جمعه، تیر ۰۶، ۱۳۹۹

من برگ را سرودی کردم!


یاد رهبر سازمان رفیق حمید اشرف و همرزمان او گرامی باد!

روز 8 تیر سال 1355، روز جانباختن رفیق حمید اشرف و 10 همرزم او، از مسئولین اصلی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران از سراسر کشور، در منطقه مهرآباد جنوبی تهران است. نشست سازمان در این تاریخ، برای بررسی علل ضربات پی در پی ساواک، که از اواخر سال 1354 بویژه اردیبهشت سال 1355، لطمات سنگینی به تشکیلات وارد آورده بود، برگزار گردیده بود. در این درگیری 4 ساعته، که ساواک از زمین و هوا به درهم کوبیدن محل تجمع رفقای سازمان دست زد، طی مقاومتی حماسی تا آخرین لحظه زندگی، 11 کمونیست رزمنده جانباختند. جانیان رژیم پهلوی، تنها 2 سال پس از کشتار رفقای فدایی، خود با اوجگیری مبارزات توده ای در کشور، در دریای خشم مردم گرفتار شده، بعضاً به سزای جنایات خود رسیدند.

حمید اشرف در سال 1325 در تهران متولد شده و بدلیل مأموریت شغلی پدر، کارمند راه آهن تهران، به همراه خانواده خود به شهر تبریز نقل مکان میکند. او از سن 7 سالگی در میان آهن و سنگ و خاک خطوط آهن و محوطه اطراف آن، با فرزندان کارگران خطوط آهن همبازی میشود. دوران زندگی کودکی و نوجوانی در محیط سیاسی و فرهنگی پیشرو تبریز، هنوز متأثر از نتایج اقدامات انقلابی دولت پیشه وری، و تماس هر روزه با کار سخت و زندگی فقیرانه کارگران خطوط آهن، به شخصیت عدالتخواه، آشتی ناپذیر و جسور او شکل میدهد.

حمید اشرف در اوائل دهه 40 و در سن 17 سالگی، از اولین اعضاء گروه جزنی – ضیاء ظریفی، یکی از گروههای تشکیل دهنده سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بود. طی ملاقات میان رفقا حمید اشرف و مسعود احمدزاده در انتهای سال 1349 در تهران، تصمیم نهایی برای ادغام 2 گروه و شروع عملیات مسلحانه اتخاذ میگردد. پس از ضربات مهلک اسفند سال 49 و اوائل سال 1350 و جانباختن مسعود احمدزاده، امیرپرویز پویان و رفقای بنیانگذار دیگر، حمید اشرف بخش اعظم مسئولیت رهبری سازمان را بر دوش کشیده، نقش اصلی را در بازسازی و تبدیل آن به نیروی بسیار مؤثر اپوزیسیون رژیم سلطنتی ایفا نمود. از این رو، در ادبیات سازمان فدایی، حتی همه جناحهای انشعابی، از او بمثابه "رهبر سازمان"، نام برده شده است.

مرگ حمید اشرف در دوره خود، بویژه یک سال پس از اعدام رفیق بیژن جزنی، تأثیری کاملاً محسوس بر روحیات بخش پیشرو جامعه ایران باقی گذارده، جزئی از روانشناسی جامعه دوره فوق را تشکیل میدهد. اکثریت آنهایی که اندکی حساسیت سیاسی و یا هنری نسبت به جامعه و کمترین احساسات ترقیخواهانه و چپ داشتند، مرگ حمید اشرف را با اندوه و تلخی غیر قابل توصیفی، نظیر تهاجم به شخصیت فردی، تحقیری نابودکننده و خرد شدن غرور انسانی، زخمی عمیق و کاری تا اعماق روح خود، و برباد رفتن رؤیاها و آرزوهای جوانی لمس کردند.

جانباختن حمید اشرف، که به سمبل شجاعت و مبارزه جویی نسل جوان مبدل شده بود، تحت شرایط آغاز تدریجی اعتلاء مبارزات توده ای، تأثیری متضاد و دوگانه برجای گذاشت. این رویداد مهلک، از یکطرف سازمان فدایی را بطور کامل فلج ساخته و رهبری جنبش انقلابی- دموکراتیک را در بوته ای از ابهام فرو برد. از سوی دیگر و درست در جهت عکس آن، اندوه بزرگ و بغض فروخورده نسل جوان را به کینه ای بنیان کن ارتقاء داده، راه پیوستن قطعی میلیونها نفر از جوانان کشور به مبارزه علیه رژیم پهلوی را هموار ساخته، نقش تیر آخر را برای حیات سراسر جنایت رژیم ساواک ایفا کرد.

---

رفقای جانباخته در درگیری بزرگ روز 8 تیر سال  1355

حمید اشرف، طاهره خرم، محمدرضا یثربی، غلامعلی خراطپور، یوسف قانع خشکه بیجاری، عسگر حسینی ابر ده، فاطمه حسینی، محمد حسین حقنواز، محمد مهدی فوقانی، غلامرضا لایق مهربانی، علی اکبر وزیری.

***
اکبر تک دهقان
انتشار اول: 15 تیر 1386- 6 ژوئیه 2007، (وبلاگ جمهوری شورایی)
انتشار دوم: 6 تیر 1399- 26 ژوئن 2020
--------------------
توضیحات

بی بی سی در نشانی زیر، از نمایشگاه "فوتو لندن"، که هنرمند خلاق و شجاع و توانا، آزاده اخلاقی، در آن حضور یافته، و از میان 17 عکس مربوط به بازسازی مرگ چهره های موضوع کار خود، تنها با عکس بازسازی صحنه مرگ حمید اشرف در درگیری بزرگ مهرآباد تهران در روز 8 تیر سال 1355، شرکت کرده، گزارشی را منتشر کرده است:


آزاده اخلاقی با تک عکس حمله ساواک به خانه تیمی حمید اشرف، از مجموعه "به روایت یک شاهد عینی"، در این نمایشگاه حضور داشت. او ایده این کارهای خود را وام گرفته از بهار عربی می داند و می گوید:

"مواجهه من با تصاویری از مرگ مردم به خاطر آزادی در خیابان های قاهره و تونس این ایده را به ذهنم رساند. اینکه آن تصاویر چنان قدرتی داشتند که توجه جهانیان را به خود جلب کردند. در مقابل میتوان گفت رخدادهایی که از آن ها تصویری وجود ندارد مورد توجه قرار نمی گیرند و سوگواری به موقع برایشان انجام نمی شود. به یاد تمام آزادیخواهان ایرانی از مشروطه تاکنون افتادم که در راه رسیدن به آزادی به شکل تراژیکی کشته شده اند و تصویری از مرگ آن ها در خاطره جمعی ایرانیان وجود ندارد."


آزاده اخلاقی می گوید: "برای اینکه تصویر این آدم ها را با دقیق ترین شیوه بازسازی کنم خاطرات شفاهی افرادی که در آن دوران زندگی می کردند را خواندم و به آرشیو روزنامه و رادیو ها و مجلات و ساواک رجوع کردم و با مصاحبه با شاهدان عینی سعی کردم چگونگی مرگ آن ها را با یک تیم سینمایی و بازیگران بازسازی کنم." به گفته این عکاس، در بازسازی موقعیت ها عکس های فتوژورنالیسم و آرشیوهای متعدد داخلی و خارجی به او کمک کرده است.

اصل گزارش بی بی سی، "باز آفرینی مرگ 'حمید اشرف' در نمایشگاه عکس لندن"، از آرش انیسی در تاریخ 26  مهٔ 2018 - 05 خرداد 1397 و در نشانی زیر:

آزاده اخلاقی، هنرمند خلاق و حساس به سرنوشت مبارزات مردم و تاریخ سیاسی معاصر کشور، تاکنون در مجموع، 17 تصویر از مرگ چهره هایی را که از دید او اهمیت داشته اند، طی فعالیتی سه ساله، حرفه ای و فشرده، بهمراه گروهی از هنرمندان و سینماگران، در مجموعه ای بنام "به روایت یک شاهد عینی"، بازسازی کرده است:

صوراسرافیل و ملک‌المتکلمین (۳ تیر ۱۲۸۷)، محمدتقی‌خان پسیان (۱۵ مهر ۱۳۰۰)، میرزاده عشقی (۱۲ تیر ۱۳۰۳)، محمد فرخی‌یزدی (۲۵ مهر ۱۳۱۸)، تقی ارانی (۱۴ بهمن ۱۳۱۸)، آذر شریعت‌رضوی، مصطفی بزرگ‌نیا، احمد قندچی (۱۶ آذر ۱۳۳۲)، فروغ فرخزاد (۲۴ بهمن ۱۳۴۵)، محمد مصدق (۱۴ اسفند ۱۳۴۵)، غلامرضا تختی (۱۷ دی ۱۳۴۶)، صمد بهرنگی (۱۲ شهریور ۱۳۴۷)، مرضیه احمدی اسکوئی(۶ اردیبهشت ۱۳۵۳)، بیژن جزنی (۲۹ فروردین ۱۳۵۴)، حمید اشرف (۸ تیر ۱۳۵۵)، علی شریعتی (۲۹ خرداد ۱۳۵۶)، محمود طالقانی (۱۹ شهریور ۱۳۵۸)، مهدی باکری (۲۵ بهمن ۱۳۶۳) و سهراب شهیدثالث (۱۰ تیر ۱۳۷۷).

در نشانی زیر، همه عکسهای مجموعه آزاده اخلاقی را می بینید:


در بخش نظرات همین نشانی بالا، مسئول این سایت، نکته زیر را در مورد پروژه عکاسی آزاده اخلاقی توضیح میدهد:

"ایشیق گفت:

دوست گرامی

همانطور که در نوشته همراه این آثار آورده شده است، «به روایت یک شاهد عینی» یکی از عظیم‌ترین پروژه‌های عکاسی‌ای است که در چند سال گذشته در ایران انجام شده است: پروژه‌ی سه‌ساله‌‌ای که شامل تحقیق فراوان هم بوده، ثبت هفده فریم است که اجرای بسیار خوب و دقیق و پُر از جزئیاتی هم دارند. در اجرای این عکس‌ها گروه بزرگی به خانم اخلاقی یاری رسانده‌اند؛ از جمله ساسان توکلی‌فارسانی (عکاس و مجری جلوه‌های بصری) و ژیلا مهرجویی (طراح صحنه و لباس). بنابر این این صحنه‌ها بازسازی شده است، نه واقعی."

دوشنبه 26 خرداد 1399

- در نشانی زیر، مطلبی در مورد رفیق حمید وجود دارد. در همین نشانی، تصویری از اورکت رفیق در روزهای مبارزات چریکی او در تهران، نقش بسته است:

- در انتشار اول، دو پاراگراف فعلی در آخر، بصورت یک پاراگراف آمده اند؛ همچنین نام جانباختگان این روز تلخ از بخش "توضیحات" ذیل، به انتهای اصل مطلب منتقل شده اند. این تنها تغییرات صورت گرفته و صرفاً شکلی در متن فوق است. همچنین برای مطالعه مطالب ذیل "توضیحات" در انتشار اول، میتوان به نشانی انتشار اول مراجعه نمود:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پنجشنبه، خرداد ۲۹، ۱۳۹۹

سایت "پیک ایران": بلندگوی قوم گرایان افراطی و راست امپریالیستی!

ژورنالیسم بی وجدان -2

مثال 1، از تحریفات  سایت پیک ایران
نابودی نیمی از آبزیان دریاهای جنوب کشور با صید ترال/ نگرانی از بیکاری صیادان سنتی/ ضرورت آموزش صیادان و بکارگیری شیوه‌های مدرن صید 
عنوان خبری بالا، عنوان اصل خبر از خبرگزاری ایلنا با مشخصات و تاریخ آن: کد خبر: 924182 ۱۳۹۹/۰۳/۲۱ است. در پایین، همین گزارش بازتکثیر میشود.
پاراگراف هایی که با رنگ سبز و از سوی نگارنده این سطور، در زیر مشخص شده اند، تنها پاراگراف های نقل شده از اصل خبر ایلنا توسط سایت پیک ایران هستند.
در گفت و گو با ایلنا مطرح شد:
نابودی نیمی از آبزیان دریاهای جنوب کشور با صید ترال/ نگرانی از بیکاری صیادان سنتی/ ضرورت آموزش صیادان و بکارگیری شیوه‌های مدرن صید
رئیس هیات مدیره اتحادیه تعاونی صیادی های استان هرمزگان، گفت: نیمی از آبزیان دریاهای جنوب کشور با صید ترال از بین رفته است و جلوگیری از ذخائر دریایی علاوه بر آموزش صیادان نیاز به تغییر شیوه های سنتی صید دارد.
اسحق تندرو در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، درباره وضعیت صید ترال در استان هرمزگان اظهار داشت: صید ترال به موسمی اطلاق می شود که صیادان سنتی در فصل صید میگو با داشتن مجوز و نظارت اداره شیلات در صیدگاه‌های مشخص شده از سوی این اداره انجام می شود که ما نیز با این نوع صیادی موافقیم. همچنین صید فانوس ماهی نیز به همین شکل انجام می شود و در صورتی که صیادان از صیدگاه‌ها خارج نشوند و از تورهای استاندارد استفاده کنند، مشکلی برای صید وجود ندارد.
نسل های آینده تنها نامی از ماهی خواهند شنید
تندرو ادامه داد: اما با متخلفان در حوزه صید ترال به طور جدی مخالفیم چرا که باعث نابودی جانداران دریا و آبزیان می شوند و اگر این روند صید ادامه داشته باشد در آینده نه چندان دور صیادان سنتی ما از کار بیکار می شوند و نسل بعدی ماهی را در دریا نخواهند دید و تنها عکس و نامی از آنها را در کتاب‌ها مشاهده خواهند کرد.
وی ادامه داد: جامعه صیادی کشور با صید غیرمجاز ترال به شدت مخالف است و در حال حاضر با وضعیتی که جامعه صید و صیادی کشور پیش می رود با دادن مجوزهای جدید از سوی سازمان شیلات مشکلات زیادی برای جامعه صیادی و آبزیان به وجود خواهد آمد.
صیادان از شرایط فعلی ناراضی اند
رئیس هیات مدیره اتحادیه تعاونی صیادی های استان هرمزگان عنوان کرد: صیادان نیز با توجه به شرایط فعلی از صید ترال ناراضی‌اند و می گویند دیگر ماهی برای صید در دریا وجود ندارد و راهکار این مشکل در مرحله اول رهاسازی بچه ماهی و تقویت صیدگاه‌ها از نظر ذخائر است.
تقاضای شرکت تعاونی برای صیادان بومی
تندرو عنوان کرد: ما از سازمان شیلات ایران تقاضا داریم همسو با دولت مجور شناورهای آب های دور را به صیادان و فرزندان صیاد و به ساکنین نوار ساحلی در قالب شرکت تعاونی ارائه دهد و یا شناور پشتیبان در اختیار صیادان قرار دهند.
لزوم برگزاری کلاس های آموزشی برای صیادان
وی اضافه کرد: باید با حمایت از صیادان با تکثیر پرورش ماهی و میگو، پرورش ماهی در قفس و پرورش ماهی در خشکی و همچنین با برگزاری کلاس های آموزشی در کشور و استان هم باعث تقویت کار صیادان شویم و هم از صید ترال جلوگیری کنیم. همچنین صیادان سنتی را آگاه کنیم که صیدگاه ها مانند گذشته ذخائرشان زیاد نیست و بر اثر استفاده نامطلوب و تورهای غیر استاندارد امروز صیدگاه خالی از ماهی و آبزیان دریایی شده است.
تندرو ادامه داد: گام دیگر برای بهبودی شرایط این است که صیادان بومی را آموزش دهیم تا از شیوه های سنتی به نیمه صنعتی تبدیل شوند و از شناورها در محدوده‌های مشخص استفاده کنند و همچنین از تورهای اسرائیلی جهت صید استفاده نشود.
60  درصد آبزیان از بین رفته است
وی افزود: صید بی رویه و غیر استاندارد ترال و استفاده از تورهای غیر استاندارد و عدم توجه به آیین نامه های سازمان شیلات ایران تاکنون 60 درصد آبزیان ما در آب های جنوب نابود کرده است و تنها راه جبران این خسارت ها برگزاری کلاس های آموزشی و جمع آوری و گردهمایی صیادان است که در مناطق ممنوعه صید نکنند و در عوض با صید کردن با همکاری و همیاری با سازمان شیلات ایران این مشکل برطرف می شود.
تندرو در پایان افزود: از سوی دستگاه قضایی با صید ترال به طور جدی برخورد می شود ولی تخلفات همچنان وجود دارد و باید بیشتر نسبت به این موضوع پیگیری و نظارت صورت بگیرد.

10 ژوئن 2020 – 21 خرداد 1399
-----
حال جعل سایت پیک ایران از خبر مزبور:
قسمتهای مشخص شده با رنگ آبی، بخش اضافه شده از سوی سایت پیک ایران است.

۶۰ درصد آبزیان دریا‌های جنوب کشور با صید غیرمجاز ترال (توسط کشتی های چینی) از بین رفته اند.

رئیس هیات مدیره اتحادیه تعاونی صیادی‌های استان هرمزگان، گفت: ۶۰ درصد آبزیان دریا‌های جنوب کشور با صید ترال از بین رفته است و جلوگیری از ذخائر دریایی علاوه بر آموزش صیادان نیاز به تغییر شیوه‌های سنتی صید دارد.

اسحق تندرو در گفتگو با ایلنا، درباره وضعیت صید ترال در استان هرمزگان اظهار داشت: صید ترال به موسمی اطلاق می‌شود که صیادان سنتی در فصل صید میگو با داشتن مجوز و نظارت اداره شیلات در صیدگاه‌های مشخص شده از سوی این اداره انجام می‌شود که ما نیز با این نوع صیادی موافقیم. همچنین صید فانوس ماهی نیز به همین شکل انجام می‌شود و در صورتی که صیادان از صیدگاه‌ها خارج نشوند و از تور‌های استاندارد استفاده کنند، مشکلی برای صید وجود ندارد.
وی افزود: صید بی رویه و غیر استاندارد ترال و استفاده از تور‌های غیر استاندارد و عدم توجه به آیین نامه‌های سازمان شیلات ایران تاکنون ۶۰ درصد آبزیان ما در آب‌های جنوب نابود کرده است و تنها راه جبران این خسارت‌ها برگزاری کلاس‌های آموزشی و جمع آوری و گردهمایی صیادان است که در مناطق ممنوعه صید نکنند و در عوض با صید کردن با همکاری و همیاری با سازمان شیلات ایران این مشکل برطرف می‌شود.

ترال کف که روش مورد استفاده چینی‌ها می‌باشد باعث مشکلات مختلفی شده است که تخریب اکوسیستم دریایی مانند تخریب مرجان‌ها در جنوب ایران ، مشکلات معیشتی و اقتصادی برای جمعیت بومی و فرابومی برخی از جمله آنهاست.

تاريخ انتشار: بيست و دوم خرداد ۱۳۹۹ برابر با يازدهم ژوئن ۲۰۲۰
https://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=208217
-----
در این مصاحبه یا خبر، آنچنان که می بینید، هیچ اشاره ای به چین و صیادان چینی نشده است. حتی هنگام نام بردن از روشهای نادرست در تخریب محیط زیست دریا هم، در کنار صید نوع ترال، از تورهای ماهیگیری اسرائیلی، نام برده شده است. در عنوان خبر هم همینطور، نامی از چین و ارتباط آن با صید ترال، حداقل در این مصاحبه، نیست.
در اصل خبر، 10 پاراگراف وجود دارد، که تحریفگر سایت پیک ایران، فقط سه پاراگراف آنرا برداشته، و در آخر خبر هم، خود، یک پاراگراف جدید به اصل خبر اضافه کرده است. آن تیترگذاری ضد چینی در بالا و این پاراگراف اضافی در پایین، قرار است، برای تلطیف سلطنت طلبان و جریانات ضد کمونیست و ضد چینی بکار رود، تا آنها هم در عوض، چشم اغماض بر توطئه گریهای قومی این دارودسته، در تبلیغ خط و مشی راه انداختن "درگیریهای قومی و شهری" در ایران، و یا تبلیغ جریانات شبه فاشیستی مبلغ "آذربایجان جنوبی" در لابلای جعلیات آن، ببندند:
ترال کف که روش مورد استفاده چینی‌ها می‌باشد باعث مشکلات مختلفی شده است که تخریب اکوسیستم دریایی مانند تخریب مرجان‌ها در جنوب ایران ، مشکلات معیشتی و اقتصادی برای جمعیت بومی و فرابومی برخی از جمله آنهاست.
اولاً همچنان که آمد، نه در اصل گزارش و نه در اصل تیتر گزارش، اسمی از کشور چین نیست. از این گذشته، گوینده این قطعه آخر خبر کیست؟ خود مصاحبه کننده که نیست، و سایت ایلنا هم که فقط با "او افزود" و "وی ادامه داد"، به گوینده اصلی اشاره کرده است. در داخل گزارش هم آمده، که صیادان ایرانی هم، خود، به شیوه ترال صید میکنند، و این غیرقانونی است و نباید انجام گیرد. چطور در جعلیات یدی شیشوانی کلاهبردار و توطئه گر، این روش صید، در این خبر، تبدیل به "روش مورد استفاده چینی ها" میشود"؟
این خبر درست بهمان ترتیبی که سایت پیک ایران آن را جعل کرده، از جمله تحریف اضافه شده در آخر، تنها در دو نشانی زیر و بنقل از همین سایت پیک ایران، درج شده است. به این ترتیب، روشن است، که چنین خبر کوتاهی از اصل گزارش و بویژه تحریف در عنوان مطلب و آخر مطلب، تنها میتواند از سایت پیک ایران ناشی شده باشد:

۶۰ درصد آبزیان دریا‌های جنوب کشور با صید غیرمجاز ترال (توسط کشتی های
چینی) از بین رفته اند

سایت محفلی "لجور" که از جنس همان سایت پیک ایران است، عکس کشتی موجود در اصل مطلب "ایلنا" را  درج نکرده، چون در اصل مقاله در "ایلنا"، این یک کشتی با پرچم رژیم اسلامی است و با این ترتیب، با تئوری سایت پیک ایران مبنی بر "کشتی های چینی" نمی سازد! "لجور" چی پر دوز و کلک، این سهل انگاری یدی شیشوانی را خیلی ساده با درج تصویری از یک کشتی دیگری، از منبع دوم پس از سایت ایلنا عوض کرده، که هیچ نشانه خاصی مبنی بر تعلق آن به رژیم اسلامی ندارد! این اطلاع رسانی نیست، محفل بازی سخیفانه عناصر ورشکسته و آبرو باخته ای است، که تعهدی به رعایت هیچ اصلی ندارند- حتی به ژورنالیسم رایج بمعنای بازاری آن!

سپس در سایت خبررسانی "سرخط"، نزدیک به خط مشی سیاسی دولت آمریکا، آمده است:


در محیط اینترنت، منبع دیگری که بازهم جعلیات یدی شیشوانی از سوی آن تکثیر شده باشد، وجود ندارد.
-----
چرا سایت پیک ایران، منابع خبرهای خود را ذکر نمیکند؟

1- عدم ذکر منبع خبر، برای داشتن دست باز بمنظور تحریف آن است- نظیر موارد ذکر شده و احتمالاً  موارد دنبال نشده از سوی این نگارنده.
2- اگر کسی تصادفاً فقط یکبار منبع خبر را در زیر آن بخواند، ممکن است تصور کند، خوب حتماً همیشه همینطور بوده است! از دید سردسته این سایت، چنین کسی دیگر باور نمیکند، اگر یکی بگوید، این سایت منابع اخبار خود را ذکر نمیکند. برای اینکه او خود فقط یکبار منبع خبر را دیده، بقدر کافی از اینطریق گیج شده، و برای چرخاندن دکان توطئه گری این سایت، همین میزان گیج شده گی کافی است! نباید که همه گیج شوند! لازم نیست!
3- وقتی خواننده ای در بخش نظرات این سایت، از سردسته این باند، ببخشید: سایت خبری، سوال میکند، منبع خبر کیست؟ فوراً و بالحنی خشک پاسخ میشنود: منبع خبر در داخل خبر آمده است! در حالیکه منبع خبر در داخل خبر، بفرض رویترز، نه منبعی برای سایت پیک ایران، بلکه برای بی بی سی، رادیو فردا، ایران اینترنشنال و یا دویچه وله و یورونیوز همجنس همین پیک ایران، منبع خبر شمرده میشود. منبع هر خبری برای پیک ایران، خود تولید کننده هیچ چیزی، بجز تکثیر دست و پا شکسته و دستکاری شده اخبار دیگران، سایتهای فارسی شناخته شده در خارج، و یا سایتهای وابسته به رژیم ترور در "داخل" است. سایت پیک ایران باید بجای ایجاد ارعاب و پشیمان کردن سوال کننده، منبع هر خبری را داوطلبانه و با ذکر تاریخ در ذیل آن ذکر کند- و این بعنوان یک روش و نه کلک یکباره، تا ببینیم چه میشود!
4- با تبدیل عدم ذکر منبع خبر به یک روش خبررسانی و یا نقل گاه و بیگاه و دلبخواهی منبع خبر، و عادت دادن بازدیدکننده گان سایت به آن، دست این جریان، در انجام تبلیغات قومی شبه فاشیستی، یعنی همه خط و مشی و زندگی سیاسی واقعی آن ("درگیریهای قومی و شهری")، باز میماند. وگرنه ساده نیست، ادعاهای "کمونیستی" و "فدایی" و ایجاد "آلترناتیو سوسیالیستی" را، همزمان با تبلیغات فاشیستی نظیر "آذربایجان" جنوبی" و بی ارزش ساختن کشور و بی اعتبار کردن "ایرانی بودن" را، توأمان انجام داد. یک چنین فضاحتی زمانی عملی است، که منبع خبر مسکوت بماند، تا بتوان راحت مانور داد، و "یک کلکی" زد. به نمونه زیر نگاه کنید:
-----
مثال 2 از تحریفات سایت پیک ایران

یک‌ شطرنج‌باز دیگر ایرانی‌‌بودن را کنار گذاشت
24 خرداد 1399- 13 ژوئن 2020

غزل حکیمی‌فرد، شطرنج‌باز ۲۶ساله و استادبزرگِ زنان شطرنج‌ ایران، تابعیت سوئیس را پذیرفته و از ایران رفته.
در سال‌های اخیر چندین شطرنج‌بازی زن و مرد ایرانی، خصوصا بر سر مشکل رویارویی با شطرنج‌بازان اسراییلی، تابعیت‌شان را تغییر داده‌اند و با پرچم کشورهای دیگر در رقابت‌های بین‌المللی حاضر می‌شوند. 
در آخرین نمونه، زمستان پارسال علی‌رضا فیروزجا، سوپر استادبزرگ شطرنج ایران هم به فرانسه رفت و تابعیت آن کشور را پذیرفت.
سایت فدراسیون جهانی شطرنج نیز رسما جدایی غزل حکیمی فرد از ایران و ادامه فعالیت شطرنجی اش با پرچم سوییس را تایید کرد.
این شطرنج باز 26 ساله سابقه چندین دوره حضور در تیم ملی شطرنج بانوان ایران در مسابقات مختلف از جمله المپیاد جهانی 2010 را در کارنامه دارد.
تاريخ انتشار: بيست و چهارم خرداد ۱۳۹۹ برابر با سيزدهم ژوئن ۲۰۲۰

سایت پیک ایران، منبع خبر بالا را ذکر نکرده است. حال شما خود را هلاک کنید و بدنبال اصل خبر بگردید. شما نه از یک سایت خبری معمولی، نظیر بی بی سی، بلکه از یک سایت اینترنتی مشکوک و قومگرا و راست افراطی بنام اویرنجی، یا "جنبش دانشجویی آذربایجان جنوبی"، سر در می آورید! آیا روشن شد، چرا این سایت منابع اخبار خود را ذکر نمیکند؟
سایت اویرنجی، یک سایت قوم گرای افراطی مدعی انتساب به شهروندان آذربایجانی 
بدون تاریخ
حال اما چرا سردسته پیک ایران، وابسته به ایدوئولوژی قهوه ای "گرگهای خاکستری"، خبر بالا را از چنین منبعی برداشت میکند؟ با توجه به اینکه، منابع معمولی و از جمله سایت فدراسیون بین المللی شطرنج هم در این رابطه، در دسترس هستند؟ اصل موضوع در اینجا بازی شطرنج، و یا چیز دیگری است:

1- تبلیغ سیاسی جدایی طلبی افراطی از طریق تیتر خبر، یعنی "کنار گذاشتن ایرانی بودن" و بی ارزش ساختن ایران و تعلق به کشور، موضوع مورد علاقه مسئول سایت پیک ایران است،
2- قصد او همچنین تبلیغ علنی و در سطح  گسترده جعلیاتی نظیر "آذربایجان جنوبی" از طریق یک سایت پر بیننده، و "عادی سازی" و "جا انداختن" آن است،
3- تبلیغ وسیع نشانی همین سایت مثلاً "جنبش دانشجویی آذربایجان جنوبی" برای "علاقمندان"! هم اهمیت دارد، که در میان دانشجویان کشور، کسی برای آن تره هم خورد نمیکند،
4- اثبات این ادعا، که گویا در میان دانشجویان در داخل کشور، صف بندیهای قومی و بقول یدی شیشوانی در جایی دیگر: "رشد ملل تحت ستم ایران" شکل گرفته است،
5- و اما مهمتر از همه، تبلیغ غیرمستقیم اما وسیع این فکر، که "آذربایجان جنوبی" هم، باید "ایرانی بودن" را "کنار" بگذارد. و این از زبان گویا نسل جوان آذربایجان!
 تیتر خبر، کاملاً نادرست و نمایش بی اعتنایی به ارزشهای مشترک، یعنی ملت ایران و کشور ایران، است. او "ایرانی بودن را کنار گذاشت"! آیا این تیتربندی، تحقیرآمیز و بی ارزش ساختن ایران و "ایرانی بودن" نیست؟
از سوی دیگر، چنین تیترگذاری در ارتباط با خود موضوع هم که کاملاً نادرست است. شطرنج باز مذکور و صدها هزار ایرانی مقیم خارج از کشور، حتی اگر آنها تابعیت کشور دیگری را پذیرفته باشند، هدفشان "کنار گذاشتن ایرانی بودن" نبوده است. بلکه آنها تنها برای تنظیم ساده تر زندگی روزمره خود، و برخورداری از برخی حقوق و امکانات سیاسی، شغلی و اجتماعی، تابعیت سیاسی کشور دیگری را پذیرفته اند. در صورتی که سایت پیک ایران، این موضوع ساده را که هر روز در این جهان، هزاران مورد از آن اتفاق می افتد، به پایه ها و موجودیت کشور ایران ربط داده، بطور غیرمستقیم، به تاکتیکها و برنامه فعالیت سیاسی، وصل میکند.

... و محض اطلاع سایت بی نزاکت پیک ایران: شطرنج باز مذکور بعد از چند روز اعلام کرد، او نه فقط "ایرانی بودن" خود را "کنار" نگذاشته، بلکه حتی تابعیت ایرانی خود را هم حفظ کرده و تنها تحت پرچم فدراسیون شطرنج کشور سوئیس، بازی میکند.
----------
مثال 3 از تحریفات "پیک ایران"

قسمتهای آبی رنگ در زیر، همان پاراگراف هایی هستند، که سایت تحریف گر پیک ایران، فقط آنها را از منبع اصلی نقل کرده است- البته که بدون ذکر منبع. سپس خود، براساس این بخشهای آبی شده در زیر، با یک تیتر قلابی و بویژه جمله اضافه: "چه کسانی در پی راه اندازی درگیری های قومی و شهری هستند؟" یک خبر برای درج در سایت خود ساخته است. تیتر و متن و شکل تنظیم خبر، آنطور که در سایت پیک ایران آمده، در هیچ منبع اینترنتی وجود ندارد. در پایین، اصل خبر و بعد جعل آن در این سایت:


۱۳۹۷/۰۳/۶



اعتراض مردم شهر "قائمیه فارس" به متوقف شدن طرح تقسیم #کازرون +تصاویر


مردم در شهر قائمیه در اعتراض به متوقف شدن طرح تقسیم کازرون و تشکیل شهرستان دست به اعتراض زدند، چنار شاهیجان یا همان «قائمیه» شهر مجاور کازرون است که قرار بود مستقل شود و کازرونی‌ها در مخالفت با استقلال آن، به خیابان آمده بودند.

حالا در شهر پیچیده که طرح شهرستان مستقل قائمیه متوقف شده و مردم چنارشاهیجان امروز به خیابان آمدند و راه‌ها را بسته‌اند. هفته پیش مردم کازرون در مخالفت با طرح تقسیم کازرون به خیابان ها آمده و اعتراض کردند. امروز مردم قائمیه در موافقت با طرح تقسیم کازرون به خیابان ها آمده بودند. در طرح وزارت کشور آمده بود. قائمیه تبدیل به شهرستان شده و کازرون به فرمانداری ویژه ارتقاء پیدا کند که با مخالفت نمایندگان مجلس دهم و امام جمعه کازرون این طرح متوقف شد 

این شهر در یک سه راهی استراتژیک قرار دارد. یک مسیر به کازرون می‌رود، یک مسیر به شیراز و مسیر سوم به بوشهر.

مردم چنارشاهیجان امروز صبح این مسیرها را با سنگ و آتش مسدود کردند. ببینید 2*

البته نحوه انتقال خبر هم از منبع نزدیک به رژیم اسلامی، بی عیب و ایراد نیست. انگار یک قوم گرای دیگری در تنظیم این تیتر و گزارش "پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران"، نقش داشته است! خبر کازرون و چنارشاهیجان و قائمیه، بنحوی مخدوش و مشکوک، تنظیم شده است. اصل موضوع، ایجاد یک شهرستان جدید بنام کوه چنار است، که نظیر هر اقدامی از این نوع، برای نمونه تشکیل استان البرز، از طریق جابجایی هایی در شهرها و شهرستانهای پیرامون، صورت میگیرد. اما سایت "پایگاه خبری و تحلیلی دیده بان ایران"، این موضوع ساده را با کلماتی نظیر: "... کازرون است که قرار بود مستقل شود و کازرونی‌ها در مخالفت با استقلال آن، به خیابان آمده بودند". و یا "... در یک سه راهی استراتژیک قرار دارد"، بیان میکند.

در ضمن درمیان عکسهای نقل  شده از این سایت توسط سایت پیک ایران، پس از کلمه :"ببینید"، یک عکس اضافه موجود است؛ که معلوم نیست، سایت پیک ایران آن را از کجا پیدا کرده است. وجود آتش و دود در این عکس، به تشدید فضای تئوری "درگیریهای قومی و شهری" البته، کمک میکند. همچنین از دو عکس تکراری در انتهای خبر منبع اصلی، یکی حذف شده است. سایت پیک ایران بنابراین میداند چه میکند، و کارش حساب و کتاب دارد!

جمله "مردم چنار ..." آخرین جمله در منبع اصلی است.


نقل تحریف آمیز سایت پیک ایران از منبع بالا

ششم خرداد ۱۳۹۷ برابر با بيست و هفتم مه ۲۰۱۸
همان خبر بالا، با هدف تبلیغ "درگیریهای قومی و شهری" و دستکاری شده از سوی سایت پیک ایران در پایین

جملات به رنگ  آبی، اضافه شده و جعلی از سوی سایت پیک ایران هستند:

عکس/ اعتراضات خشونت آمیز موافقان تجزیه کازرون/ چه کسانی در پی راه اندازی درگیری های قومی و شهری هستند؟

تصاویر زیر صحنه‌هایی از حال و روز امروز چنارشاهیجان است، همان «قائمیه»؛ شهر مجاور کازرون که قرار بود مستقل شود و کازرونی‌ها در مخالفت با استقلال آن، به خیابان آمده بودند.

حالا در شهر پیچیده که طرح شهرستان مستقل قائمیه متوقف شده و مردم چنارشاهیجان امروز به خیابان آمدند و راه‌ها را بسته‌اند.

این شهر در یک سه راهی استراتژیک قرار دارد. یک مسیر به کازرون می‌رود، یک مسیر به شیراز و مسیر سوم به بوشهر.

مردم چنارشاهیجان امروز صبح این مسیرها را با سنگ و آتش مسدود کردند.

چه کسانی در پی راه اندازی درگیری های قومی و شهری هستند؟

سایت پیک ایران، از "درگیریهای قومی و شهری"، صحبت میکند. در حالیکه اصلاً چنین چیزی وجود ندارد. اولاً "قوم" در فرهنگ سیاسی این سایت، یعنی جمعیتی دارای زبان معینی- البته همه مردم زبان دارند و مردم بی زبان در این دنیا وجود ندارند! "درگیریهای قومی" هم طبق تئوریهای قوم گرایان، باید میان مردمی رخ دهد، که دارای زبانهای گوناگونی بوده، دارای سنت و سابقه ای هم در موضوعاتی از این نوع باشند. از این گذشته، در منبع شما در نقل خبر از کازرون و قائمیه، خبری از "درگیریهای قومی" هم که نیست؟
سایت پیک ایران، خود مخترع موضوعی بنام وجود "درگیریهای قومی و شهری" در ایران است، که چیزی جز خط و مشی و تحلیل قوم گرای افراطی سردسته این سایت نیست. حال که چنین درگیریهایی در دنیای واقعی در ایران وجود ندارند، این سایت، یک اختلاف ساده بر سر تقسیمات اداری را تحت عنوان وجود چنین درگیریهایی تبلیغ میکند. او از درگیریهای واقعی خبر نمیدهد. بلکه بر اساس فرضیات خطی خود به مردم خط میدهد، که هر چه بیشتر، هر مشکل و مسئله ای را ازطریق توسل به "درگیریهای قومی و شهری" حل کنند!
هم جمله انتهای این به اصطلاح خبر، جعلی و اضافه و تبلیغ خط این "سازمان" است، و هم چپاندن آن بعنوان بخشی از تیتر خبر هم، کاملاً جعلی است. او از عبارت "چه کسانی ..." استفاده میکند، تا خود را مخالف چنین درگیریهایی جا بزند. چیزی را جعل میکند و تازه از مردم هم طلبکار است، که "چه کسانی ..." بدنبال چنین درگیریهایی هستند؟ اصل موضوع برای این سایت این است، که پیرامون این موضوع وسیع صحبت شود و این عبارات و فرمولبندی ها در جامعه رواج پیدا کند و "عادی سازی" شود.
او البته برای پوشاندن این نوع تبهکاری برای آسیب زدن به زندگی صلح آمیز مشترک مردم یک محل، "یک کلک" میزند، و آن این است، که منبع خبر را مسکوت میگذارد.
-----
مثال 4 از جعلیات سایت پیک ایران
خبر پایین، در سایت اصلی یعنی "تابناک" است:
تاریخ انتشار:۰۲ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۳:۰۷22 March 2019
تابلوی ورودی اندیمشک برداشته شد

همین دو پاراگراف در منبع اصلی موجود هستند:
با مصوبه شورای تامین استان، تابلوی ورودی اندیمشک برچیده شد تا هر دو شهر دزفول و اندیمشک فاقد تابلوی ورودی شوند.
به گزارش «تابناک» به نقل از فارس با مصوبه شورای تامین استان، تابلوی ورودی اندیمشک برداشته شد تا هر دو شهر دزفول و اندیمشک فاقد تابلوی ورودی شوند. شهروندان دزفولی و اندیمشکی شد.

منبع اصلی خبر برای نقل آن توسط سایت پیک ایران، سایت تابناک و نه خبرگزاری فارس است. اصل تیتر و مطلب در سایت تابناک آمده، و شکل تنظیم و اضافه در تیتر و پاراگراف بلند آخر آن هم از سایت پیک ایران است.
همین خبر بالا، در سایت پیک ایران اینطور جعل میشود، و به روال معمول، منبع خبر ذکر نمیشود:
قسمتهای آبی رنگ، از سوی سایت پیک ایران، اضافه شده اند.
دوم فروردين ۱۳۹۸ برابر با بيست و دوم مارس۲۰۱۹
بالاخره تابلوی ورودی شهر را برداشتند تا دعوا نشود!

به گزارش خبرگزاری فارس با مصوبه شورای تامین استان، تابلوی ورودی اندیمشک برداشته شد تا هر دو شهر دزفول و اندیمشک فاقد تابلوی ورودی شوند.
در شب عید تنش و درگیری بر سر محدوده شهری بین دزفول و اندیمشک بالا گرفت تا آنجا که منجر به درگیری و زدوخورد بین طرفین شد و موجب خسارت به اموال عمومی و زخمی شدن تعدادی از شهروندان دزفولی و اندیمشکی شد.
اینگونه درگیری ها که طی سال های گذشته بارها بین اهالی شهرستان های مختلف رخ داده، ریشه در مرزکشی های منطقه ای کارشناسی نشده بر پایه منافع و حساب و کتاب های مقامات محلی  دارد. به علاوه، حکومت جمهوری اسلامی هم از این مسئله، برای دامن زدن به تفرقه و تضاد مصنوعی بین مردم و همزمان توجیه حضور نیروی سرکوبگر خود به عنوان «میانجی و برقرارکننده آرامش» استفاده کرده است.   

این ادعای یدی شیشوانی در اول پاراگراف اضافه شده بالا، کاملاً جعلی است: "اینگونه درگیریها که طی سالهای گذشته بارها بین اهالی ...". نه "بارها"، بلکه حداکثر یکبار در هرمزگان، و یک بار دیگر در جنوب استان فارس وجود داشته است. همه موضوع همین است، بفراموشی سپرده شده و مردم هم به زندگی صلح آمیز خود پرداخته اند. کسی در ایران با چنین "درگیریهایی" مشغول نیست. ادعای سایت "پیک ایران"، که گویا این "درگیریها ریشه در ..."، هم یک جعل و فرضیه تراشی سطحی از جنس تئوریهای سرپایی است. مگر "مقامات محلی"، میتوانند، سرخود دست به "مرزکشی" بزنند؟! تأسیس شهرستانهای جدید، موضوعی فنی و کاملاً اداری- اجرایی رایج و حرفه ای در ایران است، و "بر پایه منافع و حساب و کتاب های مقامات محلی"، نمیتوان نه در ایران و نه در هیچ  کشوری، شهرستان و استان جدید ایجاد کرد. جدیدترین مورد همین نوع تغییرات هم، تشکیل استان البرز به مرکزیت شهر کرج است، که ضمن آن هم، آب از آب تکان نخورد. 
سایت پیک ایران از "مرزکشی های منطقه ای کارشناسی نشده"، صحبت میکند. این موضوع به مناطق، که مسئله خاصی در فرهنگ سیاسی قوم گرایان است مربوط نیست، بلکه به شهر و شهرستان، یعنی ساختارهای رسمی و قانونی در ایران مربوط است، و نمیتوان آن را با بکار بردن کلمه "مناطق"، به موضوعاتی با خصلت قومی و زبانی مبدل کرد. از نظر منتقد در اینجا، به اعتقاد سایت پیک ایران، این "مرزها" باید بر اساس زبان و قومیت کشیده شوند، تا "کارشناسی شده"، محسوب گردند. در حالیکه در کشور ایران، تاکنون هیچ "مرز" استانی و شهرستانی و دهستانی، براساس محاسبات زبانی و قومی معین نشده است. کشیدن چنین "مرزهایی" درایران، نه "مرزکشی کارشناسی شده"، بلکه مرزکشی تبهکارانه نام دارد. محض اطلاع سایت بی اطلاع پیک ایران، کشور ایران در سال 1332 در مقطع حکومت دولت ملی مردم ایران، دولت محمد مصدق، دارای 13 استان بوده، و امروز دارای 31 استان است. تشکیل 18 استان جدید پس از سرنگونی جنایتکارانه دولت ملی، تماماً براساس سنت اداری رایج، حتی رایج در دوران حکومتهای ایلات، از تجدید تقسیم استانهای بزرگ، تبدیل فرمانداریها به استانها، و یا تشکیل شهرستانهای جدید و سپس بمروز زمان تشکیل استان از شهرستان های جدید، بوجود آمده، معیار حاکم بر این روند هم، معیارهای اداری-اجرایی، و نه قومی- سیاسی بوده است. اگر ساختار "استان" در ایران، دارای کاراکتر قومی-سیاسی میبود، تقسیم آنهم غیرممکن می شد.
 اینکه گویا رژیم اسلامی هم دست به ایجاد "تضادهای مصنوعی" زده و بعد بعنوان آتش نشان و "میانجی و برقرارکننده آرامش"، وارد میدان شده است، ادعایی دلبخواهی، غیرقابل اثبات و کلیشه ای است. با ذکر عبارت "میانجی و برقرار کننده آرامش"، که در داخل "گیومه" نقل شده، اما معلوم نیست، متعلق به چه کسی و یا ارگانی است، سایت پیک ایران هم بخیال خود، بطور محرمانه و رمزآلود، یک نکته ای پرانده است. از دید تئوری باف پرت این سایت، گویا از این پس در ایران، مرتباً میان "ترک و فارس" و "کرد و ترک" و "بلوچ و فارس" و "عرب و فارس" و"ترکمن و فارس" و "سیستانی و بلوچ" و "ترکمن و سیستانی"، و "ترک و ارمنی" و غیره، درگیریهای محلی رخ خواهد داد، و نیروهای رژیم هم بهمین بهانه و بنا به ادعای خود، بعنوان "میانجی و برقرارکننده آرامش"، در این "مناطق" حضور خواهند یافت. بافنده این رشته ها، قبل از اینکه به یک واقعیت بر روی زمین اشاره کند، در دنیای فانتازیهای بدوی خود، بلند فکر میکند. در ایران، چنین شرایطی، حتی در دوران حکومت ایلات شکل نگرفت، در دوران زندگی براساس یک اقتصاد مشترک کالایی و دستگاه دولتی جدید که، هرگز بروز نخواهد کرد. "درگیریهای قومی و شهری" ادعایی سایت پیک ایران هم، از سطح تبلیغات یک جمع پوشالی خارج از کشوری، فراتر نخواهند نرفت.
بعنوان ختم بحث در رابطه با موضوع شهرستان کازرون در قسمت "مثال 3 از جعلیات سایت پیک ایران" در قسمت قبلی همین مقاله
در روز 10 مهر سال 1398، با مصوبه دولت رژیم اسلامی، و نه براساس ادعای سایت پیک ایران، گویا: تصمیمات "مقامات محلی"، دو بخش چنارشاهیجان و کوهمره نودان از شهرستان کازرون و نه شهر کازرون، جدا، و از این طریق، شهرستان کوه چنار بمرکزیت شهر قائمیه، بمثابه یک شهرستان جدید در استان فارس، تشکیل شد. به اینترتیب، البته وسعت و جمعیت شهرستان کازرون و نه شهر کازرون، کمتر شد، در عوض اما یک شهرستان جدید به این استان اضافه شد، که در مجموع، امور اداری- اجرایی استان فارس، که هیچ ربطی هم به دموکراسی و دیکتاتوری و هخامنش و قریش ندارد، تسهیل شد. این تغییرات ادامه یافت، و حوادث بی اهمیتی که سایت پیک ایران به آن دامن میزد، که در بحث مربوط به همین موضوع تحت عنوان "مثال 3 از تحریفات سایت پیک ایران در همین مقاله بررسی شد، اصلاً نقشی در ادامه ایفا نکرد. شهرستان کازرون هم کوچکتر شد، و کسی هم، از جمله سایت هوچیگر پیک ایران، قادر به جلوگیری از آن نشد. همانطور که با تشکیل استان البرز، استان تهران هم "تجزیه" و کوچکتر شد، و کک کسی هم نگزید.

***
اکبر تک دهقان
29 خرداد 1399- 18 ژوئن 2020
---------- 
توضیحات

- در اینجا اطلاعاتی از نحوه صید پرخسارت ترال و نابودکننده محیط زیست، که بهچوجه نامی از چین در آن نیست. این شیوه صید ماهی، بدبختانه رایج در تمام جهان، و بدون تردید، بدترین و خسارت بار ترین نوع آنهم، از غرب آمده، و توسط کنسرنهای بزرگ غربی بکار برده شده و بکار برده میشود.
- در متن آلمانی ویکی پدیا هم، اثری از نام و نقش چین در ارتباط با این نوع تکنولوژی مخرب ماهیگیری و یا توسل به آن، وجود ندارد. در نشانی بالا، تصویر زیر در پایین از نابودی کف دریاها از طریق این نوع صید هم، نه مربوط به خلیج فارس و یا سواحل چین، بلکه مربوط به سواحل  ایالت لویزیانا در جنوب ایالات متحده آمریکا و شرکت غارتگر انسان و طبیعت هم، نه یک شرکت چینی، که یک کنسرن آمریکایی است. و این نوع تبهکارانه نابودی محیط زیست هم، از دهه 60 میلادی و دهها سال پیش از پیدا شدن "کشتی های چینی"، در اقیانوسها رواج داشته و رواج دارد. چسباندن این موضوع به "کشتی های چینی"، با هدف انجام تبلیغات ضد کمونیستی و فرشگردی، جز تبلیغ نوعی استراتژی سیاسی راست افراطی نامی ندارد- صرفنظر از اینکه، تأمین مالی سایت پیک ایران از سوی شهرداری محل آن، و خواست مستقیم و غیرمستقیم چنین "اسپانزور"هایی هم، تشدید مداوم غلظت ضد کمونیستی، و ضدیت با چین، جمهوری دموکراتیک خلق کره، ونزوئلا و فدراسیون روسیه، در مهلات تکثیر شده از سوی این سایت، است.


- در گزارشهای قبلی هم از شرکتهای مختلفی از جمله شرکتهای هندی و از آن میان به روش ترال، در صیادی در خلیج فارس نام برده میشود. دهها سال است،  کشتیهای ماهیگیری متعلق به کنسرنهای بزرگ کشورهای غربی، ژاپن و کره جنوبی و فیلیپین و بقیه، مشغول صاف کردن کف دریا و نابودی محیط زیست خلیج فارس و همه دریاهای آزاد جهان هستند. چطور شد، بیکباره باید همه کاسه کوزه ها را بر سر "کشتی های چینی"، شکست؟ چنین تبلیغاتی، تنها بر زمینه شرایط سیاسی بین المللی، که دولت چین بر متن آن، تحت تهاجم غرب قرار دارد، مفهوم پیدا میکند، و اینکه انجام تبلیغات ضد چینی، به نوعی ممر درآمد برای عناصر و جریانات فرصت طلب راست و راست افراطی در صعود شغلی در رادیوهای فارسی زبان در خارج تبدیل شده، توضیح قابل درک دیگری ندارد.

- اطلاعات مفیدی از سایت "گرین پیس" (Greenpeace )، که اشکال گوناگون ماهیگیری، از جمله نوع ترال را توضیح داده است. مطلب به آلمانی و با استفاده از برنامه ترجمه گوگل، قابل استفاده است:

- در منبع "ویکی پدیا" در نشانی بالا، نام کشورهایی که از طریق صید ترال، کف دریاها را نابود میکنند، ذکر شده اند و نام چین حداقل در میان 7 کشور اصلی نیست! از میان 11 کشوری که دارای چنین کشتی هایی هستند، کشورهای فرانسه، انگلستان، ایرلند، ایسلند، هلند، دانمارک، اسپانیا، دارای بیشترین کشتی ها، و بویژه اسپانیا در رأس این گروه از چپاولگران دریاها قرار دارند. در سال 2006، سازمان ملل متحد، دست به تلاشی علیه این نوع ماهیگیری ویرانگرانه زد، که این تلاش هم از سوی بویژه ایسلند "جان"، یعنی از همان نوع کشورهای ایده آل و "دموکراتیک" و همسایه گرداننده گان سایت "پیک ایران"، به شکست کشیده شد! دولت و جامعه چین، دارای ظرفیت سیاسی و فرهنگی کافی برای دستیابی به توافقی جدی در این زمینه هست.

- طبق اطلاعات موجود در محیط اینترنت، با مجوز رسمی رژیم اسلامی، کشتی های ماهیگیری از کشورهای بنگلادش، فیلیپین، هند، چین و شاید کشورهای دیگر هم، دست به ماهیگیری به روش ترال در آبهای خلیج فارس زده اند. از این گذشته، اولین خبر در باره اعطاء مجوز به شرکتهای ماهیگیری چینی، به سال 2018 برمیگردد، و در فوریه سال 2020 هم، رسماً از پایان حضور کشتیهای ماهیگیری چینی در خلیج فارس گزارش شده است- یعنی 4 ماه قبل از جعل خبر "ایلنا" توسط "پیک ایران"! اما آیا کشورهای دیگری هم که در کف سابی خلیج فارس شرکت داشته اند، این دریا را رها کرده اند؟

- سایت پیک ایران نباید با انگیزه های قوم گرایانه، و یا در بده بستان با دسته جات راست افراطی "فرشگردی"، علیه مردم چین، مردم جمهوری دموکراتیک خلق کره، مردم اسیر تحت تحریمهای جنایتکارانه امپریالیستی در ونزوئلا و شهروندان وابسته به تاریخ سوسیالیستی در فدراسیون روسیه، دست به تحریف اخبار و انجام تبلیغات مغرضانه بزند. اما این سایت ظاهراً خبری، نظیر یک اتوموبیل "ترمز بریده" و کسی که مدام در باطلاقی که در آن گرفتار شده، به اعماق میرود، بر تداوم تبلیغ قوم گرایی افراطی و "کمپین" ضدیت با کشورهای و شهروندان این جوامع، اصرار میکند.

یدی شیشوانی، صحنه گردان سایت تکثیری- تحریفی پیک ایران، که نظیر همه مواردی از این نوع، اجرت اداره آن را، شهرداری محل سکونت او پرداخت میکند، در سن بالای 75 سالگی و با نزدیک به 38 سال زندگی در اروپا، دیگر باید وقت خود را صرف بازی و گپ و سرگرمی با نوه های خود کند، و نه اینکه تلاش کند، برای تخریب زندگی میلیونها نفر از نوه های هم نسلان خود و تحت شرایط سلطه یک رژیم ترور در ایران، از طریق یک سایت اینترنتی ظاهراً بی آزار و خبری در سوئد، دست به توطئه گری بزند. او اما یک فرصت طلب بدوی، دله دزد افراطی، شخصی حقیقتأ دو چهره و "مخفی کار"، فاقد هرگونه احساسی نسبت به زندگی توده های مردم و بشدت متنفر از موجودیت کشور ایران بوده، و هیچ بحث و استدلالی، تأثیری در رفتار او نخواهد داشت. این تجربه شخصی نگارنده این سطور از سالهای همکاری تشکیلاتی با او، در دوران پیش از زندگی در اروپا است.*

* پست در اعتراض به تشدید تبلیغات ضد کمونیستی، و تکثیر فحاشی های یک ضد کمونیست اسلامی و لیبرال- پهلوی چی مادر زاد (مجید محمدی) و "کیهان لندن"، و اطلاع رسانی برای یک مرتجع راست افراطی فرشگردی و مدافعین آشکار قاتلین بیژن جزنی (رضا پهلوی) از سوی سایت پیک ایران

یدی شیشوانی، خط و مشی سیاسی "درگیریهای قومی و شهری" را تبلیغ میکند. این تصور و تحلیل، تنها "استراتژی سیاسی" واقعی و "پراتیک" او است. او از هر فرصت و نافرصتی استفاده میکند، تا این فکر را، از نظر خود: این واقعیت را، مطرح کرده، حول آن بکوبد، و مخاطبین خود را به توجه به آن فرابخواند. اینکه این استراتژی سیاسی تا چه حد پرت و بیگانه با واقعیات کشور و مردم ایران، و چقدر غیرانسانی و فاشیستی است، نیازی به زحمت زیادی برای اثبات ندارد. 

او ظاهراً از یک "خطر"، خطر "درگیریهای قومی و شهری" در ایران دم میزند، که گویا روز به روز هم بیشتر میشوند، و عده ای هم در حال دامن زدن به آن هستند؟! او اما خود بعنوان مبتکر این خط و "خطر"، در واقع همین فکر را، که بر روی زمین واقعیات سیاسی کشور ایران اصلاً وجود ندارد، تبلیغ میکند! اینکه او چرا به این شیوه پیچیده!عمل میکند، به شخصیت فردی خود او، یعنی یک دله دزد دو چهره، و نفوذی جدایی طلب و قوم گرای افراطی در سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، که سازمانی ملی و مدافع بی کم و کاست حفظ یکپارچگی کشور و تحکیم زندگی صلح آمیز، دموکراتیک و عادلانه مشترک مردم ایران، مطلقاً غیر قومی، پیوندی سراسری و در ادامه منطقی تاریخ چپ انقلابی ایران در قرن بیستم بود، برمیگردد.*

او از یکطرف و این در سال 1378 و در محیط شخصی و فضایی بدوی- قومی در شهری در سوئد، دکانی کاغذی بی رونقی به نام "اتحاد فداییان کمونیست"، براه انداخته است، که گویا از این طریق، او "سازمان چریکهای فدایی خلق ایران- اقلیت" بیچاره و اسیر یک مشت محفل باز را، بازسازی فرموده است- که خود یدی شیشوانی از عناصر اصلی نابودی جنایتکارانه بقایای تشکیلات آن در روز 4 بهمن سال 1364 در عراق بود. از طرف دیگر و در همانحال، او مشغول انجام تبلیغات افراطی قومی و شبه فاشیستی، یعنی "حق جدایی" فوری و بی قید و شرط هر استان کشور و تشکیل دولتهای مستقل ملی،** و تکرار و تکثیر تبلیغات خصمانه امپریالیستی با کشورها و مردم جمهوری خلق چین، جمهوری دموکراتیک خلق کره، ونزوئلا و فدراسیون روسیه است.

نمونه دیگری از جعلیات یدی شیشوانی و در پیوند با تاریخ سازمان چریکهای فدایی خلق ایران

مبارزه علیه دیکتاتوری؛ یا توطئه گری علیه مردم و کشور؟!

اخیراً هم بعد از ورشکستگی دکان سابقی بنام "اتحاد انقلابی نیروهای چپ و کمونیست" در خارج از کشور، یدی شیشوانی آویزان به مشتی محفل باز آبروباخته دیگر، در تأسیس دکان پوشالی جدیدی از بقایای همان خرابه، بنام "شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست"، شرکت کرده است. این مثلاً شورا، نه یک برنامه سیاسی با هدف بسیج نیرو و ایجاد تغییرات واقعی در کشور، نه یک سیاست عضوگیری، نه یک رهبری و چهره و سخنگو، نه یک کمیته سیاسی و ارگان مشترک، نه حتی یک آیین نامه ساده، نه نشستهای منظم دوره ای، نه یک نشریه مشترک، نه یک سایت اینترنتی و نه حتی یک آدرس پستی و یا نشانی ای میل دارد! یک چنین محفل مسخره ای بمعنای افراطی کلمه، خود را مشغول ساختن "آلترناتیو سوسیالیستی" برای 80 میلیون نفر مردم ایران، معرفی میکند!

یدی شیشوانی هم اینک در چهارچوب کاهگلی بالا، مثلاً فعالیت "کمونیستی" دارد. تنها امتیاز محفل او در این باند کلاهبرداری این است، که در پای اطلاعیه های مجازی بی مخاطب و پوک و بی معنا و غیرموجه آن، اسامی مثلاً 6 "سازمان" نقل میشود- از آنجمله چیزی مالیخولیایی و فحش تحقیرآمیزی بنام "هسته اقلیت"-، که بحکم ترتیبات حروف الفباء، نام محفل این بابا، یعنی "اتحاد فداییان کمونیست"، در شماره اول قرار میگیرد- نظیر عنوانی که در جستجوی "گوگل"، اول از همه ظاهر میشود! قرارداشتن نام آن قبل از اسامی بقیه بر بالای اطلاعیه های الکی این دسته پوشالی و پوشه ای و پوشکی، تنها شکل موجودیت و مبارزه "کمونیستی" این محفل باز است! در حالیکه، فعالیت سیاسی اصلی و واقعی و هر روزه او، همان انجام تبلیغات قومی و "آذربایجان جنوبی" و "درگیریهای قومی و شهری" و "خلقهای تحت ستم و استثمار"(مرتبط با مستعمرات، اما در نزد او یعنی سرزمینهای "اشغالی" توسط "ملت فارس")، لوده گی در نقل عنوان اخبار، تحقیر کشور و توسری زدن به مردم، و خصومت ورزی با کشورهای چین و و روسیه و جمهوری دموکراتیک خلق کره و ونزوئلا، و همدستی برای جهنمی تر ساختن زندگی مردم در دو کشور آخر در این گروه، است.

جمهوری دموکراتیک خلق کره و ونزوئلا و چین و روسیه، و مردم معمولی ایران، مسئول معضلات این دنیا نیستند. همچنان این غرب پارلمانی و پرمدعا و طلبکار است، که مشغول لشکرکشی و تحریم و تبهکاری علیه میلیاردها مردم درمانده جهان، و مسئول مستقیم تبدیل کره زمین به بیابانی خشک و برهوت است. این نظام غرب و سیستم اقتصادی غیرانسانی آن است، که مسئولیت دو جنگ جهانی و کشتار بیش از 100 میلیون نفر از مردم جهان جزء پرونده سیاه آن است و نه مردم روسیه و چین و کره شمالی و  ونزوئلا و ایران، که خود از قربانیان مستقیم این ددمنشی نظام غیرانسانی حاکم بر جهان بوده اند. صحنه های نابودی زندگی میلیونها نفر مردم افغانستان و یمن و سوریه و لیبی و عراق و اوکراین و پیش از آنهم جمهوری فدرال یوگوسلاوی، هنوز مقابل چشمان جهانیان است، و در پیدایش و تداوم این بربرمنشی، تاریخ سیاسی و مردم  کشورهای نامبرده بالا، نقشی ایفا نکرده اند.

یدی شیشوانی از نظر فکری و کاراکتر سیاسی، به صنف آن گروه بدبخت و پرت و متوهمی تعلق دارد، که در استادیومی در شهر 2 میلیون نفری تبریز، یکی از دو قطب اصلی اقتصادی، سیاسی- تاریخی و فرهنگی مؤثر و پایدار در تشکیل و ادامه حیات کشور کنونی ایران، نوشته مسخره "چکسلاواکی یا یوگوسلاوی؛ انتخاب با شما"، بدست میگیرند. او رفتار افراد دیوانه ای از این نوع را، که انگار در جزیره ای منجمد و خالی از سکنه در مدار قطب شمال زندگی میکنند، سندی بر "رشد تاریخی ملل تحت ستم و استثمار ساکن ایران" معرفی میکند، که به اندازه محتوای همان حروف الفبای تصادفاً کنار هم چیده شده بالا، مهمل و پوچ و بیگانه با زندگی واقعی است.  

-----

اعتراض به فرهنگ سیاسی بدوی و سلطه گری یک حکومت قوم گرا

علیه کشاندن ایده ها و افکار قوم گرایی و ماقبل سرمایه داری، به محیط زندگی سیاسی کنونی مردم ایران

اعتراض به تبلیغات غیرمنصفانه و افراطی ضد چینی در رسانه های الگوی سایت "پیک ایران"

اعتراض به یدی شیشوانی و محمدرضا شالگونی در انجام تبلیغات افراطی قوم گرایانه

اعتراض به تکثیر تبلیغات غیرانسانی سایت پیک ایران، علیه جان انسان و ارزشهای مشترک، که تنها سایتهای فاشیستی رژیم اسلامی آنها را انجام دادند

در رد ادعاهای قوم گرایان از نوع شالگونی و شیشوانی، مبنی بر کسب "دستاورد" ی بنام "خود مدیریتی توده ها" برای قوم گرایان کرد شمال سوریه در نتیجه جنگ داخلی هولناک سوریه

در محکومیت رفتار یدی شیشوانی در رواج تصاویر جنایات داعش در سوریه، اقدامی که رسانه های معمولی غربی، با تأکید، از آن خودداری میکردند. در ذیل همین پست، لیستی از برخوردهای این نگارنده به رفتارهای غیرانسانی و قوم گرایانه افراطی سایت پیک ایران و گرداننده آن
https://j-shoraie.blogspot.com/2015/03/blog-post_7.html

در اعتراض به ایجاد صف بندی های قومی درمیان فعالین سیاسی در داخل کشور
https://j-shoraie.blogspot.com/2014/10/blog-post_15.html

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ