رفیق فاطمه سعیدی در زندان رژیم پهلوی، سال ۱۳۵۲، ۹ ماه پس از جانباختن فرزند خود چریک فدایی نادر شایگان شام اسبی
فاطمه سعیدی در سال های آخر زندگی در پاریس؛ ۱۳۱۲، اردبیل -۱۴۰۴، پاریس
به موازات نزدیک شدن اول ماه مه ۲۰۲۵-۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، روز جهانی کارگر، رفیق فدایی فاطمه سعیدی «مادر شایگان، رفیق مادر» در روز ۲۳ فروردین ۱۴۰۴-۱۲ آوریل ۲۰۲۵ در سن ۹۳ سالگی و در تبعید شهر پاریس درگذشت.
زندگی سراسر مبارزه و استواری و آرمانخواهی فاطمه سعیدی، آیینه تمام نمایی از نضج گیری، رشد سیاسی - انقلابی و سپری شدن دوران عمل انقلابی نسل انقلاب بهمن بود؛ نسلی که ضرورت های سیاسی و نیاز به سازماندهی انقلابی تحت اختناق پهلوی را درک کرد، مصمم و شجاعانه گام در راه ایجاد سازمان چریکهای فدایی خلق گذارد و چرخش تاریخی جامعه ایران را به سوی یک انقلاب تودهای مسلحانه به سرانجام رساند.
رفیق فاطمه سعیدی در سال ۱۳۱۲ در شهر اردبیل بدنیا آمد. «مادر شایگان» یا «رفیق مادر» همسر قلیچ شایگان شام اسبی (او هم از روستایی در نزدیکی اردبیل)، از فعالین حزب توده در دهه های ۲۰ و ۳۰ شمسی بود که در دومین ازدواج خود با فاطمه سعیدی زندگی میکرد. فاطمه سعیدی، نادر شایگان شام اسبی فرزند قلیچ شایگان از ازدواج اول را سرپرستی و تربیت و به همراه سه فرزند بعدی خود و قلیچ شایگان: ناصر شایگان شام اسبی، ارژنگ شایگان شام اسبی و ابوالحسن شایگان شام اسبی بزرگ کرده بود. فاطمه سعیدی و قلیچ شایگان در سال ۱۳۴۷ از یکدیگر جدا شدند و نادر زندگی با مادر را انتخاب کرد.
فرزند خوانده او رفیق نادر شایگان شام اسبی بعنوان یک چریک فدایی رزمنده در روز ۵ خرداد سال ۱۳۵۲ در یک نبرد رویارو در تهران جان باخت. مدت کوتاهی پس از آن نیز «رفیق مادر» برای فعالیت حرفهای و زندگی مخفی، در سال ۱۳۵۲ و در سن ۴۰ سالگی به فعالیت مسلحانه در صفوف سازمان چریکهای فدایی خلق می پیوندد.
فاطمه سعیدی از طریق فرزند خود نادر شایگان در ارتباط با سازمان چریکهای فدایی خلق قرار گرفته بود. او در روز ۲۵ بهمن ۱۳۵۲ پس از ۷ ماه از جانباختن نادر شایگان، توسط مأموران ساواک بازداشت شد. او در زندان ساواک در مشهد ۹ ماه زیر سختترین شکنجههای بازجویان قرار گرفت. دستگاه قضایی بیرحم پهلوی ایستادگی و بیبابکی او را با صدور حکم حبس ابد پاسخ داد. این در حالی است که فاطمه سعیدی طی یک عملیات مسلحانه بازداشت نشده بود. رفیق فاطمه سعیدی نخستین زن زندانی سیاسی ایرانی است که طی دوران دیکتاتوری تروریستی پهلوی به چنین مجازات سنگینی محکوم شده است.
حادثه بسیار دردناک بعدی برای زندانی سیاسی رفیق فاطمه سعیدی درروز۲۶ اردیبهشت سال ۱۳۵۴ روی داد. در این روز و در جریان حملهی ماموران ساواک و شهربانی به خانهی تیمی رهبری سازمان چریکهای فدایی خلق در تهران نو نیز دو فرزند خردسال فاطمه سعیدی، ناصر ۷ ساله (دانه) و ارژنگ ۱۰ ساله (جوانه) بقتل رسیدند. فاطمه سعیدی تحت شرایط بسیار سختی در زندان رژیم پهلوی اسیر بود که از خبر تلخ جان باختن فرزندان نوجوان خود مطلع میشود. فرزند چهارم فاطمه سعیدی یعنی ابوالحسن شایگان شام اسبی نیز در سن ۱۴ سالگی توسط ماموران ساواک بازداشت شد. از سرنوشت بعدی ابوالحسن شام اسبی تا به امروز اطلاعی در دست نیست.
«مادر شایگان» از آخرین زنان زندانی سیاسی است که در آستانهی انقلاب بهمن و در روز۳۰ دی ۱۳۵۷ یعنی تنها سه هفته پیش از سرنگونی رژیم ساواک از زندان اوین آزاد شد. او پس از آزادی و برای ادامه فعالیت علیه رژیم تازه بقدرت رسیده اسلامی، بیدرنگ به سازمان چریکهای فدایی خلق ملحق شد.
رفیق فاطمه سعیدی در جریان اولین انشعاب در سازمان چریکهای فدایی خلق در خرداد ۱۳۵۸ به دیدگاه های رفیق اشرف دهقانی و جناح او پیوست و فعالیت مبارزاتی مخفی خود را در گروه «چریکهای فدایی خلق ایران» ادامه داد. شرایط انشعاب فوق بدلیل تسلط تبهکارانه و توطئه گرانه باند وابسته به بازاریان و روحانیت و لیبرال های حاکم توسط فرخ نگهدار، علی کشتگر و مصطفی مدنی و بتدریج از انتهای سال ۱۳۵۶ به سازمان تحمیل گشت؛ توسط همان باند جنایتکاری که امروز هم به مشاطه گری سلطنت طلبان تحت عنوان «نیروهای دموکراسی خواه» مشغول است و برای پیوستن به بقایای دستگاه جهنمی ساواک و کسب امتیازات شخصی از اینطریق تلاش میکنند.
تسلط حزب توده بر سازمان فدایی از انتهای سال ۱۳۵۶ به بعد، عامل اصلی تضعیف استراتژیک جنبش انقلابی- دموکراتیک در کشور و شکست بعدی انقلاب بهمن در سال ۱۳۶۰ محسوب میگردد.
------
کارگر، روشنفکر انقلابی و چریک رزمنده نادر شایگان شام اسبی!
رفیق نادر شایگان شاماسبی در روز ۲۴ دی ۱۳۲۴ در یک خانوادۀ کارگری و فعال سیاسی متولد شد. خانوادۀ پدری نادر به روستای «شام اسبی» در نزدیکی اردبیل تعلق داشتند. مادر نادر در یک کارخانۀ کنسرو سازی در شهرقائمشهر کنونی کار میکرد و پدرش قلیچ شایگان شام اسبی، یک کارگر سنگتراش و از اعضاء حزب توده، در یک معدن سنگ تراشی شاغل بود.
قلیچ شایگان با نام حزبی «سنگتراش» در دوران گسترش فعالیت های حزب توده ایران در دهه ۲۰ شمسی، برای سخنرانی در میان دهقانان و انجام ماموریتهای حزبی به روستاها میرفت. در یکی از این سخنرانیها در شهریار درغرب استان تهران کنونی، او مورد حملۀ چماقداران فئودالها قرار گرفت که با ضربات شدید بیل بر سرش کوبیدند، طوری که تا مرگ فاصلۀ چندانی نداشت. رفقای قلیچ شایگان او را به بیمارستانی رساندند که پزشکان نزدیک به حزب توده در آن کار میکردند و به همین ترتیب او از مرگ نجات یافت.
نادر شایگان شام اسبی در سال ۱۳۲۹ و در۵ سالگی مادر خود را از دست داد و تا مدتی با خانوادۀ مادری اش در شهر قائم شهر کنونی زندگی میکرد، تا اینکه پدر او قلیچ شایگان او را با خود به تهران برد. قلیچ شایگان به همراه فرزندش یک مغازه کوچک نوشابهفروشی در جنوب پارک شهر کنونی تهران براه انداخته بود و آنها از این طریق امرار معاش میکردند.
پس از کودتای امپریالیستی ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ و با یورش ماموران فرمانداری نظامی تیمور بختیار، قلیچ شایگان به همراه چند تن از فعالین حزب توده ایران به اتهام نگهداری سلاح بازداشت شدند، که به دلیل عدم وجود مدارک لازم برای اثبات جرم، آنها تبرئه و از زندان آزاد شدند. به هنگام دستگیری پدرش قلیچ شایگان، نادر هنوز دانشآموزی دبستانی بود و هر روز برای دیدن پدر به زندان فرمانداری نظامی میرفت. با وجود همه مشکلات، او دانشآموزی بسیار پرکار و با استعداد بود. از آزادی پدر از زندان فرمانداری نظامی مدتی نگذشته بود که روزی یکی از رفقای سابق پدر که با فرمانداری نظامی تهران همکاری میکرد، او را شناسایی کرد و در حالیکه قلیچ شایگان در مسجد محل مشغول استراحت بود، مجددا بازداشت شد.
رفیق نادر در سال آخر دبیرستان در سال ۱۳۴۶ به این دلیل که دانشآموزی پرکار بود، توانست بدون پرداخت شهریه در یکی از دبیرستانهای خصوصی تهران ثبت نام کند و با رتبۀ اول فارغالتحصیل شود. با وجود قبولی در کنکور ورودی دانشگاه ها، نهادهای امنیتی رژیم پهلوی به علت سوابق مبارزاتی پدرش از ورود او به دانشگاه ممانعت کردند. از اینرو نادر شایگان برای انجام خدمت وظیفه سربازی، کار بعنوان معلم سپاه دانش را انتخاب کرد. پس از شش ماه دورۀ آموزشی، او به استان خراسان و شهرستان قوچان اعزام شد و در روستای «رَهوَر» بعنوان معلم سپاه دانش خدمت سربازی خود را انجام داد. پس از پایان این دوره باز هم ارگانهای امنیتی رژیم پهلوی مانع از ورود او به شغل معلمی در آموزش و پرورش شدند.
نادر شایگان شام اسبی پس از عدم امکان ورود به آموزش و پروش، در امتحان کنکور ورودی مدرسۀ عالی نقشهبرداری شرکت کرد که پس از تحصیل در آن با موفقیت فارغالتحصیل شد. اما باز هم به علت سابقۀ سیاسی پدرش از او خواسته شد که برای استخدام دولتی تضمین کتبی مبنی بر عدم مخالفت سیاسی بسپارد اما او تن به چنین تضمینی نداد. پس از آن به استخدام یک شرکت خصوصی نقشه برداری به نام «دستور» درآمد و مسئولیت نقشهبرداری مس سرچشمه کرمان به او واگذار شد، که ضمن کار در آن او در تماس مداوم با کارگران نیز قرار داشت. پس از آن نادر شایگان در یک شرکت چندملیتی شاغل گشت که سازندۀ سد طالقان در استان البرز کنونی بود. نادر همچنین مدت کوتاهی در جزیرۀ خارک در لنگرگاه بارکشهای نفتی به کار مشغول بود.
نادر شایگان شام اسبی در سال ۱۳۴۸ برای آشنایی با مبارزات دانشجویان خارج از کشور در چارچوب کنفدراسیون دانشجویان ایرانی که در میانشان دوستانی داشت، به آلمان غربی سفر کرد. در کشور آلمان غربی او با یکی از دبیران کنفدراسیون هم ملاقات کرد، اما پس از مدتی به ایران بازگشت. چون بنابر توصیۀ رفقایش در آلمان غربی، اقامت و مبارزه در آلمان غربی و شناخته شدن او برای سازمان امنیت رژیم پهلوی، مانع از آن میشد که بعدها بتواند چنانکه در نظر داشت در ایران به مبارزه انقلابی ادامه دهد.
نادر شایگان شام اسبی پس از بازگشت از آلمان غربی به کشور در دانشکدۀ مدیریت بازرگانی تهران ثبت نام کرد. او که در جریان سفر به خارج با رفیق جهاندار پایداری آشنا شده بود، ازاین طریق با رفقا حسن رومینا، مرضیه احمدی اسکویی و صبا بیژنزاده در ارتباط قرار گرفته و در اواخر سال ۱۳۵۰ گروهی تشکیل میدهد. آنها پس از یک سال با مصطفی شعاعیان آشنا میشوند. برخی از رفقایی که در گروه رفیق نادر شایگان متشکل شده بودند، بعدها به فعال ترین چهرههای سازمان چریکهای فدایی خلق تبدیل شدند.
رفیق نادر شایگان شام اسبی در روز ۵ خرداد ۱۳۵۲ در خیابان جمالزاده جنوبی کنونی تهران مورد تهاجم ماموران ساواک و شهربانی قرار گرفت. ساختمان مورد تهاجم محل تولید و آزمایش مواد منفجره بود که در آستانه پیوستن گروه به سازمان چریکهای فدایی خلق توسط فرد تسلیم شده ای، لو رفته بود. چریک فدایی نادر شایگان تا آخرین گلوله سلاح خود با گروه جانیان ساواک جنگید. درگیری مسلحانه شدید در روز روشن بعلت عمل نکردن نارنجک پرتاب شده از سوی رفیق نادر هرچه شدیدتر میگشت.
در انتها، نبرد خیابانی مسلحانه با آدمکشان ساواک به کشمکش تن به تن میان چریک رزمنده و دانش آموز ممتاز و دانشجوی نمونه و کارگر اسکله خارک و معلم روستایی قوچان و نقشه بردار مس سرچشمه کرمان و مهندس سد طالقان و ورزشکار کشتی گیر نادر شایگان و ماموران مسلح رژیم مبدل شد. عاقبت در ادامه یک درگیری طاقت فرسا، رفیق نادر شایگان شام اسبی با بدنی از همه طرف گلوله خورده و بشدت زخمی تسلیم دژخیمان محمدرضا پهلوی خون آشام نشد و با استفاده از سیانور، خود به زندگی پربار خود خاتمه داد.
جانباختن رفیق نادر شایگان ۲۸ ساله در نبردی نابرابر و مقابله حماسی با جانیان تا دندان مسلح رژیم پهلوی، مادر او رفیق فاطمه سعیدی را به فعالیت مخفی و مسلحانه در صفوف سازمان چریکهای فدایی خلق سوق داد.
یاد و خاطره فراموش نشدنی رفقا فاطمه سعیدی (مادر شایگان، رفیق مادر)، نادر شایگان شام اسبی، ناصر شایگان شام اسبی (دانه)، ارژنگ شایگان شام اسبی (جوانه) و ابوالحسن شایگان شام اسبی گرامی باد!
اکبر تک دهقان
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴- ۱ مه ۲۰۲۵
----------
توضیحات
- مقاله ای از رفیق فاطمه سعیدی در پاسخ به دروغهای دستگاه تبلیغاتی رژیم اسلامی علیه سازمان چریکهای فدایی خلق و رفیق حمید اشرف:
برای فرزندان من اشک تمساح نريزيد!
http://pz.rawa.org/67/68madar_shaygan.htm
- مطلب بالا در سومین پاراگراف ماقبل آخر و در روز ۱۲.۰۵.۲۰۲۵، با افزدون چند کلمه بصورت جزئی ادیت شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر