جمعه، تیر ۱۹، ۱۳۸۸

در صورت شکست مبارزات، سرنوشت جامعه، نابودی است!

اکبر تک دهقان
19 تیر 1388- 10 ژوئیه 2009

" ایالات متحده‌ی آمریکا نمی‌تواند به یک کشور مستقل دیگر دیکته کند چه کاری را می‌تواند انجام دهد و چه کاری را نه." به گفته‌ی بایدن: " تنها اسرائیلی‌ها می‌توانند تعیین کنند که برنامه‌ی اتمی ایران موجودیت آنها را تهدید می‌کند یا نه؟" *1

جمله بالا به معاون رئیس جمهور آمریکا، جو بایدن Joe Biden تعلق دارد، که در روز 5 ژوئیه جاری پس از ورود به اسرائیل، در تل آویو بر زبان آورد. این جمله تاکنون تفاسیر و واکنشهای متعددی را، از سوی منابع کاخ سفید، رئیس جمهور آمریکا، ، دولت اسرائیل، رسانه های بین المللی، مسئولین سیاسی و نظامی حکومت اسلامی بدنبال داشته است. آنچه که قطعی است، گوینده آن بهیچ وجه دچار تپق سیاسی نشده، نظر شخصی خود را بیان نکرده، و یا به یک تهدید توخالی علیه رژیم اسلامی، پس از بخاک و خون کشیدن جنبش اعتراضی رادیکال مردم در هفته های اخیر، دست نزده است. بر زمینه قدرت گیری جناح راست و جنگ طلب در اسرائیل طی ماههای اخیر، واعلام سرعت گیری امکان دست یابی رژیم اسلامی به سلاح هسته ای حتی در فاصله کمتر از 1 سال از یکطرف، نتایج انتخاباتی تحمیل شده به مردم ایران، ناکامی مردم از پیشروی مبارزات انقلابی بشیوه روزهای اول و بی اعتباری سیاسی هر چه بیشتر رژیم اسلامی در داخل از سوی دیگر، چنین اظهاراتی از سوی یک مقام پرنفوذ آمریکایی، مفهوم خاصی پیدا میکند. اخبار متعدد بعدی حتی، از آماده گی عربستان و مصر برای نوعی همراهی با حمله نیروی هوایی و موشکی اسرائیل به ایران، حکایت میکنند.

شرایط بین المللی انقلاب ایران و وضعیت حکومت اسلامی، از طریق عامل استراتژیک برنامه هسته ای رژیم، با هدف تولید سلاح هسته ای، مشخص میشود. آنچه از اواسط دوره دوم ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش واضح گشت، کنارگذاشتن نقشه درگیری نظامی با رژیم اسلامی از سوی دولت آمریکا و سپردن حل این مسئله، به دولت اسرائیل بود. یکی از دلایل اصلی برسرکار آمدن دولت نتانیاهو نیز، بمثابه دولتی عمدتاً راست و راست افراطی، نه فقط مقابله با حملات روزمره دسته جات وابسته به حماس، بلکه سنگینی مداوم سایه برنامه هسته ای رژیم اسلامی بر اسرائیل، و چاره جویی احزاب سیاسی و مردم این کشور، برای اتفاقات آتی در این زمینه بود. موضع گیری صریح معاون رئیس جمهور آمریکا، تردیدی در این حقیقت باقی نگذاشت، که دولت آمریکا عاقبت، " حق" دولت اسرائیل، برای توقف برنامه هسته ای حکومت اسلامی را به رسمیت شناخته است. روشن است عامل مهم در علنی ساختن این تفاهم نسبی از پیش موجود، عقب نشینی اصلاح طلبان در ایران، و واگذاری نهادهای قدرت سیاسی و تصمیم گیریهای نظامی به جناح حاکم در کشور بود.

اقدام رژیم اسلامی در دست یابی به سلاح هسته ای، نه امری اتفاقی و ابتدا به ساکن، بلکه از فردای قدرت گیری این رژیم جنایتکار آغاز گردیده، و اخیراً بنا به اعلام حسن روحانی( اصللاح طلب!!)، مأمور سابق مذاکره با غرب و آژانس بین المللی انرژی هسته ای، در دوران حکومت 8 ساله اصلاح طلبان تا سال 1384، به پیشرفتهای کنونی دست یافته است. این یک برنامه استراتژیک دستگاه سرکوب و مراکز اصلی قدرت رژیم است، که بساده گی، تحت فشار عوامل داخلی و خارجی، به کناری پرتاب نخواهد شد. حکومت اسلامی از فردای پیدایش آن، حکومت واردکننده گان کالا، دلالان و تجار بازار، پاسدار و بسیجی و لباس شخصی ها بوده، ادامه جنگ به مدت 8 سال و کشتارمخالفان سیاسی نیز، باید در خدمت تثبیت آن قرار گرفته، به ایجاد ساختارهای سیاسی، اقتصادی، نظامی، و فرهنگی کنونی منجر میگشت. کسی که این هیولای خون و کثافت را، مشتی آخوند " شپشو"، و یا چماقدار هالو و احمق و " لبنانی؟" معرفی میکند، در تحمل فلاکت ناشی از تبعات این درک بدوی از سلطه گری فاشیستی حاکم، خود هم مقصر است. گرداننده گان این دستگاه بربرمنشی سازمانیافته، با بکارگیری تجارب همه رژیمهای فاشیستی در جهان معاصر، با توسل به قتل عام چندین میلیون انسان در ایران وعراق و فلسطین و لبنان واسرائیل، با اتکاء به ترور جسمی و روحی روزمره مردم در کوچه و خیابان، آنهم طی 30، جهنمی آفریده اند که نابودی آن، طبق محاسبات آنها، باید با نابودی کل بشریت همراه گردد. رجوع مداوم به تئوری ظهور" امام زمان"، و تبدیل دستگاه دولتی بورژوایی کلاسیک به دولت " امام زمان" و چاقوکشان خیابانی، چیزی جز بازتاب اهداف این دارودسته جانی تر از هیتلر، برای کشاندن کشور به سوی نابودی کامل، در لحظات احساس خطر موجودیت خود نیست. درست بهمانگونه که هیتلر و ماشین آدمکشی آن، هیچ ضرورتی برای بقاء کشور و مردم آلمان نمی دیدند، اگر خود در جنگ جهانی دوم شکست میخوردند.

ادامه حیات حکومت اسلامی، نه فقط خطر جنگ با اسرائیل را در همین دوره افزایش میدهد، بلکه اساساً در این جهت قرار دارد. اینکه رژِیم در بالاترین سطوح هم، هرگونه عقب نشینی از طرحهای نظامی خود را رد کرده، بجای آن مداوماً از پیشرفتهای اتمی و موشکی خود خبر میدهد، نه فقط امتیازگیریهای کوچک، بلکه حتی تحت پوشش امتیازگیری، تحمیل خود به جهان بمثابه یک قدرت اتمی، در عین حال بشدت سرکوبگر و جنگ طلب را، مد نظر دارد. تفاوت این رژیم وحشی با رژیم کره شمالی، که حتی دست به تولید سلاح هسته ای زده در آنجاست، که نقش و تأثیر روسیه، چین و موقعیت خاص شبه جزیره کره، وقوع یک جنگ هسته ای را غیر ممکن ساخته، از این رو، سلاحهای هسته ای کره شمالی عمدتاً نقش بازدارنده گی از تهاجم به این کشور را ایفا میکنند؛ از این گذشته، نظام حاکم بر کره شمالی، یک سیستم ناسیونالیست آسیایی، غیرمذهبی و مدرن بوده، در لحظات حساس ناچار به تکیه بر عقلانیت زمینی، بمثابه پایه سیاست گذاریهای خود خواهد بود. هیچیک از موارد فوق در مورد رژیم فاشیستی اسلامی اما، صدق نمیکند.

در هفته های اخیر نیز، دستگاه سرکوب اسلامی، پس از غلبه موقتی بر اعتراضات خیابانی، فوراً دست به اعدام 20 نفر زندانی زد، که عزم رژیم علیه مردم و جنگ طلبی در سیاست خارجی را بنمایش گذاشت. حکومت اسلامی با سیاست سرکوب افسارگسیخته و ترور روزمره مردم شکل گرفته و قوام یافته، سیاست خارجی آن هم بر این مبنا، بر روی آوری مداوم به جنگ و کشتارهای دسته جمعی گرایش دارد؛ تنها باید موقعیت مناسب و اهمیت آن در حفظ و تثبیت دوباره رژیم فرا برسد. نقش سلطه گرانه و مسلط اسرائیل در منطقه، ادامه جنگ و حضور ارتشهای غربی در کشورهای همسایه ایران، پیدایش قدرتهای امپریالیستی رقیب آمریکا و اروپا، که در بازار فروش سلاح وارد شده اند، زمینه های مساعد ظهور جنگ بزرگ دیگری در خاورمیانه را تسهیل ساخته، فرصتی" طلایی" برای تضمین بقاء این رژِم خون آشام، فراهم ساخته اند. ممانعت از ادامه چنین روندی، تنها با حضور یک نیروی توده ای بسیار موثر، سازمانیافته و فوق العاده مصمم و پیگیر، یعنی جنبش انقلابی بینان کن مردم ایران، امکان پذیر است.

در دوره کنونی مبارزات، از یکطرف عزم مردم برای سرنگونی رژیم، از سوی دیگر اما، موانع بزرگی که جریانات ارتجاعی در داخل و خارج، علیه تلاش مردم ایجاد میکنند، قرار دارند. جناح ارتجاعی اصلاح طلبان، مردمی را که بصورت میلیونی به خیابانها آمده بودند، با تاکتیکهای بدوی، نظیر " سکوت" و یا شعار فاشیستی " الله اکبر" بر بالای پشت بامها، به خانه های خود کشاندند. این اما همه بدبختی نیست. مرتجعین خارج از کشوری، نظیر طیف " توده ای- اکثریتی" و خیل ملی گرایان دروغین، ریاکار و جیره خوار قدرتهای امپریالیستی، همدستان دیروز و امروز این و یا آن جناح رژیم اسلامی، مداوماً از طریق دستگاه گسترده تبلیغات اینترنتی خود، که عمدتاً نیز بوسیله دولتهای غربی تأمین میشوند، مردم را از مبارزه رویارو و توسل به " خشونت" میترسانند؛ در حالیکه علیرغم نابینایی سیاسی اما می بینند، مردم نه دست به "خشونت"، بلکه بعضاً بطور محدود، محافظه کارانه، پراکنده و غیرسازمانیافته، در برابر حملات جانیان رژیم دست به مقاومت میزنند، و این طبق قوانین همان کشور لعنتی غربی هم که" اکثریتی" نیمه انسان ساکن آن است، حق دموکراتیک مردم محسوب میگردد. عناصر افراطی این دارودسته بیگانه با حقوق انسان، نظیر علی کشتگر، فرخ نگهدار و جمشید طاهری پور، در همهمه جنگ و گریز خیابانی، مداوماً درس عدم خشونت به مردم داده، به شور و امید و کار و تلاش جامعه، برای به گورسپردن این باند آدمکش آسیب زدند. بخش بزرگی از صفحات سایتهای اینترنتی نظیر، " پیک نت" " ایران امروز" ، " گویا نیوز"، " ایران گلوبال"، " میهن"، " عصر نو"، " جمهوریخواهان"، و حتی سایت ظاهراً متفاوت " اخبار امروز"، به انتشار مقالات چندش آور و عمیقاً ضدانقلابی این طیف تبهکار تعلق دارد. حتی در مقاله ای- احتمالاً در چندین مورد دیگر هم- در یکی از سایتهای ذکرشده، نویسنده الدنگ خارج از کشوری، میرحسین موسوی را متهم میکند که مرتکب رادیکالیسم شده است.!! تردیدی نیست، که این دارودسته شبه روشنفکر سرکوبگر و بی احساس نسبت به سرنوشت مردم، هدفی جز مقبول ساختن خود نزد شکنجه گران حاکم و اربابان بین المللی آنها، کسب پست و مقام در نظام اسلامی و یا کشور کنونی محل سکونت خود، و ایجاد تسهیلات برای رفت و آمد به ایران، بقصد تضمین موقعیتهای آکادمیک و" صادرات و واردات" نحس خود ندارند.

مردم ایران بطور غریزی، از سرنوشت فاجعه بار آتی کشور مطلع شده، برای جلوگیری از تحقق این کابوس هولناک، یعنی جنگ و کشتار و ویرانی تا حد جنگ اتمی و مرگبارتر شدن زندگی در همه حال، به خیابانها آمده، خود را به آب و آتش میزنند. آنها نه فقط در این مبارزات، دستگاه سرکوب را به عقب میرانند، بلکه شجاعت شخصی، جرئت تهاجم کردن، ارزش با هم بودن، فداکاری برای نجات یکدیگر، و نابودی روحیه ترس و محافظه کاری را هم یاد گرفته، تمرین میکنند. توده های مردم، برای هر میزان پیشروی در مبارزات سرنوشت ساز با فاشیستی ترین رژیم جهان طی چندین قرن اخیر، به جسارت و اعتماد بنفس، به باور به قدرت خود، به آموزش استقامت و پایداری، به یادگیری سازماندهی مبارزات و ایجاد ارتباطات بعدی خود نیاز حیاتی دارند. مگر همه این خصوصیات، در جامعه گسیخته و در خطر فروپاشی، فرورفته در باطلاق اعتیاد، کلیه فروشی و تن فروشی، بیکاری و افسرده گی، و در کاراکتر سیاسی شهروند ایرانی موجود است؟ مردم باید طی همین مبارزات روزمره، بویژه جنگ و گریز خیابانی، روانشناسی خاص یک انسان آگاه، شجاع و متکی بخود را کسب نموده، رشد کنند، تا کل کشور را به گردونه مبارزات روزمره بکشانند. هنوز که بخش اعظم تحرکات به تهران، آنهم مناطق شمالی شهر محدود مانده، از ورود بخشهای دیگر جامعه نظیر کارگران و روستاییان خبری نیست. جوانان تهرانی بویژه زنان اما، این حقیقت سیاسی را درک میکنند، که آنها باید بکوبند و ادامه دهند، تا همه شهرها و اکثریت جامعه برخیزند. شبه روشنفکر پست و آخوند صفت خارج از کشوری، این " مردک" و " مرتیکه " تحصیل کرده، بزدل و ریاکار، درست شکل گیری، توسعه و تکامل همین پروسه تعیین کننده و غیرقابل دور زدن را مانع شده، آن را تخریب میکند.

شبه روشنفکر ایرانی*2، که هنوز پاسخ قضایی جنایات سالهای 58 تا 61 خود را دریافت نکرده است، که در خارج از کشور فرش فروش و آکادمیسین شده، به طبقات صاحب امتیاز پیوسته، و" نفسش از جای گرمی بلند میشود"، به مردم اسیر و درمانده ای که به نبرد آخر برخاسته اند، تحکم کرده، به آنها درس پرهیز از " خشونت"، یعنی پرهیز از توسل به انجام یک تحول انقلابی میدهد؛ انقلابی که هدف آن، جز قابل تحمل ساختن زندگی برای 70 میلیون گروگان این رژیم پلید، چیز دیگری نیست. چنین شبه روشنفکران رذلی، که از حسابرسی به اعمال خود در یک جامعه دموکراتیک، یا از کاهش امتیازات کنونی و تنزل موقعیت اجتماعی خود در غرب وحشت میکنند، نباید قادر شوند از انقلاب توده ای آتی در کشور، جان سالم بدر ببرند.

www.j-shoraie.blogspot.com pouyane50@yahoo.de
----------------------------------

توضیحات

*1- رادیو آلمان ( دویچه وله Deutsche Welle ) بنقل از خبرگزاری آلمان dpa - 6 ژوئیه 2009 – 15 تیر 1388
http://www.dw-world.de/dw/article/0,,4460464,00.html

*2- از این پس در ادبیات گروه وبلاگهای جمهوری شورایی، عبارت " شبه روشنفکر" بصورت استاندارد و ثابت، برای تبهکاران و خائنینی که از شناخت و دانش خود، برای برده ساختن مردم و جنایت علیه آنان استفاده میکنند، بکار خواهد رفت. روشنفکر، مفهومی مثبت بوده، بر منطق، عقلانیت و پیشرو بودن فرد، حداقل در دوران تاریخی پیدایش آن دلالت میکند، و باید در همین چهارچوب هم باقی بماند. این همچنین شامل بحثهای تئوریک مارکسیستی نیز گشته، باید بار منفی تحمیل شده به این عبارت را از دوش آن برداشت. حریف فرصت طلب سیاسی و ایدوئولوژیک در درون یک حزب سیاسی چپ را، نه یک روشنفکر، باید یک " شبه روشنفکر" نامید؛ خیلی ساده، روشنفکر برای خود شرف دارد. به اینترتیب، دو عنوان " روشنفکر" و " شبه روشنفکر"، که در محتوا کاملاً متضاد بوده، نفی یکدیگر محسوب میشوند، مورد استفاده قرار خواهند گرفت. این بویژه از این جهت مهم است، که اکثریت فعالین، تئوریسین ها، سازماندهان و بنیانگذاران جنبش کمونیستی در جهان، از طیف روشنفکران و عمدتاً از میان روشنفکران بورژوازی متوسط برخاسته اند. این جدا از عبارات استاندارد دیگری است که بجای خود صحیح و قابل دفاع محسوب میگردد؛ نظیر روشنفکران بورژوازی. یعنی صفی از روشنفکران، که با تعهد عملی به سطحی از حقوق توده های مردم، در عین حال بطور کلی در کنار نظامات حاکم در کشورهای صنعتی قدیمی قرار دارند. یک آخوند پلید نظیر فرخ نگهدار و یا علی کشتگر، روشنفکر بورژوازی در مفهوم حقیقی آن نبوده، تبهکاری است که شناخت و دانش در دستان او، تنها بمثابه وسیله ای برای تحمیل بی حقوقی محض به توده های مردم بکار رفته و امروز چه بسا بدتر از سابق، همین کارکرد را در اشکال متناسب با وقایع کنونی دارد.
----------------------


نقل مطالب این وبلاگ، در سایتهای خارج از کشور، آزاد است.

نقل مطالب این وبلاگ در سایتها و نشریات داخل کشور، بدون ذکر منبع، بدون نام نویسنده، و یا با نام مستعار، بشرط عدم تغییر در محتوای آنها آزاد است. نگارنده این سطور، به این دلیل علیه فرد و یا مؤسسه ای، دست به اعتراض و افشاءگری نخواهد زد.
www.j-shoraie.blogspot.com pouyane50@yahoo.de

-------------------
سرنگونی رژیم ترور اسلامی - اعلام آزادیهای عمومی - فراخوان کنگره شوراها

کنگره شوراها یک کنگره عمومی است، که در لحظات سرنگونی رژیم اسلامی، از تجمع نماینده گان شوراها، سندیکاها و اتحادیه ها، کمیته ها، نهادها و ارگانهای صنفی و دموکراتیک همه اقشار و طبقات سهیم در سرنگونی رژیم اسلامی، در داخل کشور تشکیل میگردد. این کنگره، از قدرت گیری سازمان مجاهدین و مدافعین رژیم پهلوی، بمثابه جریانات ارتجاعی و سرکوبگر ممانعت بعمل آورده، راه سوء استفاده از خلاء قدرت برای شروع کشمکشهای قومی، توسل به تخریب و انتقام جویی را سد نموده، خطوط کلی نظام سیاسی آتی را روشن ساخته، و موعد انتخابات ارگانهای دائمی در کشور را معین میکند
----------------------------

طرح اولیه قطعنامه هایی برای ارائه به کنگره شوراه
ا
www.toumaj.blogfa.com
-------------------------

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر