر این نشست ها بمثابه رأی کامل، قانونی و غیر قابل چشم پوشی محسوب میگردند.   

9- تأسیس نهادهای قضایی و شعبات ضروری ادارات دولتی در همه روستاهای کشور و کمک به حل و فصل سریع و عادلانه معضلات قانونی و اختلافات در مناطق روستایی بر اساس قوانین عمومی کشور.

 

حق تنظیم مستقل رابطه روستاییان با نهاد مذهب

رژیم اسلامی در ایران تحت عنوان فریبکارانه "جمهوری اسلامی"، حکومت بازاریان، کارخانه داران، لیبرال ها، آخوندها، ضد کمونیست ها و احزاب و سیاستمداران عمدتاً تهرانی بوده، رابطه ای با باورهای مذهبی ساده شهروندان معمولی کشور نداشت. این افراد، همه دارای تجارب سیاسی و مدیریت و مدارک مهم آکادمیک از ایران و یا اروپا و آمریکا بوده، بعضاً حتی زبان فارسی را با لهجه انگلیسی صحبت میکردند. آنها با هدف غارت ثروت نفت و دستیابی به منافع قدرت و ثروت برای خود و بستگان و احزاب خود این نظام سیاه فاشیستی را تأسیس و از تثبیت خونین آن نیز طی سالهای 1357 تا 1360 به هزینه مردم ایران حمایت کردند. همچنین مروجین ادغام مذهب و دولت و تأسیس نظام اسلامی هم از آغاز دهه 20 شمسی تا سال 1357 همگی از عناصر متنفذ لیبرال و تحصیلکرده تهرانی نظیر مهدی بازرگان، مظفر بقایی و یا مقاماتی از رژیم پهلوی بودند.   

شهروندان معمولی این کشور و باورهای مذهبی ساده آنها بویژه روستاییان، نقشی فکری، سیاسی و عملی در تأسیس این نظام قتل و غارتگری، که موضوع سازماندهی قدرت در پایتخت بود، ایفا نکردند. از این رو، روستاییان کشور حق دارند، خود مستقلانه، طی مناسباتی دموکراتیک و بدون دخالت روشنفکران سیاسی و لیبرال ها از شهرهای بزرگ، رابطه زندگی شخصی، اجتماعی و سیاسی خود را با نهاد مذهب تعیین کنند.

لیبرال های مرفه تهرانی و مجهز به مدارک آکادمیک، صاحبان شرکت ها، مقامات و تجارب سیاسی و دولتی نه فقط رژیم اسلامی را تأسیس کرده و آن را به جان شهروندان ساده کشور انداختند، بلکه بعدها و بویژه در خارج از کشور هم طی 44 سال با بی انصافی محض نوشتند و گفتند که:

مردم معمولی ایران بویژه روستاییان کشور، مردمی "عقب مانده"،"اسلام زده"، "شرق زده"، "ناآگاه" و "دین خو" هستند، و گویا از این رو در این کشور رژیم اسلامی روشنفکران لیبرال بر سر کار آمد!

این روشنفکران فاقد صلاحیت ملی، صدها بار مسئولیت استقرار حکومت خمینی را به گردن مردم فقیر حاشیه نشین تهران انداختند تا نقش خود را در بروز این بلیه هولناک پرده پوشی کنند. نه فقط اینگونه تهمت زنی به مردم حاشیه نشین، بلکه قلم بدستان دروغگو با گستاخی راسیستی مسئولیت سقوط آوار حکومت اسلامی بر پیکر کشور را به ویژه متوجه شهروندان روستایی کشور نمودند. لیبرال های راست در داخل و سلطنت طلبان در خارج از کشور، با همین استدلال، دهه ها نظیر یک عادت روزمره اعلام و تبلیغ کردند که:  

"خلایق را هرچه لایق"!

و این همان نیروی ضد مردمی بود که در دوره تاخت و تاز ساواک در رژیم پهلوی برای توجیه وحشیگری خود علیه ملت ایران تبلیغ میکرد:

"این ملت آدم نمیشود، باید توی سرش زد"!  

جریان لیبرال های راست افراطی، سلطنت طلب و غیر سلطنت طلب، در ادامه تبهکاریهای خود علیه مردم ایران، در خارج از کشور نیز به نیروهای لیبرال راست افراطی و راسیست و ضد خارجی در کشورهای غربی پیوست، و نزد همکاران و آشنایان خود، از پناهنده گان چپ و یا معمولی ایرانی و مردم ساده ایران در داخل کشور بدگویی کرده، و سرکوبگری حکومتی علیه آنان را توجیه کردند. سلطنت طلبان و لیبرال های راست، آشکار و نیمه آشکار تبلیغ کردند که مردم ایران شایسته دموکراسی نیستند. اکثریت آنها امروز هم مردم ایران را "آماده دموکراسی" نمی دانند. همین نظریه فاشیستی را همین امروز هم میتوان در مقالات، بحث های یوتیوبی، لابلای گفته ها و نوشته های عناصر آنها در روزنامه ها، وبلاگ ها، سایت ها، تفسیرها و کامنت ها و بحث های اینترنتی در داخل و خارج از کشور به فور یافت.  

با لحاظ واقعیات بالا که در مقابل چشمان همگان بر شهروند ساده ایرانی گذشته است:

10- حق شوراهای روستاها به تنظیم قانونی و مستقل رابطه شوراها و جوامع روستایی با نهاد مذهب. این رابطه میتواند در برخی جنبه ها با مناسبات نهادهای اداری/عمومی کشور با نهاد مذهب در شهرهای بزرگ به بروز تفاوت هایی منجر گردد. این موضوع برای مثال به برگزاری مراسم ها و آداب مذهبی و یا حضور در نیایش ها در اماکن مذهبی مربوط میگردد.

11- رعایت حقوق شوراهای روستاها در برخورد مستقل به نهاد مذهب اما نباید موجب نقض حقوق فردی- اجتماعی زنان/دختران/جوانان/کودکان، باعث کندی ایجاد و تحکیم نهادهای اجتماعی جدید، منجر به کاهش تحمل حق انتقاد از مذاهب و یا کم توجهی به حقوق شهروندان غیر مذهبی در روستاهای کشور گردد.

12- جمهوی دموکراتیک از حقوق همه شهروندان بزرگسال مذهبی به زندگی دموکراتیک، آشکار و آزادانه با باورهای دینی خود بدون ابهام و تبعیض دفاع میکند.

 

جمهوری دموکراتیک و اعاده  حیثیت از روستاییان

13- روشنفکران لیبرال و عمدتاً تهرانی، از مذهب بی آزار و غیر سیاسی شهروند ساده وسیعاً سوء استفاده کرده، آن را نردبان ترقی شغلی و کسب موقعیت و مقام قرار داده، پس از بیرون انداخته شدن از حاکمیت نیز مردم روستایی و مذهب آنان را مقصر اعلام کردند! قانون اساسی جدید در جمهوری دموکراتیک باید به نقش اصلی لیبرال های راست، روشنفکران سیاسی، احزاب، سیاستمداران و "رجال" تهرانی با مدارج "دکتر" و "مهندس" و "پروفسور" از هر دو رژیم پهلوی و اسلامی در سقوط کشور به جهنم اسلامی اذعان کرده، آن را سند ضد ملی بودن اکثریت روشنفکران مقام طلب ایرانی معرفی کرده و صریحاً محکوم کند.

14- قانون اساسی جمهوری دموکراتیک باید دسته جات بالا را که هم اینک هم در خارج از کشور مشغول تیز کردن شمشیر سلطنت طلبان هستند، بعنوان نیروی فاقد صلاحیت بویژه برای دخالت در امور سیاسی، قضایی، قانونگذاری، رسانه های دولتی، ریاست دانشگاه ها، نظامی و امنیتی، دیپلماسی خارجی و انعقاد قراردادهای خارجی کشور بشناسد. یک قانون اساسی مردمی باید این گروه را مسئول تأسیس ماشین آدم کشی و غارتگری "جمهوری اسلامی" و ارتکاب خیانتی بزرگ به کشور اعلام کرده، و با صراحت، از اکثریت مردم ساده ایران و بطور خاص از شهروندان شرافتمند روستایی کشور اعاده حیثیت کند.

 

زنان، خانه داری و سالمندان روستایی

15- برسمیت شناسی خانه داری در روستا بمثابه یک شغل مولد و پرداخت دستمزدی معادل متوسط حقوق کارگران ماهر به زنان خانه دار روستایی از سوی "نهاد ملی خانواده و کودک".

16- ایجاد گسترده و هرچه سریع تر مهد کودک ها/کودکستان ها برای گروههای سنی پیش دبستانی در همه روستاهای کشور.

17- ایجاد و گسترش نهادهای دولتی، خصوصی و اجتماعی برای بهبود هر چه سریع تر موقعیت شغلی، فردی و اجتماعی زنان/دختران در مناطق روستایی کشور.

18- تأسیس گسترده خانه های سالمندان روستایی و بهبود شرایط زندگی، تندرستی و تغذیه این بخش از شهروندان مناطق روستایی کشور.

 

تندرستی، بیمه و بازنشستگی روستاییان

19- تأسیس گسترده کلینیک های مجهز و کمک همه جانبه برای تضمین سلامت شهروندان در همه روستاهای کشور.

20- تضمین بیمه درمانی و حق بازنشستگی برای شهروندان روستایی صرفنظر از موقعیت شغلی و درآمد آنان. دولت و مؤسسات بیمه بخش خصوصی باید با شرکت در یک اقدام ملی در سریع ترین زمان ممکن حقوق فوق را برای همه شهروندان روستایی تضمین کنند.

21- تعیین سن بازنشستگی در مناطق روستایی برای مردان 55 سال و زنان 50 سال نظیر شرایط زندگی شهری. این امر همچنین به منظور جذب نسل جوان جویای کار در بازار کار موجود مناطق روستایی نیز ضرورت دارد.

22- ادغام مراکز بهداشت، تندرستی و تغذیه روستایی در مراکز نزدیک شهری و الزام مؤسسات شهری مربوطه به یکسان سازی هر چه سریع تر استانداردهای موارد برشمرده در زندگی روستاییان با سطح کیفی موجود در مناطق شهری.

 

تحصیل و کارآموزی در مناطق روستایی

23- ادغام مراکز تحصیلی و کارآموزی مناطق روستایی در مراکز تحصیلی/کارآموزی شهرهای نزدیک و الزام مدیران و پرسنل آموزشی مزبور به همکاری همه جانبه برای ارتقاء هر چه سریع تر کیفیت آموزش در مدارس روستایی نزدیک به خود. تجهیز وسیع همه مراکز تحصیلی روستایی به تأسیسات علمی- آزمایشگاهی و ورزشی مدرن.

 

تسهیل شرایط آموزش عالی برای روستاییان

24- تأسیس دانشکده های وابسته به دانشگاه های بزرگ در شهرهای کوچک و روستاهای بزرگ؛ از این طریق: بهبود فرصت های تحصیلی دانشگاهی برای شهروندان روستایی و تسریع توسعه اقتصادی- اجتماعی این مناطق. تأسیس مراکز کارآموزی حرفه ای جدید و مجهز در همه روستاهای کشور.

25- تأسیس شعبات "آموزشگاه عالی همگانی" ویژه توده های مردم و بدون مدارک کافی دبیرستانی در کلیه روستاها نظیر همه شهرهای کشور؛ تا از این طریق، شهروندان روستایی، سطحی از آموزش های علمی- اقتصادی و تجربی با کیفیت و حائز اهمیت عملی در زندگی روزمره روستایی را با مناسبت ترین تسهیلات دریافت نمایند. همکاری نزدیک ترین دانشگاه به هر روستایی برای اداره این مؤسسات و بهبود مداوم کیفیت فعالیت آنها.

 

حق دهقانان به مالکیت زمین

26- حق دموکراتیک همه شهروندان روستایی کشور به مالکیت زمین کشاورزی در روستاهای محل سکونت خود؛ میزان سهم زمین برای دهقانان براساس امکانات موجود و نیازهای زندگی خانواده های وابسته به تولید کشاورزی تعیین میگردد. در وحله اول: تقسیم املاک متعلق به همه مؤسسات و بنیادهای حکومت اسلامی و دستگاه مذهب حاکم میان دهقانان بی زمین.

27- دایر ساختن وسیع زمین های بایر براساس برنامه ای متمرکز در سراسر کشور و تقسیم رایگان زمین های مستعد کشاورزی به این ترتیب در میان شهروندان روستایی بی زمین. تشویق بخش خصوصی به مشارکت با نهادهای دولتی به این منظور. ایجاد و توسعه تکنولوژی، ساختارها و نظام پرسنلی- بودجه ای ضروری در این رابطه. تأسیس کارگروه های متعدد در دانشگاه های کشور برای کمک به پیشرفت سالانه و هرچه سریع تر این طرح ملی استراژیک. ایجاد یک رشته کارآموزی و یک رشته دانشگاهی ویژه در این رابطه. تأسیس یک مؤسسه بزرگ پژوهشی دولتی- غیر دولتی که مداوماً امکانات لازم و امور عملی اجرای این طرح ملی را بررسی نموده و پیشرفت آن را مورد ارزیابی قرار دهد.

 

لغو بدهی های روستاییان کم درآمد به بانک ها

28- لغو هرچه سریع تر بدهی های روستاییان کم درآمد به بانک ها/مؤسسات اعتباری. این امر وجهی از یک سیاست اقتصادی متکی بر تولید محسوب شده، موجب تقویت فعالیت های اقتصادی مولد در روستاها میگردد.

29- کاهش مؤثر بدهی های شرکت های کشاورزی، دامی و صنعتی کوچک و متوسط در روستاهای کشور به بانک ها/مؤسسات اعتباری با هدف حفظ و گسترش فعالیت های آنان و جذب هرچه بیشتر بیکاران مناطق روستایی. بکار گیری منظم و دوره ای این سیاست با هدف دستیابی به اهداف بالا.

 

حل قطعی مسئله کمبود آب در روستاها و کشور 

30- اعلام موضوع حل قطعی مسئله آب کشاورزی/آشامیدنی بمثابه یک ضرورت استراتژیک جهت توسعه اقتصادی- اجتماعی، موفقیت طرح های توسعه روستایی و تضمین آینده کشور.

31- تمرکز همه جانبه بر هدف شیرین سازی انبوه و صنعتی آب و بهره مند ساختن روستاییان از آن. کشور ایران برای حل نیازهای استان های در وضعیت اضطراری و نیازمند آب در جنوب، شرق و مرکز کشور یعنی سیستان و بلوچستان، هرمزگان، بوشهر، کرمان، خوزستان، خراسان جنوبی و یزد در یک برآورد اولیه حداقل به 3000 واحد آب شیرین کنی در مقیاس بزرگ و مجهز نیاز دارد. تعیین یک رشته دانشگاهی و یک رشته کارآموزی ویژه که تنها بر هدف تأمین آب کشور متمرکز گردند.

32- ارائه کمک های وسیع دولتی برای تأمین آب کشاورزی، پرورش خاک، بکارگیر پیوسته تکنولوژیهای جدید، کشت و برداشت محصول، توسعه دامداری، تأمین سوخت و انرژی، انبارسازی و حمل و نقل محصولات کشاورزی/دامی برای روستاییان و واحدهای دامداری بویژه روستاییان کم درآمد.

33- توسعه گسترده کشاورزی گلخانه ای در سراسر کشور بمثابه یک سیاست دولتی. تلاش برای تولید کامل سبزی جات و میوه ها برای بازار داخلی از طریق کشاورزی گلخانه ای. کمک های فنی و مالی متعدد به روستاییان بمنظور تسهیل روی آوری به این حوزه تولید کشاورزی. از این طریق همچنین: صرفه جویی در مصرف منابع محدود آب کشور، کاهش فشار جسمی به شاغلین در بخش کشاورزی، ممانعت از صدمات به تندرستی مصرف کننده گان، جلوگیری از تخریب محیط زیست و آسیب رسانی به کیفیت هوا، آبهای زیر زمینی، خاک و گیاهان و حشرات بر اثر کاربرد مواد شیمیایی.

 

ایمن سازی مسکن روستاییان

34- آغاز هر چه سریع تر ساخت مناطق مسکونی ضد زلزله در مناطق روستایی زلزله خیز کشور بمثابه یک طرح بزرگ ملی؛ تشویق مؤسسات ساختمانی بخش خصوصی به شرکت فعال در این طرح استراتژیک. توسعه صنایع ویژه تأمین نیازهای اجرای این طرح در اطراف روستاهای کشور.

 

گسترش خطوط ارتباطی روستاها

35- توسعه گسترده راهسازی جدید و خطوط آهن در مسیر همه روستاهای کشور. تأمین ارتباطات همه روستاهای کشور از طریق خطوط آهن طی یک برنامه زمانبندی شده. برقراری ارتباطات روستاهای مناطق کوهستانی کشور از طریق ترابری کابلی در کوتاه ترین زمان ممکن.

 

توسعه صنعتی روستاها

36- کمک دولتی برای تأسیس یک مؤسسه پژوهشی بزرگ که در همه موارد مربوط به زندگی و اقتصاد روستایی به تحقیقات گسترده و مؤثر اقدام کند. کمک های وسیع و مختلف دولتی برای بکارگیری تکنولوژی ژنتیک برای اصلاح بذر و بهبود کمی و کیفی تولیدات کشاورزی.

37- ایجاد مراکز پژوهشی- صنعتی ثابت در همه روستاهای کشور، که بر امر بهبود مداوم تولیدات کشاورزی، خرید محصولات از روستاییان و افزایش کیفیت خاک و آبیاری نظارت خواهند داشت.

38- ادغام مراکز پژوهشی آب و خاک و بذر روستایی در بخش های تحقیقات کشاورزی دانشگاه ها و مؤسسات پژوهشی نزدیک به روستاها؛ این مراکز بلحاظ سازمانی، پرسنلی و بودجه نیز بخشی از دانشگاه و مؤسسه نزدیک به روستا محسوب خواهند گشت.

39- بکارگیری وسیع تکنولوژی تولیدی خاص صنایع کوچک و متوسط در روستاهای کشور؛ تشویق جوانان جویای کار به ایجاد مؤسسات تولیدی/خدماتی کوچک/متوسط در روستاها بعنوان سیاستی همچنین جهت کاهش نرخ بیکاری در مناطق روستایی؛ سطح ناچیز مالیات و هزینه ها و کمک های مشورتی و بازاریابی رایگان بمدت 5 تا 7 سال از سوی دولت و استانداری ها برای تولیدات/خدمات این مؤسسات.

40- بکارگیری گسترده تکنولوژی های جدید برای مکانیزه کردن کار کشاورزی و به حداقل رساندن کار جسمی در این حوزه.

41- حمایت ویژه دولتی از صادرات محصولات صنعتی کارخانه هایی که در داخل و یا در کنار روستاهای کشور قرار دارند. عدم حمایت مالی دولتی از واردات محصولات خارجی که به قدرت رقابت چنین کارخانه هایی در بازار داخلی آسیب وارد سازند. 

 

سهم بری روستاییان از اشتغال صنعتی

42- حق ملی و قانونی شهروندان روستایی در سهم بری از اشتغال صنعتی.

43- تعیین روستاهای بزرگ، روستاهای متوسط و شهرهای کوچک بمثابه مراکز آتی برای تأسیس واحدهای تولیدی و صنعتی متوسط/بزرگ؛ از این طریق: افزایش امکان ایجاد مشاغل صنعتی برای شهروندان روستایی، بهبود ساختاری سطح درآمدهای روستاییان، به این وسیله همچنین: کاهش نرخ مهاجرت های غیر ضروری به شهرهای بزرگ.

44- ارائه تسهیلات بانکی، مالیاتی و حقوقی قابل توجه به علاقمندان تأسیس شرکت های صنعتی در داخل و یا در کنار روستاهای کشور.

45- حق شهروندان روستایی به دریافت حد معینی از سهام مؤسسات کشت و صنعت دولتی (عمومی) در مناطق روستایی به قیمتی مناسب.

 

شهرسازی روستاهای کشور

46- تبدیل روستاها به جزئی از موضوع طرح عمومی شهرسازی در کشور و برابر سازی کامل سطح زندگی در کیفیت تغذیه، بهداشت و تندرستی، تحصیل و تعلیم و تربیت، فرصت های برابر شغلی، کیفیت سکونت، تفریح و فعالیت های هنری، ساختارهای خدمات شهری، ارتباطات و سیستم حمل و نقل با استانداردهای زندگی کنونی شهری.

 

گسترش رقابت های اقتصادی، علمی و هنری در روستاها

47- سازماندهی رقابت ها در کلیه رشته های کشاورزی، دامداری، صنعتی، همچنین: علمی، پژوهشی، ورزشی و هنری ویژه روستاهای کشور. تخصیص بودجه ای مناسب برای پرداخت جوایز نقدی در سطحی مؤثر و قابل توجه که موجب تسهیل شکوفایی علاقمندی و ایجاد انگیزه های فعالیت روستاییان و بویژه جوانان و نوجوانان در زمینه های فوق گردد.

 

اسکان قطعی عشایر در کشور و ایجاد تمرکز روستایی

48- اسکان هرچه سریع تر عشایر کشور. اجرای یک برنامه دولتی  فوری و همه جانبه برای اسکان کامل و قطعی آخرین بخش های جوامع عشایری کشور. ارائه همه امکانات جدید زندگی شهری به عشایر کشور.

49- ارائه تسهیلات و تشویق شهروندان روستاهای کوچک، پراکنده و دور افتاده به شرکت در طرح های ایجاد تمرکز مناطق روستایی؛ و از این طریق: کاهش هزینه ها، حذف بروکراسی زائد و دوباره کاری، سرعت بخشیدن به ارائه خدمات بیشتر و بهتر به روستاییان، برابرسازی استانداردهای زندگی روستایی و شهری و تسهیل توسعه صنعتی مناطق روستایی.

 

مرکز واحد آمار و اطلاعات روستاها

50- ایجاد و گسترش مداوم یک مرکز اطلاعات و آمار ویژه برای همه عرصه های زندگی روستایی و با هدف تسریع توسعه روستاهای کشور. همکاری دانشگاه ها، مؤسسات پژوهشی و مؤسسات آمار در تقویت مداوم این نهاد و تبدیل آن به مرجع اصلی و مطمئن ترین نهاد ملی آمارهای مربوط به پیشرفت روستاهای کشور.

 

خانه های شهروندان برای روستاهای کشور

51- تأسیس "خانه های شهروندان" در همه روستاهای کشور؛ تشویق روستاییان به تجمعات منظم در این مراکز؛ طرح معضلات خود و کسب اطلاعات ضروری؛ تأسیس شعبات دفاتر "اطلاعات شهروندی" از سوی نهادهای دولتی در این مراکز.

 

تأسیس "بنیاد ملی روستا"

52- بدلیل بی عدالتی اجتماعی، سیاست های نژادگرایانه و تبعیض آمیز در رژیم های پهلوی و اسلامی، سطح توسعه یافتگی اقتصاد روستایی و شرایط رفاهی زندگی روستاییان نیاز به تغییرات گسترده ای دارند. اقدامات سنتی دولتی و فرامین صرفاً اداری عملاً به سرعت گیری توسعه مناطق روستایی کشور منجر نخواهند شد. "بنیاد ملی روستا" بعنوان یک نهاد دولتی- شهروندی باید اقدامات مختلف مؤسسات دولتی، بخش خصوصی، نهادهای پژوهشی، دانشگاه ها، سازمانهای اجتماعی و شهروندان دلسوز و داوطلب کمک به توسعه اقتصادی- رفاهی روستاها را به یکدیگر پیوند زده و در یک مسیر واحد هماهنگ سازد.

53- "بنیاد ملی روستا" باید در کنار سازمانهای اجتماعی نظیر اتحادیه های دهقانی، سندیکاهای کارگری و تشکل های دموکراتیک مربوط به اقتصادهای کوچک و متوسط، به یکی از مراکز اصلی و مطمئن، مورد مراجعه، طرف اعتماد و مدافع پیگیر منافع روستاییان مبدل گردد.

***

مبارزه برای سرنگونی رژیم ترور اسلامی از مقابله عملی و فعالانه با دارودسته جنایتکار پهلوی جدا نیست!

***

اکبر تک دهقان

8 اسفند 1401- 27  فوریه 2023

www.j-shoraie.blogspot.com

فصل های منتشر شده "یک برنامه سیاسی برای جمهوری دموکراتیک ایران" (انتشار سوم):  

http://radikaldemokratik.blogspot.com/2023/01/blog-post.html

-------------

توضیحات

- "برنامه سیاسی" در اینجا به متنی به همین نام در وبلاگ "برنامه سیاسی"http://radikaldemokratik.blogspot.com) این نگارنده مربوط میشود. این برنامه طی انتشار اول در تاریخ 8 شهریور 1385- 30 اوت 2006 و تصحیح و تکمیل بعدی بعنوان انتشار دوم در تاریخ 8 آذر 1388- 29 نوامبر 2009 ارائه گردیده است. نگارنده سپس در تاریخ 17 مرداد 1393- 8 اوت 2014 به مخاطبین احتمالی خود وعده "انجام تصحیحات ضروری مضمونی، املائی، دستوری و شکلی، حذف موارد کم اهمیت و یا غیرضروری، همچنین تکمیل برخی موارد، طی ماههای آینده بعنوان انتشار سوم در این وبلاگ" را داده بود. ارائه کنونی آن تحت عنوان: "یک برنامه سیاسی برای جمهوری دموکراتیک ایران" بشکل بخش های جداگانه و تقدم و تآخر متفاوت از متن اصلی را باید به معنای انجام وعده داده شده نگارنده پس از مدت 8 سال و انتشار سوم این برنامه در نظر گرفت.

ــــــــــــــــــــــــــ

 



چهارشنبه، اسفند ۰۳، ۱۴۰۱

اطلاعیه سندیکای کارگران شرکت واحد در رابطه با منشور مطالبات حداقلی

 

در رابطه با "منشور مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صنفی و مدنی ایران" که در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ با امضای ۲۰ تشکل و نهاد منتشر شده است، دوستان و‌ عزیزانی طی تماس‌های صورت گرفته از سندیکای کارگران‌ شرکت واحد علت عدم امضای این بیانیه را جویا شده اند. ضمن قدردانی از تلاش مشترک افراد و‌ نهادهای محترمی که متن منشور را تهیه و‌ جهت امضا به سندیکا نیز ارسال نمودند،‌ سندیکای کارگران شرکت واحد پیش از انتشار این‌ منشور، عدم آمادگی برای امضای آن‌ را بدون داشتن فرصت کافی برای بررسی و مشورت با اعضای خود به طور شفاهی به اطلاع این دوستان رسانید. سندیکا با بسیاری از مطالبات طرح شده در متن موافق است و‌ طی سالیان متمادی در فعالیت‌ها و بیانیه‌های مختلف، از جمله در بیانیه‌های مشترک، به جوانبی از این مطالبات فوری پرداخته و خواهد پرداخت؛ با این‌ وجود سندیکا ملاحظاتی در مورد متن و پروسه تدوین آن داشته و دارد؛ بخصوص می‌توان به عدم اشاره مشخص به نقش کلیدی طبقه کارگر و خانواده‌های کارگری و‌ زحمت‌کش، بعنوان اکثریت مطلق جامعه (ضمن تکثر و تنوعات منطقه‌ای، ملیتی، جنسی و جنسیتی، زبانی، فرهنگی، مذهبی، سنی، صنفی و بخشی و شغلی (صنعتی، کشاورزی، خدماتی، آموزشی، بهداشتی و غیره)، در مبارزه با نظام سرمایه‌داری و‌ حکومت آن، و همچنین سرنوشت ساز بودن مبارزه همه جانبه طبقاتی در هرگونه تحول اساسی و رهایی بخش در ایران اشاره کرد. بنابراین، صدور بیانیه‌ی مشترک آن هم تحت عنوان «منشور» بدون طی یک‌ پروسه روشن و‌ با مشارکت و‌‌ مداخله اعضای سندیکا با توجه به‌ ملاحظات اشاره شده در بالا برای ما مقدور نبود.

جدا از ملاحظات فوق، با توجه به شرایط بحرانی جامعه و‌ اهمیت اتحاد طبقاتی و ‌جنبشی در برابر وضعیت‌ حاکم، سندیکا برای همفکری و‌ همکاری با کلیه تشکلهای کارگری، صنفی و ‌مدنی مستقل با توجه به حفظ موازین و مصوبه های سندیکا به سهم خود آماده خواهد بود.

با درودهای گرم

چاره کارگران و زحمتکشان وحدت و تشکیلات

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

۳ اسفند ۱۴۰۱ [22 فوریه 2023]

----------

توضیحات از وبلاگ "بازسازی"

- تأکیدات در متن بالا با فونت درشت از وبلاگ بازسازی است.

از محتوای اطلاعیه سندیکای کارگران شرکت واحد قابل دریافت است که این "متن" قبلاً در جایی و توسط کسانی تهیه و سپس برای سندیکای شرکت واحد، یعنی مهم ترین تشکل صنفی واقعی در کشور، "ارسال" شده است. تهیه کننده گان متن در واقع آگاهانه و با "زرنگی"، سندیکای کارگران واحد را در مقابل "عمل انجام شده" ای قرار داده، تلاش کرده اند، آن را مجبور به تبعیت از اقدام سیاسی خود کنند. آنها احتمالاً همین بیانیه را برای کانون نویسنده گان ایران نیز به همین شیوه ارسال کرده و پاسخ و امضاء هم دریافت نکرده اند. در همانحال، موضع سندیکای کارگران شرکت واحد طی جمله: "سندیکا با بسیاری از مطالبات طرح شده در متن موافق است" نیز با تمایل عمومی در میان توده های مردم و نیروی چپ جامعه در داخل مطابقت دارد.

چنین "پروسه ای"، یعنی روندی از بالا و بدون اطلاع یک سندیکای واقعی و پرتلاش و مؤثر در مبارزات صنفی، مسلماً "اشکال" دارد! برخورد صورت گرفته در اینجا به روش کار فعالین نزدیک به قوم گرایان "کرد" شباهت دارد، که به قدرت نمایی در برابر به ادعای خود "مرکز گرایان" و از دید آنها: "چپ سنتی"، گرایش دارند. از این گذشته، قوم گرایان "کرد" به شرایط واقعی کشور و نیروهای سراسری با کاراکتر ملی نیز کمتر اعتناء کرده، و به نوعی برخوردهای "سیخکی"، مکانیکی و جدول ضربی تمایل داشته، جمله پردازیهای تند و تیز ظاهری خود را با مفهوم "رادیکالیسم" یکی میگیرند!! از میان امضاء کننده گان این بیانیه میتوان حداقل 10 جریان را بعنوان جریانات نزدیک به "خط سه" سابق (یعنی نیروهای ضد شوروی/ضد فدایی) و قوم گرایان "کرد" نام برد. همچنین محفل کوچک "اتحادیه آزاد کارگران ایران" جریانی مورد اعتماد رسانه های غربی است و برای انجام مصاحبه و تبلیغ از سوی بنگاههای امپریالیستی "انتخاب" میشود که این خود به اعتماد شهروندان معمولی به آن بعنوان جریان جدی صنفی لطمه میزند.

بحران سیاسی بزرگی که هم اینک در کشور جریان دارد، نتیجه یک جنبش انقلابی است که هدف آن سرنگونی رژیم ترور اسلامی است. عنوان: "زن، زندگی، آزادی"، عنوانی است که رسانه های قدرت های امپریالیستی به آن الصاق کرده اند، تا از فرارویی آن به یک جنبش توده ای با کاراکتر چپ جلوگیری کنند. شعار فوق دارای هیچ معنای سیاسی و مشخصی نیست و برای توده های مردم در استانهای دیگر هم قابل لمس نبوده و نقش آن در بسیج میلیونی مردم در کشور بشدت ناچیز و قابل صرفنظر کردن است.

تشکل های صنفی و مدنی و محافل کوچک و یا بسیار کوچک بالا با طرح شعار "زن، زندگی، آزادی" بعنوان ظاهراً محتوای سیاسی یک جنبش انقلابی در کشوری بزرگ و 85 میلیونی، به یک اشتباه سیاسی غلطیده که خود میتواند یکی از دلایل اصلی عدم حمایت سندیکای کارگران شرکت واحد و همچنین کانون نویسنده گان ایران از آن محسوب گردد. دور جدید مبارزات انقلابی با موضوع مشخص مقابله با "حجاب اجباری" جنایتکارانه این رژیم تبهکار جرقه خورد و نظیر دوره های قبل بسرعت به یک مبارزه انقلابی با هدف سرنگونی کلیت رژیم اسلامی ارتقاء یافت. مطرح کردن چنین مبارزه ای با عنوان "جنبش زن، زندگی، آزادی" و یا عنوان مضحک "انقلاب ژینا"، که به تبلیغات روزانه رسانه های دروغگو و تحریفگر غربی تعلق دارد، برخوردی غیر واقعی است که تنها به یک جنبه از این مبارزات، آنهم در شکل کاملا کلی و غیر ملموس، اشاره میکند.

دور کنونی مبارزات مردم ایران هم نظیر دوره های قبل در سالهای 1378، 1388، 1396 و 1398 با مضمون اعتراض به یک اقدام سرکوبگرانه مشخص و ضد مردمی رژیم حاکم شروع شده است. اینکه یک زن جوان، بیگناه و شجاع بنام مهسا امینی در بازداشتگاه دسته جات آدم کش در تهران به قتل رسیده و در روز 25 شهریور در اعتراض به آن تجمعی اعتراضی در مقابل بیمارستان کسری انجام شده است، امری کاملاً تصادفی بوده و ربطی به تبلیغات سوء استفاده جویانه قوم گرایان "کرد" در اقلیم کردستان عراق و اروپا ندارد. شعارهای واقعی و روزمره مبارزات انقلابی کنونی در کشور، شعار "مرگ بر دیکتاتور"، "مرگ بر خامنه ای" و "نه سلطنت نه رهبری" هستند که در هر تجمع حتی خیلی کوچک و چند دقیقه ای هم فوراً تکرار میشوند.

شعار "زن، زندگی، آزادی" که تحقیقاً تنها توسط یک نفر (احتمالاً از طرفداران عبدالله اوچالان) در لحظات به خاکسپاری مهسا امینی در شهر زادگاه او سقز در روز 26 شهریور، مطرح شد، عملاً و بطور هدفمند، به نقطه اتصال سیاستهای قدرت های غربی و قوم گرایان "کرد" مبدل شده است. این شعار چه غیر مستقیم و در مواردی چه بسا مستقیم، شعار همکاری این دو نیرو، نظیر همکاری آنها در تهاجم به عراق در سال 2003 را تداعی میکند. نیات دوستداران این شعار کلی و غیر سیاسی، عمدتاً فلسفی و عام، و فاقد ارتباط مستقیم با تاریخ سیاسی مبارزات انقلابی در ایران، هرچه که باشد، در کارکرد عملی آن که به منافع سیاه قدرتهای سیاهکار پیوند خورده است، تغییری نمیدهد. یک فعالیت سیاسی بمنظور بازیابی مجدد موقعیت قدرتهای جنایتکار امپریالیستی در ایران با هیچ شعار زیبایی هم قابل توجیه نیست. در همان حال و از عجایب روزگار اینکه، این شعار در داخل کشور و در مبارزات روزمره زنان همچنین، بندرت و یا اصلاً مطرح نمیشود! اما دو شعار "مرگ بر حکومت ضد زن" و یا "مرگ بر سیاست ضد زنان" بسیار بیش از شعار بالا به اهداف و حقوق زنان فعال در مبارزات کنونی مربوط بوده، استعداد بسیج کننده گی آنها نیز بمراتب بیشتر می بود.

"جنبش زن، زندگی، آزادی" با برداشت و تبلیغ قوم گرایان و رسانه های غربی، از جنبه معینی نیز، یادآور "جنبش سبز" اصلاح طلبان است که اتفاقاً توسط رسانه های امپریالیستی فعالانه و به همین عنوان تبلیغ میشد. کلمه "سبز" هم بهیچوجه بار مشخص و حتی کلی سیاسی نداشت و مفهوم معینی را که به مردم ایران و اهداف سیاسی مبارزات ضد دیکتاتوری آنها مربوط باشد بازگو نمیکرد. اما هر فرد اندک سیاسی هم تشخیص میداد، که رنگ "سبز" در اینجا کارکردی "اسلامی" داشته، فقط به جابجایی قدرت در داخل حکومت متمرکز بوده و جایگزین رنگ "سرخ" یعنی یک انقلاب با ماهیت عمدتاً چپ شده است.

قوم گرایان "کرد" و در رأس آنها: "حزب کومه له کردستان ایران" و"حزب دموکرات کردستان ایران" (عبدالله مهتدی، مصطفی هجری)، با تبلیغات فرصت طلبانه ادعا میکنند که جنبش اعتراضی کنونی را، "کردستان" این جریانات آغاز کرده، و مردم "ایران" هم بدنبال آنها افتاده، و از آن "حمایت" میکنند! چنین تحلیلی کاملاً نادرست و غیر واقعی و تبلیغاتی ناصادقانه است. قوم گرایان مرتباً آمارهایی از جانباختگان به اعتقاد خود "کرد" در این مبارزات منتشر کرده، آن را به این دلیل، بعنوانی انقلابی "کردی" معرفی میکنند. اینکه یک شهروند ساکن تهران و یا کرج که قربانی جنایات مأموران رژیم گشته و زبان مادری او هم اتفاقاً "کردی" است، هیچ ربطی به تصورات سیاسی بدوی و برنامه سیاسی ارتجاعی قوم گرایان ندارد. آنها بشیوه ای مغرضانه و غیر دموکراتیک به کنکاش در موضوع "زبان مادری" این جانباخته پرداخته، آن را بعنوان زبان کردی "کشف" کرده، سپس کشف خود را در بوق و کرنا کرده و از مبارزات "ملت کرد" اختراعی خود برای "کسب حق تعیین سرنوشت" و این یعنی: "استقلال"، سخن میگویند.

بیانیه تشکل های صنفی و مدنی با طرح مسئله موهومی بنام "مسئله ملی" در واقع به ادعاهای قوم گرایان و برنامه سیاسی ضد دموکراتیک و مورد حمایت قدرت های امپریالیستی آنها مهر تأیید زده است. همین جریانات قوم گرای "کردی" در حمله ارتش های جنایتکار 30 کشور ناتو به عراق در سال 2003، شخم زدن بیرحمانه این کشور و کشتار بیش از یک میلیون نفر از مردم بیگناه عراق نقش غیر انسانی و مؤثری ایفاء کردند. قوم گرایان "کرد" ایرانی هم بویژه بدلیل بالا، در تبلیغات ارتجاعی- قومی خود آشکارا از حمایت رسانه ها و دولتهای امپریالیستی برخوردار بوده، و برای آنها نیرویی "خودی" محسوب میشوند. عبدالله مهتدی و مصطفی هجری طی چندین تماس علنی با مقامات وزارت امور خارجه آمریکا خواهان پشتیبانی مؤثر آنها در تحقق اهداف قومی خود شده اند. نفر دوم حتی طی مصاحبه ای در سالهای گذشته به موضوع ضرورت اعلام منطقه "پرواز ممنوع" برای آسمان کردستان  ایران از سوی ارتش آمریکا، نظیر کردستان عراق و پیش از تهاجم وحشیانه ارتشهای ناتو، اشاره کرده بود.

بیانیه تشکل های صنفی و مدنی در ارتباط با "مسئله ملی" موهوم قوم گرایان در جمله زیر میگوید: "... اعتراضی است علیه زن ستیزی و تبعیض جنسیتی، ناامنی پایان ناپذیر اقتصادی، بردگی نیروی کار، فقر و فلاکت و ستم طبقاتی، ستم ملی و مذهبی، و انقلابی است علیه هر شکلی از استبداد مذهبی و غیرمذهبی که در طول بیش از یک قرن گذشته، بر ما – عموم مردم ایران – تحمیل شده است." در جمله بالا اما "ستم ملی" که موضوعی غیر واقعی است بسادگی و بشیوه ای گمراه کننده در کنار مسائل واقعی مطرح شده است. "ستم ملی" به مفهومی که قوم گرایان ادعا میکنند، در ایران وجود نداشته و مفهومی ندارد. "ستم ملی" به دوران مستعمرات و استعمار قدرتهای اروپایی برمیگردد و عنوان دقیق آن هم به این ترتیب است: "مسائل ملی- مستعمراتی". بیانیه بالا نباید به این ساده گی به تبلیغ مواضع بشدت زیانبار قوم گرایان دست میزد و بر ادعاهای بدوی آنها بمنظور تحمیل یک نظام سیاسی قومی تحت عنوان "فدرالیسم" در ایران صحه میگذاشت. از این گذشته: ذکر عبارت "ستم ملی و مذهبی" هم برخوردی گیج کننده و به روشهای رایج قوم گرایان تعلق دارد، ازآنجا که دو موضوع فوق هیچ رابطه ای با یکدیگر نداشته، هم وزن یکدیگر نبوده و دارای محتوای سیاسی یکسانی نیستند و نظیر "کیلوگرم" و" متر" نمی توان آنها را با یکدیگر جمع زد!

بیانیه تشکل های صنفی و مدنی چندین بار نیز در توضیح اهداف سیاسی مطلوب خود اصطلاح "مدرن" را بکار برده است. مردمی که کمرشان زیر فشارهای هولناک معیشتی، سرکوب و تبعیضات غیر قابل تحمل، کشتارهای دهه 60 و جنگ تجاوزکارانه 8 ساله خرد شده است، از شعار "مدرن" و "مدرن بازی" این بیانیه چیز زیادی دستگیرشان نخواهد شد! و برای خواننده بیانیه نیز این تصور پیش می آید که گویا برای نویسنده گان این اطلاعیه، کشور ایران هنوز در دوران قبل از انقلاب مشروطیت قرار داشته، هنوز "ملت ایران" شکل نگرفته، و موضوع "مدرن" و "مدرنیسم" هم آغاز دوران سرمایه داری را نوید میدهد! کاربرد این اصطلاح هم در میان قوم گرایان "کرد" و بویژه جناحهای افراطی آنها نظیر گروه "حمید تقوایی" بشدت رایج است که نظام بربرمنشی امپریالیستی با دو جنگ جهانی دهشتناک و برده گی میلیاردها انسان را در خارج از کشور و اینبار با صفت "مدرن" و از نو دوباره کشف کرده اند. قوم گرایان "کرد" خود از شیفتگان جدید "انقلاب سفید" و "مدرنیسم" فاشیستی رژیمهای پهلوی هستند که صفت مدرن آنها هم تنها در معنای یک حکومت سرکوبگر و تحقیر کننده توده های مردم مفهوم واقعی خود را می یافت.

همه بخشهای طبقه سرمایه دار ایران در داخل و خارج به شیوه ای "مدرن" زندگی میکنند و خود را "مدرن" میدانند و دولتهای "مدرن" حامی آنها هم، هم اینک مردم اوکراین و بویژه منطقه دونباس در شرق آن کشور را با انبوه سلاحهای "مدرن" ارسالی پیمان آدمکشی ناتو سلاخی میکنند. عاملین جنگهای جهانی اول و دوم با 120 میلیون کشته، مسببین بیش از 70 کودتای نظامی در جهان و از آن جمله در ایران، جنگ ویتنام و برده گی دو سوم بشریت در مستعمرات و جانیان دهه 90 میلادی در جهان هم همگی "مدرن" بوده و هستند. تصورات سیاسی و خود-آگاهی جریانات وابسته به قوم گرایان "کرد" در شرایط غیر سرمایه داری و فئودالی در کردستان ایران ریشه دارند و مدرنیسم آنها هنوز با مدرنیسم محمد رضا پهلوی و ساواک آن نقاط مشترک زیادی دارد.

نقطه ضعف بزرگ دیگر این بیانیه مسکوت گذاشتن نقش قدرت های امپریالیستی در تحمیل آگاهانه و توطئه گرانه یک آلترناتیو راست افراطی فاشیستی و تبلیغات سیاسی سازمانیافته وگسترده بنفع دارودسته جنایتکار پهلوی است. "فیل در وسط اتاق است و دیگر نمیتوان از آن صحبت نکرد" و چگونه چنین بیانیه ای در باره این موضوع مهم سکوت میکند؟!

رسانه های غربی در سالهای اخیر طی اقدامی مشترک و احتمالاً از مرکزی واحد هدایت شده، به یکباره شروع به نام بردن از خانواده دزد و انگل پهلوی در خارج از کشور با عناوین "شاهزاده"، "ولیعهد"، "شهبانو" و "شاهدخت" کردند. رسانه های غربی و حامیان آنها کرور کرور خبر و تفسیر و گزارش و مصاحبه در باره دوران حکومت جنایتبار و سیاه رژیم ساواک منتشر ساخته، با بیشرمی از دوران "پیشرفت" در شرایط شکنجه و اعدام یک رژیم کودتاچی و سرسپرده امپریالیسم نام بردند. امروزه اخبار و گزارشات از این باند آدم کش و ادعای اینکه گویا این دارودسته، "انقلاب" آنها، یعنی "انقلاب ژینا" را در داخل کشور "رهبری" میکنند، امری عادی و روزمره است. در حالیکه پایگاه اجتماعی این نیروی باند سیاهی در داخل کشور از حداکثر یک تا یک و نیم درصد فراتر نرفته و بلحاظ ساختاری/تاریخی نیز نمیتواند فراتر برود. بیانیه تشکل های صنفی و مدنی به این موضوع بسیار مهم نپرداخته و در واقع با تبعیت از سیاست قوم گرایان "کرد"، تصور امید به یک ائتلاف نانوشته با جریان جنایتکار پهلوی و ساواک را ایجاد میکند. حتی چه بسا این چشم انداز: که این جریان خون آشام و رسانه های بزرگ غربی هم باید بتوانند از این بیانیه حمایت کنند!!

سلطنت طلبان در خارج از کشور هم اینک، باندهای ترور خیابانی راه انداخته، به هر ایرانی معترضی که علیه آنها شعار دهد حمله کرده، آنها را ضرب و شتم میکنند. جریانات نیمه جان شبه چپ در خارج از کشور نیز با بیشرمی در تظاهرات های مشترک با این دارودسته لمپن و وحشی و زیر بیرق و شعارها و تصاویر سرکرده گان آنها شرکت کرده، و در مقابل تهاجمات باندهای فالانژ آنها تنها سر تکان داده، و "اظهار تأسف" میکنند.

https://www.akhbar-rooz.com/193843/1401/12/02

http://www.iran-chabar.de/news.jsp?essayId=96023

امضاء کننده گان این بیانیه تشکل ها و یا محافل کوچک زیر را در بر گرفته و دو تشکل اصلی و صنفی قدیمی کشور یعنی سندیکای کارگران شرکت واحد و کانون نویسنده گان ایران جزء امضاء کننده گان این بیانیه نیستند. از فعالیت عملی و کم و کیف تأثیرات بسیاری از محافل امضاء کننده این بیانیه در جامعه اطلاعاتی منتشر نشده است.


اکبر تک دهقان

3 اسفند 1401- 22  فوریه 2023

www.j-shoraie.blogspot.com

فصل های منتشر شده "یک برنامه سیاسی برای جمهوری دموکراتیک ایران" (انتشار سوم):   

http://radikaldemokratik.blogspot.com/2023/01/blog-post.html


شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

اتحادیه آزاد کارگران ایران

اتحادیه تشکل‌های دانشجویی دانشجویان متحد

کانون مدافعان حقوق بشر

سندیکای کارگران شرکت نیشکر‌هفت تپه

شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت

خانه فرهنگیان ایران (خافا)

بیدارزنی

ندای زنان ایران

صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد اهواز

کانون مدافعان حقوق کارگر

انجمن صنفی کارگران برق و فلز کرمانشاه

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری

اتحاد بازنشستگان

شورای بازنشستگان ایران

تشکل دانشجویان پیشرو

شورای دانش آموزان آزاد اندیش ایران

سندیکای نقاشان استان البرز

کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری ایران

شورای بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی (بستا)

ــــــــــــــــــــ