" رهبری " جنبش به شیوه رفرمیست ها؛ بازگویی یک تجربه ساده
اکبر تک دهقان
4 تیر 1388- 25 ژوئن 2009
در پیش از ظهر یکی از روزهای تابستان سال 1358، گروهی از بی خانمانان و اعضاء خانواده های کم در آمد جنوب تهران، با سازماندهی فرد و یا افرادی، از طریق 2 مینی بوس به تهران منتقل شدند. آنها در سمت راست خیابانی موازی با خیابان آزادی و در مسیر غرب تهران، از مینی بوسها پیداشده، با یک حرکت غافلگیرانه، یک ساختمان تجاری نوساز و چندین طبقه را، به اشغال خود در آوردند. بسرعت هر کس اتاقی را به تصرف خود در آورده، کمیته ای بمنظور سازماندهی امور صنفی داخلی، همچنین ایجاد آماده گی برای مقاومت در برابر تهاجم پاسداران، شکل گرفت. در رأس این کمیته چند نفری، فردی که نفر اصلی در این اقدام بوده، و یکی از چهره های آشنا در محیط سیاسی اطراف دانشگاه محسوب میشد، قرار داشت. او همچنین از افراد علنی، به اصطلاح " توده ای" یک سازمان چپ، با نام پرطمطراق" ... کمونیستهای ... " بود.
بتدریج با گذشت مدتی و حوالی ظهر، با شکایت مالک ساختمان، پاسداران در محل حاظر شدند. آنها خیابان را در این مسیر کاملاً بسته، و تلاش داشتند، جمعیت حاضر را متفرق کنند. بسرعت حدود 100 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران که از موضوع مطلع شده بودند، در حالیکه اکثراً کیف و کتاب در دست داشتند، کلاس و درس را قطع کرده، خود را به محل رسانده، از طریق شعار دادن دست به حمایت از اشغال کننده گان ساختمان زدند. دانشجویان مزبور، تقریباً همگی به هواداران بزرگترین سازمان چپ دوره فوق تعلق داشته، هنوز از عدم تطابق خط سیاسی خود با عناصر رهبری کننده این جریان، مطلع نبودند. هر چند که بتدریج و بطور کم و بیش غریزی پی بردند، که " اینها از ما نیستند"!. این اما از حمایت صمیمانه آنها از این اعتراض، چیزی کم نکرد.
با حضور دانشجویان در محل و راه بندان وسیع در میدان انقلاب، مسئولین اصلی دولتی در تهران از ماجرا مطلع شده، گروهی از پاسداران، همچنین " لباس شخصی " های چاقو بدست و زنجیر بکف را به محل اعزام کردند. در رأس گروه فوق، فرماندهی بنام " ابوشریف"، با ریش و سبیل انبوه، قرار داشت. او ظاهراً مامور بود، موضوع را نه با سرکوب عریان، بلکه به کمک " شرینی و چماق " حل و فصل کند. ساعاتی از زمان فوق به درخواست از اشغالگران از طریق بلندگوی دستی، مبنی بر ترک ساختمان گذشته، در صورت عدم پذیرش آن، دست به تهدید به تهاجم به ساختمان زدند. در همانحال بتدریج مذاکرات با مسئول کمیته اشغال ساختمان، که او هم از فرط تصادف، فردی با ریش و سبیل انبوه و کاملاً " اسلامی" بود، آغاز شد. پس از آن، چندین بار با انجام تهدیدات و تلاش برای ورود قهرآمیز به داخل ساختمان، ساعاتی سپری شد. حتی یکبار، همه اشغال کننده گان ساختمان، به پشت بام طبقه دهم رفته، در کنار لبه بام و رو به بیابان ایستاده، اعلام کردند، در صورت تهاجم پاسداران به ساختمان، خود را به پایین پرتاب خواهند کرد. با قول شفاهی مثبت از سوی پاسداران، جمعیت بازهم به پایین آمده، در طبقه همکف تجمع کردند.
عاقبت فکر بکر جدیدی، مبنی بر جداساختن اشغال کننده گان ساختمان از حامیان خیابانی آنها در میان پاسداران، قوت گرفت؛ احتمالاً به این دلیل که ابوشریف طی گپ زدن با رئیس کمیته اشغال ساختمان، از این موضوع مطلع شد، که او از مدافعین سازمان فدایی نبوده، حتی به ضدیت با آن سازمان شهرت داشت؛ از این رو، او برای انعقاد یک قرارداد نانوشته، علیه دانشجویان پیشگام حامی اشغال کننده گان در مقابل ساختمان مساعد بود! ابوشریف، از مسئول کمیته اشغال ساختمان درخواست کرد، خود را از " کمونیستها "، یعنی همان دانشجویان خوب و صمیمی مقابل ساختمان، جدا کنند. در این صورت طبق گفته او، اشغال کننده گان میتوانستند ساختمان را در اختیار گرفته، در آن سکونت کنند!؟ به اینمنظور، اشغال کننده گان باید در بیرون و جلوی ساختمان صف کشیده، شعار " مرگ بر کمونیست" سر میدادند! پس از طرح آن در میان چند نفر، بسرعت حضرات " انقلابی"، این کاشفان نابغه " کار سیاسی " بجای مبارزه مسلحانه در رژیم سلطنتی و " منتقدین مشی چریکی"، در مقابل درب ساختمان همراه با مردم مستأصل صف کشیده، رودروی دانشجویان پیشگام تجمع کرده در برابر خود، با حدت و شدت و صدای بلند، شعار " مرگ بر کمونیست" سردادند! و این فضاحت دقایقی ادامه پیدا کرد. حال این حضرات، خود مثلاً " کمونیست"، آنهم از اعضاء تصمیم گیرنده سازمان شان بودند. " کمونیستهای" قبل از ظهر و ضد کمونیستهای بعد از ظهر، در ضمن شعاردادن، هر از گاهی با ایماء و اشاره و لبخند مسخره و توام با احساس گناه و لوده گی نوع ایرانی، به دانشجویان حامی خود حالی میکردند، که این پرنیسپ فروشی و لگد زدن به پشتیبانان خوب و دلسوز خود، مثلاً یک" تاکتیک سیاسی" است، و دانشجویان نباید این را به دل بگیرند.! در ادامه این تبهکاری بعنوان " کار توده ای"، دانشجویان حامی این جمع بدبخت و مفلوک هم که هدایت خود را به دست ابلهان سپرده بودند، بتدریج، بعد خیلی سریع، محوطه مقابل ساختمان را ترک کردند. به این ترتیب تجمعی که قرار بود با حمایت بخش پیشرو و مبارز جامعه، به هدف خود دست پیدا کند، با گلد زدن به مدافعین خود، تنها و تنها و تنها ماند! در این حالت دیگر مغزی به حجم مغز مگس هم کافی است، تا انسان حدس بزند، این مبارزه " توده ای" چه سرنوشتی پیدا کرد. فرمانده پاسداران ابوشریف، بتدریج از حاضران خواست، حال سر به زیر و آرام، ساختمان را ترک کنند و او تضمین میکند، که اتفاقی برای آنها رخ نخواهد داد!
لحظات انتظار، انجام کارهای ساده صنفی و فشار پاسداران برای ترک ساختمان، که بویژه از طریق بلند گوی دستی اخطار میدادند، تا حوالی اواخر شب ادامه یافت. با ظاهر شدن آثار ناامیدی و ترس از بازداشت، روشن شد که عمل اشغال ساختمان به شکست کشیده شده، راهی بجز پذیرش دستور سرکرده پاسداران موجود نیست. سپس جمعیت حاضر، یک به یک، از دالانی که حزب اللهی ها ساخته بودند، در ترس و دلهره پله ها را پایین آمده، به خیابان پای گذاشتند. حزب اللهی ها، برای ایجاد وحشت در میان متحصنین، هر کدام یک چاقو، زنجیر و یا میله آهنی در دست گرفته، به چشمان خارج شونده گان خیره شده، ضمن خرخر کردن و فحش دادن، آنها را به حمله تهدید میکردند.
در نمونه ذکر شده بالا، مستقل از اینکه سازماندهان، چه تحلیل اولیه ای از ظرفیتهای اقدام خود برای موفقیت داشتند، آنچه که در شکست حرکت بطور مشخص نقش داشت، بی اعتنایی مسئولین، به نیروهای حامی این اعتراض بود. با شعار " مرگ بر کمونیست"، توسط عناصر تصمیم گیرنده و وادار ساختن حاضرین به تکرار آن، آنها خود را از حمایت مردم در بیرون از ساختمان محروم ساخته، بلافاصله پس از آن، به طعمه ساده ای برای پاسداران مبدل شدند.
----------------------------
نقل این مطلب، در سایتهای خارج از کشور، با ذکر منبع آزاد است.
نقل این مطلب در سایتها و نشریات داخل کشور، بدون ذکر منبع، بدون نام نویسنده، و یا با نام مستعار، بشرط عدم تغییر در محتوای آن آزاد است. نگارنده این سطور، به این دلیل علیه فرد و یا مؤسسه ای، دست به اعتراض و افشاءگری نخواهد زد.
---------------------
سرنگونی رژیم ترور اسلامی - اعلام آزادیهای عمومی - فراخوان کنگره شوراها
کنگره شوراها یک کنگره عمومی است، که در لحظات سرنگونی رژیم اسلامی، از تجمع نماینده گان شوراها، سندیکاها و اتحادیه ها، کمیته ها، نهادها و ارگانهای صنفی و دموکراتیک همه اقشار و طبقات سهیم در سرنگونی رژیم اسلامی، در داخل کشور تشکیل میگردد. این کنگره، از قدرت گیری سازمان مجاهدین و مدافعین رژیم پهلوی، بمثابه جریانات ارتجاعی و سرکوبگر ممانعت بعمل آورده، راه سوء استفاده از خلاء قدرت برای شروع کشمکشهای قومی، توسل به تخریب و انتقام جویی را سد نموده، خطوط کلی نظام سیاسی آتی را روشن ساخته، و موعد انتخابات ارگانهای دائمی در کشور را معین میکند.
---------------------
--------------------------
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر