یادداشتهایی پیرامون شرایط کنونی
اکبر تک دهقان
3 تیر1388- 24 ژوئن 2009
1- یک دولت، قبل از هر چیز، یک نهاد سیاسی است. اگر وحدت سیاسی رژیم فروریخته، قادر به تصمیم گیری واحد نگشته، در مقابل مبارزات روزمره مردم، تضعیف شود، از قدرت بسیج نیروی سرکوبگر آن، دیگر کاری ساخته نیست. رژیم سلطنتی هم در مقطع سرنگونی، دارای هزاران تانک و توپ و هواپیمای جنگی بود، اما بلحاظ سیاسی قادر به اعمال سلطه نبوده، در هم شکست. رژیم اسلامی در ادامه مبارزات کنونی، به شرط سازماندهی و ارتقاء سطح کیفی این مبارزات، سرنگون خواهد شد، حتی اگر هنوز چندین میلیون بسیجی و پاسدار در اختیار داشته باشد.
2- ادامه مبارزات فعلی کشور را به سوی جنگ داخلی، از نوع کلاسیک آن، نخواهد کشاند. اما قوی ترین احتمال، تبدیل تاکتیک " جنگ و گریز خیابانی"، به روش مبارزاتی غالب و تعیین کننده فضای سیاسی کشور است. در تاریخ معاصر ایران، بجز در کردستان سالهای 63 تا 67 میان کومه له و حزب دموکرات، سنت جنگ داخلی وجود ندارد و دو حزب بالا و جریانات ارتجاعی- قومی هم، در موقعیتی نیستند که آتش آن را برافروخته، از حمایت داخلی و خارجی برای ادامه جنگ برخوردار گردند. طبقه کارگر سراسری ایران، نیروی بزرگی است که بتدریج متشکل شده، وقوع جنگ داخلی را، حتی اگر در حال شکل گیری باشد، خنثی خواهد ساخت. آنچه زندگی مردم را به سمت هر چه غیرقابل تحمل شدن سوق میدهد، ادامه حیات رژیم اسلامی است. حتی یک روز هم این باند آدمکش بر سر کار باقی بماند، گسیختگی درونی کشور در اشکال گوناگون افزایش می یابد.
3- مبارزات روزمره مردم، همه قدرت سرکوب رژیم را به مصاف می طلبد. بسیجیان، پاسداران و انواع دسته جات ترور که تاکنون فعال مایشاء خیابانها بوده اند، با یک نیروی مصمم و مبارز سر و کار پیدا میکنند. مردم به آنها نشان میدهند که قادرند افسانه قدرقدرتی امروزی شان را درهم بشکنند. این وضعیت هنوز قدرت عظیم سرکوب رژیم را نابود نمیسازد؛ اما بحران سیاسی در کشور را دامن زده، به توانایی سیاسی رژیم اسلامی در توسل به اقدامات یکپارچه، صدمات محسوس میزند. تشدید بحران سیاسی و عدم انسجام رژیم بنوبه خود، مردم را در کوچه و خیابان تقویت کرده، این به سهم خود، بسیجیان جانی را هر چه بیشتر به عقب نشینی وامیدارد.
4- مبارزات توده های بجان آمده برای سرنگونی کامل رژیم اسلامی در همین مرحله کنونی، یعنی با سطح اندک وحدت سیاسی – تشکیلاتی طبقه کارگر، میتواند به استقرار یک نظام پارلمانی متکی بر رعایت حقوق دموکراتیک توده های مردم منجر شود.
5- کشمکش دو جناح اصلی اصلاح طلب و راست افراطی حاکم، در چهارچوب یک رژیم قانوناً فاشیستی. این به تقسیم سهم و جایگاه هر یک از دو جناح در مناسبات قدرت و مالکیت مربوط است. هدف هر دو جناح، بهیچوجه تضعیف " نظام" نیست، بلکه حتی تحکیم هر چه بهتر آن است. آنطور که عطاءالله مهاجرانی مرتجع، بمثابه نماینده مهدی کروبی در خارج از کشور میگوید: این نظام تا چندین صد سال بر سر کار خواهد ماند.
6- تضاد در رأس هرم رژیم، قبل از همه میان مجلس خبرگان، رفسنجانی و " مصلحت" جویان از یکسو، خامنه ای، دستگاه دولت و ماشین سرکوب آن، از سوی دیگر است. کشمکش در بالاترین سطح قدرت، یعنی رهبری و مجلس خبرگان، مداوماً شدت میگیرد. کوچکترین تغییری در این حوزه، منجر به برکناری خامنه ای وتحمیل چهره ای ظاهراً اصلاح طلب خواهد شد. از آنجا که " مجلس خبرگان"، اصلی ترین نهاد تضمین امتیازات روحانیت اسلامی در دولت و کل سیستم حاکم است، تضعیف و یا حذف این ارگان، منافع همه آخوندها و نهادهای مذهبی را بر باد میدهد.
7- تأثیرات مقاومت مردم، همه رده ها و تضادهای شمرده شده در بالا را در بر میگیرد. در میان مردم آنچه که مداوماً تغییر میکند، سطح مطالبات، روانشناسی سیاسی وتقویت روحیه مبارزه جویی آنهاست. نه فقط اعتمادی به حفظ رژیم درمیان اکثریت مردم باقی نمانده، بلکه امکان فروریزی آن هر روز آشکارتر میگردد. توده های معترض روز به روز با چشمان باز می بینند، این کل ساختار رژیم اسلامی است که باید سرنگون شود و نه اینکه فقط انتخابات تجدید گردد.
8- خیل غارتگران اموال " بیت المال" در دستگاه مذهبی، چاره ای جز اقدام سریع برای آرام کردن مردم نخواهد داشت. این در ساده ترین شکل، حذف رهبر بی اعتبار فعلی، در همانحال اما، شکستن پشتوانه سیاسی- مذهبی جناح احمدی نژاد است. یک احتمال به منظور مقدمه سازی برای ابطال " انتخابات" پرتقلب 22 خرداد، برکناری خامنه ای و اعلام انتخابات جدیدی از سوی مرتجع جدیدی خواهد بود.
9- مبارزات تاکنونی در شکل جنگ و گریز خیابانی، در عین حال پوشالی و مسخره بودن، و حماقت سردمداران لمپن و بی مغز سرکوبگر را هم رسوا کرد. آنها تاکنون تصور میکردند، میتوان بساده گی، با چند موتورسوار، میلیونها مردم را مرعوب ساخت. در مقابل چشمان همگان، در حالیکه مردم همه خیابان را پوشانده بودند، بیکباره چند موتورسوار به داخل جمعیت هجوم برده، مرتب گاز داده، دود و هیاهو راه انداخته، تصور میکردند مردم را به وحشت انداخته، آنها فوراً به خانه های خود میروند. این همچنین همه نبوغ نظامی و مهارت " ضد شورش" این جنایتکاران در دوران جنگ 8 ساله را هم به نمایش گذاشت. در حالیکه تنها چند دقیقه، چه بسا چند ثانیه بعد، جمعیت خشمگین آنها را روی زمین کشیده، موتورسیکلت آنها را هم به آتش سپردند. این همه ذخایر ترفندها و استادی، تاکتیک و استراتژی سرکوب خیابانی این دسته وحشی، در عین حال بدبخت و مفلوک، برای غلبه بر یک جنبش توده ای است. دستگاه سرکوبی که سه دهه است، با این فرض بر خود میبالد، و مانورهای آنها در خیابانهای خالی، برخوردهای تحقیرآمیز به زنان و جوانان، به آنها این تصور را داده بود که گویا شکست ناپذیرند و اینکه، کسی را یارای مقابله با آن نیست.
10- حکومت اسلامی، در طی دو دهه اخیر، بویژه دوره احمدی نژاد، تکیه گاه اصلی خود را عمدتاً بر قدرت ارعاب خیابانی، بسیج و لباس شخصی های خود قرار داده است. این اما نه فقط نتیجه ای برای این رژیم بدست نداده است، بلکه به تشدید مبارزات مردم، پیدایش و تحکیم تشکلهای مستقل و افزایش درگیریهای روزمره با ماشین سرکوب خیابانی آن منجر شده است. نتیجه آنکه، ادامه حیات رژیم، هر روز بیش از روز پیش به نقش و سلطه گری این دارودسته و ایدوئولوگهای آن، سازماندهان و تغذیه کننده گان آن، یعنی رهبری، هیئتهای موتلفه، و انجمن حجتیه وابسته گشت. امروز دیگر وضع طوری است، که رژیم اسلامی حتی یک روز بر سر کار باقی نمیماند، اگر همان روز، بسیجیان در کوچه و خیابان به مردم لگد نزنند یا به سوی آنها شلیک نکنند. روشن است، آنچه که در سطوح بالای سیاسی در این جهت منعکس خواهد گشت، تمرکز مطلق سیاسی در این راستا و هر چه بیشتر به حاشیه رانده شدن جناحهای دیگر حکومت است.
11- بنظر میرسد، نیروهای اصلی نقش آفرین حوادث کنونی، یعنی مردم و اصلاح طلبان، که در ائتلافی نانوشته قرار دارند، بر یک نقطه متمرکز شده اند: وادار ساختن رژیم به فراخوانی مجلس خبرگان، بمنظور چاره اندیشی برای کل نظام. روشن است، تنها در این صورت، انتخابات ریاست جمهوری تجدید شده، فرصتی در اختیار اصلاح طلبان برای حفظ این رژیم به شیوه خود، و مفری برای مردم، بمنظور تبدیل آن به یک پله پرش بعدی مبارزات خود قرار خواهد گرفت. اما آنچه که جناحهای مختلف رژیم آن را در محاسبات خود وارد نکرده اند، موقعیت سیاسی و فکری مردمی است، که بعد از به پایان رساندن یک مبارزه پیروزمندانه و کم و بیش قهرآمیز، در آن قرار خواهند داشت. وقتی مردم از اصلاح طلبان خواهان تأمین همه حقوق خود، یعنی برچیدن این ماشین خون و کثافت گردند، چه پیش خواهد آمد؟ آیا بسیجیان و پاسداران، اینبار به فرمان میرحسین موسوی به خیابانها سرازیر خواهند گشت؟
12- میرحسین موسوی، به شیوه کم و بیش جدی بر خواست اصلی خود، یعنی ابطال انتخابات تأکید میکند. حتی او در این راه، " شهادت" را هم می پذیرد. آیا او از پوسیده گی رژیم اسلامی و امکان عقب نشینی آتی حریف خود، مطلع است؟ آیا ایجاد این اعتماد به پیگری خود در میان هواداران، بمنظور تحکیم موقعیت و تأمین حقانیت برای او، برای مقابله با مطالبات بعدی هواداران احتمالی اوست؟
13- جناح حاکم قصد دارد، هر چه زودتر مردم را از خیابانها به خانه ها بکشاند. جناح موسوی اما قصد دارد تا زمانی که قادر است، از شور و شوق مبارزاتی مردم در خیابانها، برای رسیدن به هدف اصلی کنونی، و ایجاد اتوریته ای سیاسی- اخلاقی برای حفظ بهتر رژیم اسلامی، بهره ببرد. جناح موسوی کاملاً بجا مطمئن است، که اگر این رژیم به همین شیوه اعمال سلطه کند، سقوط آن، مداوماً به یک واقعیت تبدیل میشود. نتیجه اینکه، نه فقط امتیازات کنونی اصلاح طلبان، بویژه موقعیتهای اداری و آکادمیک آنها از دست میرود، بلکه حتی به دلیل شرکت در جنایات دهه 60 و ادامه جنگ بمدت 8 سال، باید به مردم حساب پس بدهند.
14- مبارزات کنونی مردم، تحت شدیدترین سرکوب هم متوقف نشده، تا تعیین تکلیف جدی پیرامون " کودتای انتخاباتی" ادامه خواهد یافت. شرایط کشور و رژیم اسلامی، هرگز دیگر به روزهای پیش از 22 خرداد باز نخواهد گشت. توازن قوای سیاسی در کشور، بطور واقعی و بسیار مؤثر به نفع مردم تغییر کرده است. جامعه باید خود را برای مدتی نامشخص، به زندگی در شرایط جنگ و گریز خیابانی عادت دهد.
--------------------------------
نقل این مطلب، در سایتهای خارج از کشور، با ذکر منبع آزاد است.
نقل این مطلب در سایتها و نشریات داخل کشور، بدون ذکر منبع، بدون نام نویسنده، و یا با نام مستعار، بشرط عدم تغییر در محتوای آن آزاد است. نگارنده این سطور، به این دلیل علیه فرد و یا مؤسسه ای، دست به اعتراض و افشاءگری نخواهد زد.
www.j-shoraie.blogspot.com pouyane50@yahoo.de
--------------------
سرنگونی رژیم ترور اسلامی - اعلام آزادیهای عمومی - فراخوان کنگره شوراها
کنگره شوراها یک کنگره عمومی است، که در لحظات سرنگونی رژیم اسلامی، از تجمع نماینده گان شوراها، سندیکاها و اتحادیه ها، کمیته ها، نهادها و ارگانهای صنفی و دموکراتیک همه اقشار و طبقات سهیم در سرنگونی رژیم اسلامی، در داخل کشور تشکیل میگردد. این کنگره، از قدرت گیری سازمان مجاهدین و مدافعین رژیم پهلوی، بمثابه جریانات ارتجاعی و سرکوبگر ممانعت بعمل آورده، راه سوء استفاده از خلاء قدرت برای شروع کشمکشهای قومی، توسل به تخریب و انتقام جویی را سد نموده، خطوط کلی نظام سیاسی آتی را روشن ساخته، و موعد انتخابات ارگانهای دائمی در کشور را معین میکند.
---------------------
طرح اولیه قطعنامه هایی برای ارائه به کنگره شوراهاwww.toumaj.blogfa.com
-------------------------------
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر