رژیم اسلامی پس از هلاکت رئیس دولت آن ابراهیم رئیسی در حادثه سقوط هلی کوپتر در استان آذربایجان شرقی در اردیبهشت سال جاری، در تدارک انجام انتخاباتی بمنظور جایگزینی پست ریاست جمهوری است. این رویداد و تحولات احتمالی بعدی آن، نمی بایستی بعنوان واقعه ای نظیر همه موارد گذشته، بلکه باید بمثابه موضوعی متفاوت که از اهمیتی بیش از آخرین انتخابات آن برخوردار است، تلقی گردد.
انتخابات در رژیم اسلامی برخلاف تصور بسیاری از مدعیان سیاست، یک خیمه شب بازی صرف برای تعیین فردی بعنوان رئیس جمهور نیست که دایره انتخاب آن از قبل نیز عملاً محدود شده است. ادعاهای عناصر و جریانات نهیلیست، خودستا و هوچیگر خارج از کشوری مبنی بر «مضحکه» بودن این روند، از بیگانگی آنها با قواعد سیاسی و قانونمندی های حاکم بر زندگی در یک کشور و جهان کنونی ناشی میگردد. انتخابات حکومت اسلامی یک پروسه واقعی از تقسیم و بازتقسیم امتیازات جناحهای مختلف حکومتی و تجدید سازمان شرایط قدرت سیاسی- اقتصادی در همه حوزه ها و در ابعاد کلان است. بدون چنین روندی، رژیم اسلامی زیر فشار تناقضات و تضادهای درونی لاعلاج خود از هم می پاشد. حکومت اسلامی، انتخابات خود را نه یک مسخره بازی بلکه اقدامی کاملاً جدی تلقی میکند و از این رو، مردم هم باید به همین ترتیب به آن بمثابه کنش سیاسی بسیار مهم که مستقیماً به زندگی آنها مربوط است برخورد کنند.
از میان ۶ کاندیدای منتصب سران رژیم برای انتخابات ۸ تیر، دو کاندیدا دارای بیشترین چشم انداز برای تعیین شدن بمثابه رئيس جمهور بعدی رژیم اسلامی هستند. این دو کاندیدا مسعود پزشکیان و محمدباقر قالیباف هستند. پزشکیان به کارمندان و سازمان های دولتی، مدیران شرکت ها، بخش تولید و صنعت نیمه جان و اقتصاد کلاسیک سرمایه داری ایران نزدیک است و قالیباف نماینده حزب موتلفه یعنی جناح مسلط بر اقتصاد تجاری، واردکننده گان کالا با سرمایه نفت، دلالان بزرگ بازار و نیروی اصلی روحانیت و دستگاه خامنه ای است. هر دو جریان در طیف دیکتاتوری تروریستی نئولیبرالیسم افراطی سرمایه داری قرار داشته، هیچگونه تغییر مثبتی در رابطه با نیروی کار، بهبود وضع معیشت توده های زحمتکش و یا برسمیت شناسی حقوق سندیکایی کارگران از آنها نباید و نمیتوان انتظار داست.
رژیم اسلامی در ایران اما نه فقط حکومت سرمایه داری نئولیبرال افراطی، بلکه رژیم تروریستی ساختار مخوف روحانیت، دستگاههای گسترده سرکوب، و دالانهای پیچ در پیچ قدرت و صاحبان امتیازات جدید، به یک زبان: یک رژیم عمدتا متکی بر آدم کشی سیستماتیک در کشور نیز هست! هر انتخابات در حکومت اسلامی، در همانحال انتخاباتی برای چگونگی و چند و چون تداوم سیاست آدم کشی بمثابه شکل اصلی حکومتگری آن در همان شرایط معینی است، که رژیم اسلامی در آن قرار دارد. موقعیت سیاسی مشخص کنونی، وضعیت وجود مقاومت «زن- زندگی- آزادی» است، جنبشی که یکی از پایههای اصلی تاسیس و ادامه حیات حکومت اسلامی یعنی ضدیت با حقوق زنان و تحمیل حجاب اجباری را به چالشی جدی کشیده است.
در طی ماههای گذشته، از لابلای اظهارات و واکنش های سران رژیم میتوان دریافت، که بخشی از دستگاه ستمگری اسلامی به نوعی مدارا و در سطحی بسیار محدود با مقاومت «زن- زندگی- آزادی» گرایش دارد. این میتواند علامتی باشد، که امکان کاندیداتوری یک وزیر دولت محمد خاتمی نظیر مسعود پزشکیان را تسهیل و حتی چشم انداز آتی آن را نیز مساعد ساخته است. پزشکیان قبل از همه اما همان عاملی است، که باید مردم سرخورده از سیاست های جنایتکارانه و ویرانگرانه رژیم را به شرکت در این انتخابات تشویق کند. اینکه او امکانی برای تحمیل شدن به مردم داشته باشد یا نه، به احتمال زیاد به عامل آمار رأی دهندگان در انتخابات فعلی بستگی خواهد داشت: هرچه میزان شرکت کننده گان در انتخابات کنونی بیشتر از دوره قبل گردد، پزشکیان شانس بیشتری برای جانشینی ابراهیم رئیسی خواهد داشت.
برای مردم عاصی از سلطه گری این رژیم بربرمنش اما که به هیچ سطحی از حقوق شهروندان متعهد نیست، کابوس بزرگ، همانا شرکت رأی دهندگان بیشتری در این انتخابات نسبت به انتخابات قبلی است! حتی یک رأی در انتخابات کنونی رژیم اسلامی، رأی به آدم کشی بیشتر و تخریب هرچه گستردهتر شرایط زندگی توده های مردم است. بخشی از مردم معترض چه بسا سال ها در انتخابات رژیم اسلامی شرکت کردند تا از این طریق از فروپاشی نظامات اداری مربوط به زندگی روزمره خود جلوگیری کنند. تجارب همه سال ها نشان دادند، که رژیم اسلامی از هر رأی داده شده در انتخابات فقط برای سرکوب و بی حقوقی مردم، تداوم سیاست غارتگری، ادامه نابودی سرمایه های مادی و معنوی جامعه و بهویژه تخریب شرایط معیشتی زندگی توده های زحمتکش استفاده کرده است. بدون کمترین تردیدی، تکرار تجارب تلخ ۴۵ سال گذشته در این زمینه، جز فلاکت هرچه گستردهتر و تحمیل دورنمای سیاه تری به جامعه ایران هیچ نتیجه دیگری نخواهد داشت.
اکبر تک دهقان
۲۴ ژوئن ۲۰۲۴- ۴ تیر ۱۴۰۳
---------------
توضیحات
در نشانی زیر در همین وبلاگ تجدید انتشار مقاله ای را میخوانید که در بخشی از آن تحت عنوان «نقش مخرب "اصلاح طلبان" حکومتی» به نکاتی پیرامون «انتخابات بعدی» و نقش احتمالی اصلاح طلبان در آن بعنوان اقدامی برای خاموش ساختن جنبش زن- زندگی- آزادی اشاره شده است:
چه خطراتی مردم و جنبش اعتراضی را تهدید میکنند؟
نقش مخرب "اصلاح طلبان" حکومتی
3- خطر توسل رژیم اسلامی به سیاست "چماق و نان شیرینی": سرکوب شدید و پی در پی در چندین شهر و همزمان و یا مدت کوتاهی پس از آن، آغاز مذاکره با "اصلاح طلبان" برای دادن شبه "امتیازاتی" ناچیز نظیر کاهش تعداد گشت های ارشاد، تخفیف تفکیک جنسیتی در سلف سرویس های دانشگاه ها و نظایر آن.
4- خطر سازش بخش هایی از فعالین با رژیم اسلامی از طریق دخالت اصلاح طلبان و ایجاد شکاف در صفوف نیروهای خیابانی جنبش اعتراضی به این ترتیب.
5- خطر ایجاد امید کاذب در جنبش اعتراضی نسبت به احتمال به قدرت رسیدن احتمالی "اصلاح طلبان" در "انتخابات" بعدی و کاهش نیروهای معترض به این ترتیب.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر