سخن
سال نو
برای
من، به عنوان فعالی که سال ها در راه احقاق حقوق همکاران خود در شرکت واحد اتوبوسرانی
تهران و سندیکای کارگران شرکت واحد تلاش کرده ام،
موجب اندوه است که نوروز امسال را دور از وطنم و همکاران و همراهانم در این
تلاش و خویشان و عزیزانم در ایران می گذرانم.
چنان
که پیش از این شرح داده ام شرایط بسیار دشوار ادامه فعالیت در ایران و دورنمای اقدامات
غیر قانونی مقام های امنیتی که، عملا امکان ادامه زندگی در ایران را از من سلب می کرد،
سبب شد تا ایران را ترک کنم و تلاش های خود را در شرایطی تازه ادامه دهم.
اکنون
لازم می دانم با بهره گیری از این فرصت برای تبریک فرارسیدن سال نو و بهار به همه دوستان
و عزیزانی که یار و یاور من بوده اند و به ویژه به کارگران عزیز بار دیگر اعلام کنم
که به عنوان زبانی برای بازگویی وضعیتی که بر کارگران ایران می گذرد، همچنان به تلاش
خود ادامه خواهم داد.
متاسفانه
چند هفته پیش ، هنگامی که برای شرح خروج خود از ایران با یکی از رسانه ها یعنی تلویزیون
رها گفت و گو کردم، توضیحات این رسانه پس از
گفت و گوی من این تصور را ایجاد کرد که من برای ادامه فعالیت به یک گروه یا تشکیلات
خاص پیوسته ام. از این رو ضروری می دانم یادآور شوم، مطالبی که پیرامون پیوستن این
جانب به تشکیلات وابسته به این تلویزیون و صاحب امتیاز آن به عنوان یک سازمان سیاسی
منتشر شد، از نظر شخص من نتیجه ی سوءتفاهم
در طی گفت و گو های مربوط به مصاحبه بوده است . همچنین تاکید می کنم که من هیچ گونه
وابستگی و پیوستگی به هیچ حزب و تشکیلات سیاسی
و رسانه ای ندارم .
امیدوارم
سالِ پیشِ رو سالی باشد برای سخن گفتن بیشتر پیرامون آینده جنبش کارگران و زحمتکشان
ایران و نقش و تاثیر گذاری سندیکاها و دیگر تشکل های کارگری آزاد ، مستقل و دموکراتیک
از جمله تشکیل فدراسیون های دموکراتیک سراسری کارگران و سهمی که در تقویت جنبش آزادی
و عدالت خواهی مردم ایران دارد.
منصور
اسانلو
29/12/1391
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعالیت
و یا عدم فعالیت سازمانی هر فعال سندیکایی، نظیر هر شهروندی، حق دموکراتیک او
بوده، نباید مورد چون و چرا واقع گردد. اما برای یک سازمانده حرفه ای نظیر منصور
اسانلو- که بویژه دارای جایگاهی ملی- دموکراتیک در کشور خود است-، شیوه استفاده از
این حق، دارای محدودیتها و ضرافتهای خاصی است. آنچه که او بدرستی نیز بر آن تأکید
کرده و میتواند برای همه سازماندهان اعتراضات اجتماعی نیز مهم تلقی گردد، حفظ
استقلال سازمانی یک تشکل کارگری و یا اجتماعی است. داشتن گرایش سیاسی دموکراتیک و باور به یک
ایدوئولوژی انسانی و اعلام آن، برای چهره های سازمانده نه فقط ممنوع نیست، بلکه کاملاً طبیعی، رایج
و حتی بسیار مثبت است؛ این اما نباید به دنباله روی سازمانی از یک دولت و یا جریان
معین، مبدل گردد.
تشکلهای
سندیکایی و اجتماعی در کشورهای پارلمانی غربی، در صورت ضرورت، در نوعی از رابطه
اتئلاف نانوشته با جریانهای سوسیال دموکراتیک، سوسیالیست و یا کمونیست قرار
میگیرند- این گونه ائتلافهای غیررسمی، طی دوره معینی و پیرامون منافع مشترکی بوجود
می آیند. اگر چنین احزابی از برنامه سیاسی روز خود تخطی کنند، معمولاً مورد انتقاد
اتحادیه های کارگری قرار میگیرند. رابطه جریانهای سوسیال دموکراتیک، چپ و اتحادیه
های کارگری در غرب- علیرغم تعلق آنها به یک سنت سیاسی و تاریخی کمابیش مشترک-، در
اساس نوعی رابطه برابر-
حقوق نیروهای موازی و مستقل از یکدیگر است.
وبلاگ
جمهوری شورایی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر