پنجشنبه، آبان ۰۵، ۱۴۰۱

کویر تشنه گلستان شد!

  

یادداشت های روزهای اعتراضات- 5

 

جانیان بیرحم رژیم ترور اسلامی، این ضد انسانی ترین حکومت همه تاریخ ایران و عصاره همه زشتی های طبقات سلطه گر در این جهان، همچنان مبارزین خیابانی شجاع شهرهای کشور را به خاک و خون میکشند. مردم مصمم و پیگیر بویژه زنان کشور اما سر باز ایستادن ندارند. باشد که رویدادهای غرورآفرین و غم انگیز این روزهای سرنوشت ساز، طلایه دار نبرد آخر و روز قطعی جدال با این پلیدترین تبهکاران در جهان باشد!

ترانه زیبای "چو مرغ شب خواندی و رفتی" از هنرمند مردمی، پژوهشگر توانا و مخالف هر دو رژیم دیکتاتوری پلیسی، هنرمندی که مردم و کشورش را دوست دارد، سیما بینا، ستایش نامه و در همان حال مرثیه ای است بیاد همه جانباختگان این روزهای سخت، نسل شجاع گذشته همرزم آنان در دهه سیاه 60، این "زیباترین فرزندان آفتاب و باد"  و مادران داغدار همه آنان:

  https://youtu.be/DZ65Z7tsw9s?list=RDDZ65Z7tsw9s


چو مرغ شب خواندی و رفتی

دلم را لرزاندی و رفتی

تو اشک سرد زمستان را

چو باران افشاندی و رفتی

 

به باغ قصه به دشت خواب

سایه ی ابری است در دل مهتاب

مثل روح آزرده مرداب

 

دلم را لرزاندی و رفتی

چو مرغ شب خواندی و رفتی

شنیدی غوغای طوفان را

ز خواندن واماندی و رفتی

 

دلم را لرزاندی و رفتی

چو مرغ شب خواندی و رفتی

تو اشک سرد زمستان را

چو باران افشاندی و رفتی

 

 سیاه شب لاله افشان شد، لاله افشان شد

کویر تشنه گلستان شد

تو می آیی

هاااااای تو می آیی!

 

ز باغ قصه به دشت خواب

ز راه شیرین پر مهتاب

تو می باری چون گل باران

به جام نیلوفر مرداب

 

دلم را لرزاندی و رفتی

چو مرغ شب خواندی و رفتی

شنیدی غوغای طوفان را

زخواندن واماندی و رفتی

 

سیاه شب لاله افشان شد

کویر تشنه گلستان شد

تو می آیی

هاااااای تو می آیی!

 

ز باغ قصه به دشت خواب

ز راه شیرین پر مهتاب

تو می باری چون گل باران

به جام نیلوفر مرداب

 

به باغ قصه به دشت خواب

سایه ی ابری است در دل مهتاب

مثل روح آزرده مرداب

 

دلم را لرزاندی و رفتی

چو مرغ شب خواندی و رفتی

شنیدی غوغای طوفان را

زخواندن واماندی و رفتی

***

اکبر تک دهقان

5 آبان 1401- 27 اکتبر 2022

ـــــــــــــــــــــــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر