یادداشت های
روزهای اعتراضات- 5
جانیان بیرحم رژیم ترور اسلامی، این ضد انسانی
ترین حکومت همه تاریخ ایران و عصاره همه زشتی های طبقات سلطه گر در این جهان،
همچنان مبارزین خیابانی شجاع شهرهای کشور را به خاک و خون میکشند. مردم مصمم و پیگیر بویژه
زنان کشور اما سر باز ایستادن ندارند. باشد که رویدادهای غرورآفرین و غم انگیز این
روزهای سرنوشت ساز، طلایه دار نبرد آخر و روز قطعی جدال با این پلیدترین تبهکاران در
جهان باشد!
ترانه زیبای "چو مرغ شب خواندی و رفتی"
از هنرمند مردمی، پژوهشگر توانا و مخالف هر دو رژیم دیکتاتوری پلیسی، هنرمندی که مردم و
کشورش را دوست دارد، سیما بینا، ستایش نامه و در همان حال مرثیه ای است بیاد همه
جانباختگان این روزهای سخت، نسل شجاع گذشته همرزم آنان در دهه سیاه 60، این "زیباترین
فرزندان آفتاب و باد" و مادران
داغدار همه آنان:
چو مرغ شب خواندی و رفتی
دلم را لرزاندی و رفتی
تو اشک سرد زمستان را
چو باران افشاندی و رفتی
به باغ قصه به دشت خواب
سایه ی ابری است در دل مهتاب
مثل روح آزرده مرداب
دلم را لرزاندی و رفتی
چو مرغ شب خواندی و رفتی
شنیدی غوغای طوفان را
ز خواندن واماندی و رفتی
دلم را لرزاندی و رفتی
چو مرغ شب خواندی و رفتی
تو اشک سرد زمستان را
چو باران افشاندی و رفتی
سیاه شب لاله افشان شد، لاله افشان شد
کویر تشنه گلستان شد
تو می آیی
هاااااای تو می آیی!
ز باغ قصه به دشت خواب
ز راه شیرین پر مهتاب
تو می باری چون گل باران
به جام نیلوفر مرداب
دلم را لرزاندی و رفتی
چو مرغ شب خواندی و رفتی
شنیدی غوغای طوفان را
زخواندن واماندی و رفتی
سیاه شب لاله افشان شد
کویر تشنه گلستان شد
تو می آیی
هاااااای تو می آیی!
ز باغ قصه به دشت خواب
ز راه شیرین پر مهتاب
تو می باری چون گل باران
به جام نیلوفر مرداب
به باغ قصه به دشت خواب
سایه ی ابری است در دل مهتاب
مثل روح آزرده مرداب
دلم را لرزاندی و رفتی
چو مرغ شب خواندی و رفتی
شنیدی غوغای طوفان را
زخواندن واماندی و رفتی
***
اکبر تک دهقان
5 آبان 1401-
27 اکتبر 2022
ـــــــــــــــــــــــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر