اکبر تک دهقان
13 مه 2013- 23 اردیبهشت 1392
رژیم اسلامی در آخرین مراحل آماده گی برای برگزاری یازدهمین دوره "انتخابات" ریاست جمهوری خود قرار دارد.
همه انتخاباتهای تاکنونی حکومت اسلامی، علیرغم انجام نوعی تجدید سازمان شرایط قدرت سیاسی،
اما از چهارچوب منافع نیروی مسلط، یعنی بازاریان واردکننده کالا، خرده بورژوازی
دلال این کالاها و سپاه پاسداران و دستگاه روحانیت اسلامی خارج نشده است. هیچگونه
علائمی، که نمایش انتخاباتی کنونی از این قاعده عبور کند، بچشم نمیخورد. هیچگونه
شواهدی که این سیستم سراسر جنایت و راهزنی، دارای کمترین ظرفیتی در این جهت باشد،
وجود ندارد.
مهره ای که اینبار و بیش از همه
برای فریب مردم و کشاندن آنها به مقابل صندوقهای رأی ظاهر شده، رفسنجانی است. او
که خود از بنیانگذاران اصلی حکومت اسلامی و مبتکر ارتکاب همه جنایات هولناک آن
است، آشکارا حتی به نماینده گی از سوی اصلاح طلبان ریاکار و مضمحل شده همچنین، به
میدان آمده است. رفسنجانی از مهره های سوخته و فاقد قدرت در رژیم اسلامی است و
برخلاف هیاهوی جریانات راست و غیرمبارز نظیر "راه کارگر"، شانسی برای
بازیابی جایگاه سابق خود در نظام حاکم را نداشته، کاندیدای قابل اعتناء برای کل
سیستم محسوب نمیگردد.
ساخت و بافت اقتصادی، سیاسی،
فرهنگی و مذهبی رژیم اسلامی، بر غارت ثروت نفت، بکارگیری درآمدهای نفتی برای
واردات کالا از سوی دلالان وابسته به جریان فاشیستی "حزب مؤتلفه اسلامی" و
تغذیه مجموعه نیروی اجتماعی خود، چه کسبه و فروشنده گان خرد و چه دستگاههای سرکوب
و انگلی مذهبی، و یا تأمین مالی دسته جات تروریستی در منطقه از این طریق، استوار است.
رئیس جمهور بعدی رژیم، تنها باید مفری برای ادامه حیات رژیم اسلامی به همین ترتیب
تاکنونی ایجاد کند. پاسخ به مطالبات آزادیخواهانه مردم، برون رفت از بحران اقتصادی
و پایان فشارهای اقتصادی به توده های زحمتکش، حل قطعی کشمکش هسته ای با حریفان
منطقه ای و بین المللی، قطع فعالیتهای تروریستی و نظایر آن، به وظایف رئیس جمهور
آتی این دستگاه ستمگری محض تعلق ندارند.
رژیم اسلامی هم اینک بدلیل سقوط
حجم فروش نفت و کاهش شدید درآمدهای نفتی، به نوعی سازش با قدرتهای بین المللی نیاز
دارد- این بمعنای قدرتگیری کسی است، که دارای توانایی و تجربه ای در این عرصه و
دارای اختیارات و حمایت کافی از سوی "رهبر" رژیم در این رابطه باشد.
توده های مردم امروز، دیگر در
موقعیت توسل به یک شورش گسترده نظیر سال 1388 نیستند. برآمد انقلابی سال 1388،
نتیجه اعتلای تدریجی مبارزات مردم از سال 1384، همزمان با تأسیس سندیکای کارگران
شرکت واحد، خیزش شهروندان شجاع در کردستان، وقوع اعتراضات مداوم در دانشگاهها، و
پیدایش یک قشر مبارز از کارگران، زنان و دانشجویان آزادیخواه بود. مبارزات سال
فوق، بدلیل سرکوب خونین و عدم وجود و پیدایش تشکل مستقل مردم از یک طرف و همدستی جریانات جنایتکار
اصلاح طلب در داخل و "اکثریتی ها"ی خائن در خارج علیه ابتکارات انقلابی
مردم از طرف دیگر، به رکود کشیده شدند. در ادامه آن، همه سازماندهان و چهره های
فعال نیز کشور را ترک کرده، از زندگی مبارزاتی عملی فاصله گرفتند. بروز یک خیزش
توده ای دیگر، بدون وجود زمینه های قبلی امکان پذیر نیست- حداقل دارای ابعاد بزرگ
سابق نخواهد بود.
جامعه ایران، که بشدت فرسوده،
کوفته و درمانده است، به سیاست صبر و انتظار روی آورده، و ظاهراً دو آلترناتیو در
برابر خود می بیند: یا باید برای پرهیز از بروز یک جنگ خانمانسوز و ممانعت از تاخت
و تاز دسته جات باند سیاهی جدایی طلب، وضعیت موجود را تحمل کرد، و یا باید در شرایط
غیرقابل تحمل شدن زندگی، کشور را ترک کرد. این وضعیت، تا زمانی که بخش پیشرو جامعه
در یک حزب نیرومند انقلابی- دموکراتیک متشکل نشده است، تغییری نخواهد کرد.
--------------------------------------
توضیحات:
برای آشنایی بیشتر با شرایط پایانی
مبارزات انقلابی در سال 1388، لطفاً به مطلب زیر در وبسایت جمهوری شورایی مراجعه نمایید:
تناقض درونی جنبش دموکراتیک- انقلابی!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر