پنجشنبه، اردیبهشت ۲۸، ۱۴۰۲

بی بی سی و ژورنالیسم خونتاهای پهلوی و آمریکای لاتین

 

تحلیل "مقام امنیتی" بی بی سی از مبارزات مردم ایران و جهان قرن بیستم!

 

سایت اینترنتی بی بی سی مطلبی را پیرامون چگوارا تحت عنوان "مرگ افسری که چه گوارا را بازداشت کرد" منتشر کرده است.*1 برای هر فردی از طیف چپ ایران، که این رسانه و نظایر آن را بمثابه رسانه های مثلاً "آزاد" و "دموکراتیک" میفهمد، همین مقاله در کنار دهها سمپاشی خصمانه و مغرضانه دیگر قادر خواهد شد سندی از تحریف و تحلیل بشیوه "مقام امنیتی" ساواک و کارمندان "سیا" در دهه 60  میلادی را معرفی کند. و به او نشان دهد، تا چه حد در تصورات ساده لوحانه خود در این رابطه راه افراط پیموده است.

نویسنده مقاله مطمئناً یک سلطنت طلب از نوع قلم بدستان "فرشگرد" است و بی بی سی در سالهای "پسا صادق صبایی" خود بطور افراطی به ارگان همین تحریف کننده گان و دشمنان شناخته شده جنبشهای دموکراتیک و چپ جهان مبدل شده است. بی بی سی مسعود بهنود، راست لیبرال و راست افراطی، چیزدیگری در چنته ندارد جز مک کارتیسم دهه 50 میلادی و مدافعین کودتاهای "سیا" در ایران، آمریکای لاتین، آفریقا، اندونزی و کشورهای دیگر.

نویسنده بی بی سی از نوع فرد یاد شده، چگونه شروع به توجیه سلطه گری خونتاهای بیرحم و جنایتکار در تحمیل یک زندگی جهنمی به مردم کشورهای آمریکای لاتین و یا قتل چه گوارا میکند؟ نقل واقعه و تحلیل آن در بی بی سی، گویا از زبان یک کارمند "سیا" و ساواک در دهه 60 میلادی است؛ دقت کنید:

 "در دهه ۱۹۶۰ رقابت سختی میان آمریکا و شوروی برای تسلط بر آمریکای لاتین در جریان بود و واشنگتن نگران فعالیت چریک‌های کمونیست مانند چه گوارا در کشورهای این منطقه بود."

این یک دروغ بزرگ است! چنین "رقابت سختی" وجود نداشت. آمریکای لاتین ملک خصوصی و "حیات خلوت" آمریکا، کنسرنها و بانکهای راهزن این کشور بود، که شرایطی غیر انسانی را به توده های کارگران و دهقانان در این کشورها تحمیل کرده بودند. این، مردم این کشورها، البته از آن میان: کمونیستهای این کشورها و قبل از همه نسل جوان و سندیکالیست های شجاع بودند که علیه چنین سلطه گری وحشیانه ای دست به مبارزه میزدند. پاسخ امپریالیسم آمریکا و متحدین اروپایی آن هم انجام کودتاهای نظامی پی در پی، تربیت باندهای آدمکش در مراکز تربیت تروریست آمریکا برای ترور فعالین اتحادیه های کارگری و دهقانی، بازداشت، شکنجه و قتل عامهای گروهی کمونیستها بود.*3 از این گذشته، حتی کلیسای کاتولیک نیز در اکثریت این کشورها در صف مبارزه با بربرمنشی "دموکراسی" آمریکایی قرار داشت، که بی بی سی با جمله "نگران بود" حتی درصدد تولید احساس همدردی نسبت به آن است! هنوز هم از سرنوشت هزاران کمونیست ربوده شده توسط باندهای جنایتکار فرشگردی و یقیناً به قتل رسیده اطلاعی در دست نیست. بی بی سی جدید سلطنت طلبان با اختراع "رقابت سختی میان آمریکا و شوروی" بر این بی حقوقی میلیونی مردم و زندگی هولناک در زیر سایه سرنیزه حاکمان نظامی پرده ساتر میکشد. سلطنت طلبان تبهکار درست با همین روش توضیح، کودتای جنایتکارانه 28 مرداد سال 1332 و حکومت شکنجه و اعدام ساواک را توجیه میکنند- حتی همین امروز و با صدای بلند.

و در اینجا هم نقل تکه ای دیگر از مقاله بی بی سی و درست تر: یک بروشور درونی ساواک برای شکنجه گران آن:

"چه گوارا که یک پزشک آرژانتینی بود، پس از همراهی با فیدل کاسترو و پیروزی انقلاب کمونیستی در کوبا در سال ۱۹۵۹، برای گسترش کمونیسم به دیگر نقاط جهان سفر کرد."

آنچه که در کوبا "پیروز" شد، "انقلاب کمونیستی" نبود، بلکه یک انقلاب توده ای علیه رژیم دیکتاتوری "سیا" و مافیای قاچاق مواد مخدر بود. در کوبا یک جنبش انقلابی برای "کمونیسم" اختراعی بی بی سی وجود نداشت، بلکه مبارزه موجود، مبارزه توده های مردم برای ایجاد شرایط انسانی زندگی و تأمین استقلال کشورشان بود. اینکه لیبرالهای راست افراطی بی بی سی، موسی غنی نژاد و مسعود بهنود در طرف کارتلهای مافیایی و "سیا" قرار داشتند و نه در کنار مردم، دیگر از کمونیستها گناهکارانی در مبارزه علیه سلطه گری آنها در آمریکای لاتین نمی سازد.

واقعیت و زندگی مردم در شرایط اختناق و فقر هولناک رژیم های نظامی در آمریکای لاتین این گونه توصیف میشود! گویا در این کشورها مردمی وجود نداشتند و مبارزه ای با رژیم های دزد و راهزن نظامی، ملاکین و سرمایه داران و باندهای خیابانی آدمکش آنها در کار نبود. بلکه موضوع فقط به "رقابت سخت" میان آمریکا و شوروی و "خطر کمونیسم" و "گسترش کمونیسم" مربوط بود. مگر در سده ها و هزاره های قبل که توده های فقیر و برده گان علیه طبقات راهزن و جنایتکار لیبرالهای امروزی دست به قیام میزدند، موضوع بر سر "انقلاب کمونیستی" و "گسترش کمونیسم" بود؟! اصطلاحات و شیوه تبلیغ بی بی سی که کپی تبلیغات رژیم های سرکوبگر و کودتایی، از آنجمله رژیم پهلوی در ایران است، حقانیتی برای مردم و توسل به مبارزات اقتصادی و سیاسی بمنطور تغییر شرایط غیر قابل تحمل زندگی خود قائل نیست و سرکوب و نابودی این مبارزات را با تعبیه "خطر کمونیسم" و "گسترش کمونیسم" خود توجیه میکند. همه سرکردگان و "مقام" های امنیتی رژیم فاشیستی پهلوی با همین استدلال و با همین شیوه تاریخ نویسی به بربرمنشی خود علیه مردم ایران طی 58 سال سلطه گری سیاه آن حقانیت می بخشیدند. این دارودسته پلید، سرنگونی دولت ملی مردم ایران، دولت محمد مصدق و نابودی تنها حزب مردمی، متشکل و واقعی تاریخ سیاسی معاصر کشور، یعنی "حزب توده ایران" دوره فوق را هم، درست با همین استدلال تبهکارانه توجیه کردند. در حالیکه هر عابر پیاده ای میدانست و میداند که موضوع نه بر سر "کمونیسم" و "سرمایه داری" بلکه بر سر غارت ثروت مردم یعنی نفت کشور، جلوگیری از صنعتی سازی ایران و ممانعت از ایجاد یک نظام دموکراسی پارلمانی پاسخگو به جامعه حتی در سطح ترکیه و پاکستان بود.

مفسر فرشگردی بی بی سی، در ادامه، موضوع را حتی به ایجاد همدردی با "آقای پرادو" ی نحس خود، یعنی عامل دستگیری و قتل چه گوارا میکشاند:

"آقای پرادو در سال ۱۹۸۱ به طور تصادفی هدف یک گلوله قرار گرفت و به خاطر جراحت نخاع تا آخر عمرش فلج بود". (تفسیر یک قربانی خونتاها در بولیوی: به درک!!). این قسمت مقاله تبلیغی بی بی سی بنفع خونتاهای  جنایتکار چه اهمیت اطلاعاتی و یا خبری دارد؟ فقط یک "ارزش": باید در میان خواننده گان حماسه نویسی بی بی سی برای خونتاها، حتی نوعی همدردی شخصی هم با این ژنرال قاتل چگوارا ایجاد کند! 

"به گفته پسر ژنرال پرادو، بازداشت چه گوارا مهم ترین دستاورد پدرش نبود."

در عبارت بالا هم بی بی سی نه از یک مثلاً "کارشناس" و یا از خانواده های داغدار سلطه گری خونتاهای آمریکای لاتین، بلکه از پسر "آقای پرادو" ی خود نقل میکند و اینکه پسر یک ژنرال راست افراطی آدمکش بطور قابل انتظاری هم، دستگیری و قتل فوری چه گوارا را یک "دستاورد" معرفی میکند. اگر کسی از محتوای سرهم بندی بی بی سی و توجیه نامه جنایات سلطه گران در آمریکای لاتین مطلع نیست، باید همین تکه مسعود بهنودی و فرشگردی بی بی سی را بخواند. و در قطعه آخر فحش نامه بی بی سی علیه چگوارا و مبارزان کمونیست گویا خواننده باید این رذالت را هم هضم کند و حتی خیلی هم از قاتلین چگوارا ممنون باشد: 

"او معتقد است نقش پدرش در تبدیل ارتش بولیوی به یک نهاد دموکراتیک مطیع قانون مهم‌ترین میراث ژنرال پرادو است."

بی بی سی در نقل قول از پسر این فرد، آنهم نه از یک پژوهش و مصاحبه جدی، بلکه از یک پست فیس بوکی، از ژنرال قاتل یک چهره برجسته "تبدیل ارتش بولیوی به یک نهاد دموکراتیک مطیع قانون" میسازد. چنین ادعایی کاملاً دروغ و تحریف، و فقط نمایش تلاش بی بی سی برای هر چه بیشتر افتخار آمیز جلوه دادن زندگی نامه ننگین یک ضد کمونیست آدمکش است. این فرد یعنی Gary Prado Salmon چه کسی است و اصلاً چگونه میتوانسته است، چنین نقشی را در "ارتش بولیوی" ایفا کند؟!

گاری پرادو سالمون پس از جنایت خود در بازداشت و قتل چگوارا، توسط کنگره بولیوی که تحت کنترل کامل احزاب راست و دسته جات افراطی وابسته به ارتش بولیوی و "سیا" قرار داشت، لقب "قهرمان ملی" کسب کرد. برای کسی که در جانب توده های زحمتکش و فقیر و تحت سرکوب بولیوی دوره فوق و نه در طرف ژنرالهای بی بی سی قرار داشته، چنین عنوانی برای یک جنایتکار به لعنت شیطان هم نمی ارزد!

ژنرال مورد بحث در بالا سپس در سال 1974 تلاش کرد در رقابت با سایر دسته جات نظامی ارتش، با گردان نظامی تحت فرمان خود دست به یک کودتا بزند، که در انجام آن شکست خورد و به خارج از بولیوی فرار کرد.

او سپس مورد مرحمت رژیم نظامی بولیوی قرار گرفت و به بولیوی بازگشت و در دولتی از نظامیان و راست های افراطی مدتی کوتاه در سالهای 1978 تا 1979 به وزارت برنامه ریزی و هماهنگی رسید. در سال 1981 هم در جریان یک عملیات نظامی و طی شلیک اشتباهی خود، مجروح و به صندلی چرخدار وابسته شد. او از سال 1990 تا 1993 در دولتی محافظه کار راست به عنوان سفیر بولیوی در انگلستان و سپس از سال 2000 تا 2003 به عنوان سفیر این کشور در مکزیک تعیین شد. 

حزبی که ژنرال پرادو سالمون به آن وابسته بود، یک حزب محافظ کار راست، همان جریانی است که در سال 2008 و دوران دولت سوسیالیست اوو موارلس دست به انجام یک رفراندوم غیر قانونی با هدف خودمختاری گسترده در مهمترین ایالت این کشور، Departamento Santa Cruz، زد، تا مانع از تقسیم عادلانه ثروت در جامعه میان ثروتمندان و مردم فقیر سنتی بولیوی گردد. حزب "جنبش بسوی سوسیالیسم" تحت رهبری اوو مورالس در میان اکثریت مردم بولیوی دارای پایگاه نیرومندی بود و هم اینک نیز حزب حاکم این کشور است. ژنرال قهرمان بی بی سی به جریان جدایی طلب در این ایالت پیوسته و از سوی دستگاه قضایی دولت نیز متهم به طراحی نقشه قتل مورالس گشته بود. این همان جریانی است، که در انجام کودتای ناموفق در سال 2019 علیه مورالس نیز شرکت داشت.

به این ترتیب، ژنرال سابق Gary Prado Salmon در کجا و چه سالی در موقعیتی مؤثر و تعیین کننده در ارتش بولیوی قرار داشته است، که میتوانست ادعای بی بی سی در مورد دموکراتیزه ساختن ارتش این کشور را عملی کند؟! تبلیغ مجانی بی  بی سی که از یک پست ساده فیس بوکی پسر او ناشی میشود، تنها تلاشی است به این منظور تا از کسی که بخش اعظم پرونده سیاسی او همدستی با نظامات ضد دموکراتیک در بولیوی و قتل انقلابیون بویژه چه گوارا است، یک قهرمان دموکراسی و دموکراتیزاسیون ارتش بولیوی بسازد. 

جهان امروز، بدبختانه نه دیگر جهان کمونیسم و سرمایه داری که جهان بی بی سی و تاریخ نویسی دوباره و جعلی آن، جهان "فرشگرد" و جهان مسعود بهنود، این ستایشگر و تئوریسین رفسنجانی پلید است که در روز روشن و بدون پرده پوشی به جنایات فاشیسم حقانیت بخشیده، فقط به این دلیل که این جریان سیاه همه ذخایر اروپای لیبرال را بسیج کرده، علیه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و جنبش انقلابی کارگری- کمونیستی قد علم کرده بود.

هدف واقعی بی بی سی در این مقاله، شستن دست خونین ژنرال سهیم در قتل چگوارا از یکطرف، و تبرئه خونتاهای جنایتکار عامل کشتار بیش از یک و نیم میلیون کمونیست، فعالین سندیکالیست و مردم عادی طی بیش از 20 کودتا و دخالت نظامی امپریالیستی در آمریکای لاتین دهه 50 تا انتهای دهه 90 میلادی از طرف دیگر است.*3 بی بی سی هم به جزء فعال لشگر تاریخ نویسان رسانه های غربی و جعل یک تاریخ جدید برای قرن بیستم تعلق دارد که در رأس آن دولتهای امریکا، اروپا و جهان وابسته به آنها قرار دارند. انجام این جعلیات در محافل رسمی امپریالیستی تعیین و مقرر شده، و در همه رسانه های غربی و از آن میان و بویژه آلمان، انگلستان و فرانسه با شدت و هر روزه به پیش میرود. هدف از این سیاه کاری فرهنگی و سیاسی در ابعاد بین المللی، ممانعت از سربلند کردن دوباره جنبش کمونیستی بمثابه یک آلترناتیو در مقابل بربرمنشی نظام امپریالیستی در جهان امروز و آینده است.

بی بی سی در واقع موضوع مرگ ژنرال عامل دستگیری و قتل چه گوارا را بهانه میکند، تا تاریخ قرن بیستم حکومتهای سرکوبگر را دوباره نویسی کند و جایگاه خدمتگزاران دموکرسی را به این حکومت های ضد کمونیست افراطی تفویض کند. این همان جایگاهی است که خود این حکومت ها در دوره سلطه گری بیرحمانه خود، نظیر رژیم پهلوی، با بازداشت و شکنجه و اعدام کمونیستها مدعی آن بودند. اگر به شرایط سیاسی کنونی ایران و نقشی که بی بی سی در ایجاد و تقویت آلترناتیو فاشیستی پهلوی ایفا میکند، دقت شود، در اینصورت معنای مشخص و ایرانی تفسیر دوباره تاریخ توسط بی بی سی از منظر منافع امروز امپریالیستی هم روشن میشود. 


اکبر تک دهقان

28 اردیبهشت 1402-18 مه 2023

فصل های منتشر شده "یک برنامه سیاسی برای جمهوری دموکراتیک ایران" (انتشار سوم):  

http://radikaldemokratik.blogspot.com/2023/01/blog-post.html

"برنامه سیاسی" در بلاگفا:

http://radikaldemokrat.blogfa.com

---------------

توضیحات

*1- سرهم بندی بی بی سی: "مرگ افسری که چه گوارا را بازداشت کرد"

https://www.bbc.com/persian/articles/c29rne2wny7o  

*2- پیش از این هم و در هفته های گذشته، بی بی سی طی مقاله ای که ترجمه مقاله ای از خبرنگار بشدت ضد چینی و ضد کمونیست آن از سنگاپور بود، رهبری چین را به "سگ" تشبیه کرده بود! در حالیکه انتخاب میان "کبوتر و سگ" بهیچوجه نه در محاورات روزمره و نه در محاورات سیاسی (نظیر کبوترها، بازها، عقاب ها، ...") سابقه و وجود ندارد! بی بی سی لیبرالهایی نظیر موسی غنی نژاد و مسعود بهنود، تنها نفرت ضد کمونیستی و ضد چینی خود را به زبان خشن تر و بیرحمانه تری کشانده است. این به اصطلاح رسانه عمومی، رهبری دولت کشوری با 1 میلیارد و 400 میلیون نفر جمعیت را که در مقابل چشمان جهانیان فقر را در این کشور ریشه کن کرده، خیلی ساده با "سگ" مقایسه میکند. فقط به این دلیل که این رهبری به تاریخ جنبش کمونیستی و نه به تاریخ فاشیسم و لیبرالیسم باندهایی که بی بی سی بلندگوی آنها است، تعلق دارد، که از سال 2013 نظیر دهه 90 میلادی، در اوکراین هم قتل و ویرانگری براه انداخته اند:

"کبوتر یا سگ؟ چین با چنگ و دندان نشان دادن صلح می‌کند"

https://www.bbc.com/news/world-asia-china-65247965  

*3- "کودتاها و دخالتهای نظامی خارجی در آمریکای لاتین از سال 1945"

https://amerika21.de/analyse/123974/terroropfer-lateinamerika

ـــــــــــــــــــــــــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر