«شوکهام از اینکه اروپاییها در چنین لحظه حساسی اینقدر منفعل هستند. متعجبم که هنوز با ما تماس نگرفتهاند»!!
عبدالله مهتدی (حزب کومله) که طی فعالیت سیاسی خود از سال ۱۳۵۸ جز تخریب، و جز دروغ و جعلیات تحت عنوان تاریخ تاسیس کومله گویا در سال ۱۳۴۸، و ضدیت بیمارگونه با تاریخ سازمان چریکهای فدایی خلق کارنامه دیگری ندارد، در بحبوحه بمبارانهای جنایتکارانه اسرائیل و سلاخی مردم، به غرب التماس میکند که با او «تماس» بگیرند و سکان سرنوشت آینده کشور را از بالای سر ۹۰ میلیون نفر مردم ایران به او و امثال او بسپارند! الگوی او در این «تماس» چیزی جز تکرار «تماس» کشورهای غربی با تبهکارانی نظیر احمد چلبی، عدنان پاچه چی، مسعود بارزانی و جلال طالبانی در عراق طی نابودی این کشور در سال ۲۰۰۳ نیست.
حساب توییتری زیر که طرفدار کومله (عبدالله مهتدی) است پست خود را در این رابطه حذف کرده است:
https://x.com/ArianArian00/status/1935254184208527660
«…عبدالله مهتدی، ایرانیای که بیش از همه مورد نفرت رژیم آیتاللههاست و بنیانگذار حزب سوسیالدموکرات کومله، میگوید:
«شوکهام از اینکه اروپاییها در چنین لحظه حساسی اینقدر منفعل هستند. متعجبم که هنوز با ما تماس نگرفتهاند. ایرانیها به حمایت آنها هم نیاز دارند. ایران دارای یک جامعه مدنی قدرتمند است که به هیچ وجه از این رژیم آدمکش حمایت نمیکند. ما همه آمادهایم برای پایان جمهوری اسلامی.» در منبع پایین که یک ایتالیایی و مورد استناد فرد طرفدار کومله (مهتدی) است:
https://x.com/MarcoFattorini/status/1934888743061635319
«عبدالله مهتدی، پیش از تنشهای اخیر: “تغییر رژیم در ایران فقط خواست مردم نیست، بلکه یک نیاز منطقهای است.” ایرانِ آینده باید: با عربستان و ترکیه دشمنی نداشته باشد از جاهطلبیهای هستهای فاصله بگیرد شریک صلح و ثبات منطقه باشد اسرائیل مثل سعودیها از برنامه هستهای جمهوری اسلامی احساس تهدید میکند. ما به روابطمان با آمریکا افتخار میکنیم و خواهان حمایت جهانی هستیم. این صدای آلترناتیو واقعیست.» در منبع پایین:
https://x.com/Joana_Taimasi/status/1935622117673865711
------------
توضیحات
«کسی به سرهنگ نامه نمی نویسد» نام رمان کوتاهی از گابریل گارسیا مارکز از دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی است و ترجمه فارسی آن هم از پیش از انقلاب موجود است. اثر مشهور گابریل گارسیا مارکز در سال 1999 همچنین در مکزیک بصورت فیلم محصول مشترک مکزیک، فرانسه و اسپانیا ساخته شد.
موضوع رمان به انتظار هر روزه یک سرهنگ سابق ارتش کلمبیا و شریک در جنگ داخلی و کودتاها مربوط میشود که قرار است دولت حق بازنشستگی او را به رسمیت بشناسد و آن را به او پرداخت کند. اما علیرغم حضور هر روزه در بندرگاه شهر، نامهای از طریق قایق پست برای او نمی رسد!!
ـــــــــــــــــــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر