یکشنبه، تیر ۱۶، ۱۳۹۲

نان و آزادی، حکومت قانون، و میراث جمال عبدالناصر!

 
 
 
اکبر تک دهقان
16 تیر 1392- 7 ژوئیه 2013
 
در روزهای 30 ژوئن و 3 ژوئیه 2013، چه اتفاقاتی در مصر افتاد؟
 
جوانان جویای آزادی، عدالت و آینده، بورژوازی لیبرال مخالف حسنی مبارک و اسلام گرایی، و ارتش وارث سنت لائیسیته و ملی گرایی جمال عبدالناصر، در یک لحظه حساس و سرنوشت ساز، که بویژه سیاستهای سرکوبگرانه و احمقانه اخوان المسلمین وقوع آن را مساعد ساخته بود، دست به ائتلاف زده، با جلب حمایت نیروی چپ جامعه و توده های زحمتکش شهری، مهر خود را بر تحولات سیاسی آتی این کشور کوبیدند. این سرانجام به این دلیل ممکن گشت، که جامعه مصر دارای کاراکتر ملی تثبیت شده و رشد یافته، و نیروهای سیاسی ملی و مسئولیت شناسی است- آنچه که در ایران سال 1357، بدلیل 57 سال دیکتاتوری رژیم ضدملی پهلوی، نابودی رهبران و کادرهای سازمان فدایی، خیانت بزرگ نهضت آزادی و جبهه ملی و تبهکاری حزب توده، بسیار ضعیف بود.
--------------------
 
انقلاب اول مصر در فوریه سال 2011، با سرنگونی رژیم فاسد و پلیسی حسنی مبارک- رژیمی که خود محصول فروپاشی پان عربیسم در شرایط سازش نهایی آن با اسرائیل و قرار گرفتن در مدار امپریالیسم آمریکا بود-، این توهم را برای برخی ناظران در پی داشت، که گویا به اینترتیب، اساس نظامی که بورژوازی ملی مصر، جمال عبدالناصر (1970-1918) و ارتش تحت فرمان او با برچیدن نظام سلطنتی در سال 1952 بر پا ساخته بودند، به شکست منجر شده، و جامعه مصر از این پس، مسیری از نوع ترکیه کنونی را در پیش خواهد گرفت. ضدیت هیستریک با چپ و شیفتگی برای طرحهای امپریالیستی در شکل دادن به جهان پس از شوروی، موجب نابینایی سیاسی چنین تحلیلگرانی در فهم دینامیزم درونی تغییرات جامعه مصر گشته، آنها را از درک قانونمندی روندهای سیاسی مشخص در این کشور ناتوان ساخت- روندهایی که ریشه در تاریخ پیدایش جمهوری مصر دارند.
 
تحولات سیاسی حاضر در مصر، چه برای ارائه راه حل بمنظور حل و یا تخفیف معضلات بزرگ اقتصادی و اجتماعی و چه شکل دادن به سرنوشت سیاسی آتی این کشور را، همچنین در تحلیل نهایی باید در سطح کشمکش میان دو جریان قدرتمند ناشی از تاریخ معاصر مصر،  یعنی "پست ناصریسم" بمثابه هسته اصلی پان عربیسم سابق و رقیب اصلی آن یعنی پان اسلامیسم درک کرد. "اخوان المسلمین" همان جریانی است، که دست به ترور ناموفق جمال عبدالناصر در سال 1956 زد که موجب ممنوعیت فعالیت این جریان توسط دولت مصر گشت. جناحی نزدیک به آن یعنی "جهاد اسلامی مصر" هم در سال 1981، جانشین ناصر یعنی انور سادات را به قتل رساند.
 
انقلاب دوم مصر که در روز 30 ژوئن با تعیین اولتیماتوم 24 ساعته "جنبش تمرد" به جریان اسلامی حاکم،*1 این غلام حلقه بگوش جناح راست در کشورهای امپریالیستی را به لبه پرتگاه سقوط فوری کشاند، در همان حال و از زاویه ای، بمعنای حضور مجدد قدرت سنت سیاسی لائیسیته عبدالناصر و بدست گرفتن مقدرات آینده جامعه توسط این نیرو است. دو نیروی اصلی انقلاب ژوئن، یعنی سازماندهان جنبش "تمرد" و رهبری ارتش مصر، که هر دو به تاکتیک سیاسی تعیین اولتیماتوم بمعنای آغاز قیام مسلحانه متوسل شدند، از مدافعین آشکار و علنی این سنت سیاسی محسوب میگردند. بدون شناخت از جایگاه واقعی نیروی اجتماعی "پست ناصریسم" و نهادهای دولتی هنوز قدرتمند آن، درک ماهیت و نتایج انقلاب ژوئن غیرممکن است.
 
"کودتا بود" یا "کودتا نبود"! بحثی فاقد ارزش سیاسی
 
طرفداران پاک کردن و یا نادیده گرفتن سنت سیاسی جمال عبدالناصر در جامعه مصر، میتوانند تا ابد پیرامون "کودتا بود" یا "کودتا نبود"، کاغذ سیاه کنند. مفسران "اصلاح طلب" بی بی سی، رادیو فردا و رادیو آمریکا، که نمیخواهند وسیع تر از شانه های رفسنجانی خون آشام را ببینند، میتوانند سالها برای سرنگونی محمد مرسی، این "رئیس جمهور برگزیده" اسلام نوع ترکیه خود، آه و ناله سر دهند. آنها قبل از هرچیزی بی اطلاعی خود از تاریخ معاصر جامعه مصر، محتوای فرهنگ سیاسی ملی این کشور، و اهمیت دینامیزم آزاد شده در دوران پیدایش جمهوری مصر را بنمایش میگذارند:
 
فرهنگ سیاسی ملت مصر، و کاراکتر الیت سیاسی، نظامی و اجتماعی این کشور حتی جناح چپ جامعه، از سنت انقلاب 1952 تحت رهبری "کمیته افسران آزاد" متأثر است و هیچ قدرتی قادر به حذف نقش آن از کشمکشهای سیاسی در این کشور نیست. جهت گیری سیاسی "کمیته افسران آزاد" تحت رهبری محمد نجیب و جمال عبدالناصر، نظیر جریان "ترکهای جوان" تحت رهبری مصطفی کمال آتاتورک، از یک طرف بر ضدکمونیسم ارتجاعی و استقلال طلبی بورژوازی ملی، و از سوی دیگر بر لائیسیته و بدرجاتی نیز بر ترقی خواهی اجتماعی بخش پیشرو جامعه نزدیک بود. اگر امروز برای این جریان، دیگر "خطر" ادعایی کمونیسم وجود نداشته باشد، وجه لائیسیته و ترقیخواهی اجتماعی آن در جهان مدعی دموکراسی، هسته سیاسی اصلی آن را تحت تأثیر قرار خواهد داد- همان روندی که طی دوران فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی تا به امروز در عرصه بین المللی و در عرصه ملی نیز طی دوران سقوط حسنی مبارک تاکنون، بوقوع پیوسته است. ما امروز در جامعه مصر با نیرویی اجتماعی بنام "پست ناصریسم" مواجهیم، که از فرصتهای مناسب حداکثر استفاده را بعمل آورده، و حریف قدیمی خود را که در بلبشوی انقلاب فوریه بقدرت رسیده بود، به زیر کشیده است.
 
بخش اعظم نیروهای رهبری ائتلاف سیاسی کنونی یعنی ارتش و بورژوازی لیبرال، از نظر سیاسی به جبهه نیروهای لیبرال- محافظه کار تعلق داشته، و حتی متمایل به تحمل جریانات ضددموکراتیک و ضدزن اخوان المسلمین و سلفی های نزدیک به تروریسم هستند. اما این نیروی قدرتمند و نسبتاً متشکل کارگران، جوانان، زنان و اقشار فقیر بود، که اساساً تحول کنونی را ممکن ساخت. از این رو، جریانهای لیبرال- محافظه کار به هر میزان که در سازش با جریان اسلامی عمل کنند، بازهم قادر به دور زدن منافع و تأثیر اجتماعی نقش آفرینان اصلی انقلاب ژوئن- که فعلاً از طریق سازمانیابی خیابانی و نه نهادی عمل میکنند-، نخواهند بود.
 
دو گرایش اصلی سهیم در پیروزی انقلاب دوم مصر، هنوز مستقیماً به رقابت سیاسی تند و یا مبارزه آشکار با یکدیگر روی نیاورده اند. اما تدوین یک قانون اساسی جدید، نوع برخورد به مذهب، حقوق زنان، آزادی بیان و حقوق رسانه های گروهی، اعلام حق کار بعنوان یک حق شهروندی در قانون اساسی، قرار یک قانون کار دموکراتیک، احتساب جایگاه سازمانهای اجتماعی مردم در مجموعه سیستم دولتی، جهتگیری سیاست اقتصادی، سیاستهای گذار به یک اقتصاد متکی بر تولید صنعتی و نه عمدتاً توریسم، و تعیین حد و مرزهای فعالیتهای اقتصادی وزارت دفاع، عرصه های مهم بعدی کشمکش نیروی اجتماعی چپ با جناحهای محافظه کار شریک در انقلاب ژوئن محسوب میگردند.
--------------------
توضیحات
 
*1- "معترضان تا ساعت ۵ بعد از ظهر سه‌شنبه به مرسی مهلت داده بودند که  کناره‌گیری کند یا نافرمانی مدنی اعلام خواهند کرد.
با پایان مدت زمان این ضرب‌الاجل حضور معترضان از میدان تحریر تا دو کاخ ریاست جمهوری اتحادیه و قبه گسترش یافته است."
- جنبش "تمرد" از بزرگترین گروههای مخالف دولت مصر، در بیانیه‌ای در روز 30 ژوئن، ضمن تعیین مهلت 24 ساعته برای کناره‌گیری محمد مرسی از قدرت اعلام کرد: مرسی باید فردا سه‌ شنبه، قبل از ورود به کاخ ریاست جمهوری استعفا دهد.
- در منبع زیر نیز اعلام میشود، که تظاهرکننده گان در روز دوشنبه 1 ژوئیه طی یک اولتیماتوم 24 ساعته و تا ساعت 17 روز سه شنبه، از محمد مرسی خواستند که کناره گیری کند. آنها بطور صریح از نیروهای مسلح درخواست حمایت نمودند. در همین روز، ساختمان دفتر مرکزی "اخوان المسلمین" مورد حمله قرار گرفت، که به کشته و زخمی شدن دهها نفر از طریق تیراندازی طرفداران این جریان منجر گشت.
بمدت کوتاهی پس از تعیین اولتیماتوم "جنبش تمرد"، وزیر دفاع و فرمانده نیروهای مسلح نیز اولتیماتومی 48 ساعته را تعیین و از طرفین کشمکش میخواهد، راهی برای خاتمه بحران بیابند- در غیر اینصورت فرماندهی ارتش راه حل خود را عملی خواهد کرد. اولتیماتوم نیروهای مسلح، در وحله اول، چیزی جز عمل اجباری به درخواست میلیونها مردم حاضر در خیابانها و همچنین همراهی با اولتیماتوم ملت به دولت بمنظور متهم نشدن به "خیانت" از یک طرف، و جلوگیری از خارج شدن کامل اوضاع کشور از کنترل از طرف دیگر، مفهوم دیگری ندارد. این واقعیتی است که در مقابل چشمان صدها میلیون مردم جهان اتفاق افتاده، و شباهتی به "کودتای نظامی" ندارد. اما محمد مرسی سرمست از قدرت خیالی خود، دیکتاتور منشانه و احمقانه، هر دو اولتیماتوم را رد کرد.
 
- از میزان شرکت کننده گان در راهپیمایی "تمرد" در سراسر مصر طی روز 30 ژوئن، آمارهای مختلفی از 15 میلیون تا 33 میلیون نفر- آخری متعلق به فرستنده تلویزیونی سی ان ان-، مخابره شده است. نگارنده در مقاله گذشته، یعنی "مصر و نجات از کابوس هیولای حکومت اسلامی"، خبر سی ان ان را ذکر کرده، اما قادر به یافتن نشانی اینترنتی آمار فوق نشد. از این رو، رقم ذکر شده در مقاله فوق، به عبارت "بیش از 20 میلیونی" نقل شده از رئیس جبهه نجات ملی، تغییر داده شد.
 
- در منبع زیر، البرادعی سخنگوی اصلی "جبهه نجات ملی" اعلام میکند: بیش از 20 میلیون نفر در روز 30 ژوئن دست به تظاهرات زده اند:
- در منبع زیر، بنقل از سازماندهان راهپیمایی "تمرد" در روز 30 ژوئن اعلام میشود، که این جنبش، بیش از 22 میلیون امضاء برای برکناری محمد مرسی جمع آوری کرده است:
http://www.focus.de/politik/ausland/krise-in-der-arabischen-welt/putsch-in-kairo-wie-muslimbruder-mursi-in-aegypten-scheiterte_aid_1033899.html

- در منبع زیر، ژنرال عبدالفتاح السیسی وزیر دفاع و فرمانده نیروهای مسلح مصر در حال قرائت بیانیه تصمیم ارتش بدنبال عدم یافتن راه حل خروج از بحران از سوی محمد مرسی و نیروهای مخالف او در روز 3 ژوئیه. در طرفین او، رهبران جوامع اسلامی، مسیحی، نماینده گان مخالفین از جمله البرادعی، حتی رئیس یکی از احزاب اسلامی افراطی، رئیس دادگاه قانون اساسی و سایر فرماندهان نیروهای مسلح قرار دارند. چگونه میتوان چنین فضایی را، شرایط و فضای اعلام یک کودتای نظامی نامید؟! گذشته از این، نیروهای مسلح، قدرت نظامی را خود بدست نگرفته، بلکه از رئیس دادگاه قانون اساسی کشور عدلی منصور، که از سوی محمد مرسی به این سمت منصوب شده و تنها از 2 روز قبل کار خود را آغاز کرده، درخواست میکنند، مسئولیت اداره موقت اوضاع را بدست بگیرد.

http://www.youtube.com/watch?v=t4IUWqk_yiQ

- واکنش مردم پس از اعلام تصمیم نیروهای مسلح مصر در میدان تحریر قاهره:




http://www.youtube.com/watch?v=2DMDK-H5yWM

- نیروهای مسلح مصر طی تمام دوره اعتراضات، در درگیریهای میان طرفین دخالت نکرده، بلکه تنها در صورت ضرورت،  در مقابل ساختمانهای مهم دولتی مستقر شده اند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر