سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۹۲

قتل بیژن جزنی با هدف تقویت موقعیت جریان اسلامی!


اکبر تک دهقان
23 آوریل 2013- 3 اردیبهشت 1392
 
از اعدام جنایتکارانه بیژن جزنی، 38 سال سپری گشت!
 
در شامگاه روز 29 فروردین سال 1354، رژیم مزدور پهلوی به یکی از بزرگترین جنایات خود علیه مردم ایران، که اهمیت آن کمتر از اهمیت کودتای امپریالیستی 28 مرداد سال 1332 نبود، مبادرت ورزید. در این اقدام بی سابقه، فداییان بیژن جزنی، حسن ضیاءظریفی، احمد جلیلی افشار، مشعوف(سعید) کلانتری، عزیز سرمدی، محمد چوپان‌زاده و عباس سورکی از بنیانگذاران سازمان چریکهای فدایی خلق و مصطفی جوان خوشدل و کاظم ذوالانوار از سازمان مجاهدین خلق، بدون وجود یک بازپرسی و محاکمه مجدد و دلایل ظاهری حقوقی، در تپه های زندان اوین به گلوله بسته شدند. *1
 
گذشت زمان و سرنوشت فاجعه بار بعدی جامعه ایران، نشان داد، که توسل به اقدام تروریستی دولتی فوق، نه صرفاً اعدام زندانیان سیاسی در شرایط سرکوب و یا انتقام جویی از جنبش مسلحانه، بلکه باید اقدامی حساب شده و از خواست بالاترین سطوح رژیم و مراکز اطلاعاتی امپریالیستی ناشی شده باشد. قتل بیژن جزنی، باید جنبش انقلابی- دموکراتیک را که دوره توده ای شدن تدریجی خود را آغاز کرده بود، از رهبری واقعی و توانای آن محروم نموده، و راه پیروزی انقلاب مردم ایران را سد میکرد. بیژن جزنی در تاریخ فوق و مقطع سال 1357، تنها چهره مستعدی بود، که موقعیت و توانایی تبدیل شدن به یک آلترناتیو جدی در برابر خمینی حیله گر را، دارا بود.
 
کشتار 7 عضو دارای توانمندی اجتماعی سازمان و سپس قتل حمید اشرف و همه کادرهای اصلی سازمان در سال بعد، جامعه را از امکان اصلی و موجود رهبری مبارزات توده ای که در حال شعله ور شدن بود، محروم ساخت. این آن پاشنه آشیلی است که مبارزات مردم ایران هنوز از آن رنج می برد و هرگز و در هیچ سطحی جبران نشده است.
 
پس از نابودی فیزیکی کامل رهبری سازمان و از سال 1356، رژیم پهلوی دست به آزادی افرادی نظیر فرخ نگهدار، جمشید طاهری پور و دیگران از زندانها زد. اکثریت قریب به اتفاق این گروه از زندانیان سازمان، دارای ویژه گیهای شخصیتی غیرانقلابی، فاقد شجاعت و روح مبارزه، و آلوده به رفتارهای ناسالم سیاسی و شخصی، نظیر دروغگویی، دسته بندی، لمپن منشی، فرصت طلبی، نقض پرنسیپ های سازمان و بی اعتنایی به توافقات جمعی بودند. آنها در زندان رژیم پهلوی، از فرهنگ سیاسی انقلابی فرسنگها فاصله گرفته، و به مواضع، فرهنگ سیاسی و اخلاقیات حزب توده، جبهه ملی، نهضت آزادی و حتی آخوندها و جریان "مؤتلفه" نزدیک شده بودند.
 
همه آنهایی که حتی یکبار در زندان با بازجویان روبرو شده باشند، از مهارت آنها در شناخت نقاط ضعف و قوت شخصیت فردی زندانیان سیاسی مطلع هستند. این حقیقت در مورد بازجویان حرفه ای ساواک و مسلح به تجارب سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل بمراتب بیشتر صدق میکرد. آنها بخوبی آگاه بودند، کدام زندانی سیاسی در سطح عناصر مؤثر باید بقتل برسد، و کدامیک باید بمنظور تخریب تشکیلات و قابل قبول ساختن آن برای طبقات حاکمه آزاد شود. بنابه تجارب بعدی، هیچیک از زندانیان سیاسی سازمان در سطوح مؤثر تصمیم گیری و بدون تفاوت جدی با گروه فرخ نگهدار، نظیر مصطفی مدنی و عباس توکل، قادر به ایفای نقشی مثبت در حیات سازمان نشده، حتی خود منشاء ضربات سنگین دیگری به سازمان و مردم ایران گشتند.
 
پس از گذشت 34 سال از سلطه دیکتاتوری تروریستی اسلامی، که استقرار و تثبیت آن، بدون محاسبات آگاهانه رژیم پهلوی و سیاست جنایتکارانه باند راهزن "اکثریت" ممکن نبود، سرنوشت سیاسی جامعه ایران، همچنان به تأسیس یک حزب انقلابی، که بر اندیشه راهنمای بیژن جزنی استوار باشد، گره خورده  است. روی آوری به مطالعه دقیق آثار بیژن جزنی و شناخت تاریخ معاصر کشور از نگاه بیژن جزنی، ضرورت ایجاد و تقویت خودآگاهی سیاسی در این جهت است.*2
---------------------------------------
توضیحات:
 
1- رفیق مشعوف(سعید) کلانتری، دائی رفیق بیژن بود. برادر دیگر او رفیق منوچهر کلانتری نیز، ضمن فعالیت مشترک با سازمان و سپس جناح اقلیت، در فروردین سال 1361 در راه خروج از کشور در سیستان و بلوچستان، طی تلاش برای جلوگیری از بازداشت خود و با انفجار نارنجک همراه به قتل رسید. در نشانی زیر، مقاله ای در معرفی  و عکسی از او و رفقای دیگر موجود است:
 
 
*2- متن بازنویسی شده و غلط گیری شده جدید همراه با توضیح مفصل مقاله "مارکسیسم اسلامی"  اثر ارزشمند بیژن جزنی، طی هفته آینده در وبسایت "بیژن جزنی" در نشانی http://bizhan-jazani.blogspot.de/ منتشر میگردد. مطالعه این تلاش نظری خلاقانه، که بهترین سند درک علمی بنیانگذاران سازمان چریکهای فدایی خلق از ماهیت اسلام و بویژه مذهب شیعه، همچنین مرزبندی روشن با اتخاذ تاکتیکهای مخرب مذهبی است، سهمی کلیدی در درک چگونگی نضج گیری زمینه های مذهبی و سیاسی وضعیت هولناک کنونی ایفا خواهد نمود.
 
- در نشانی زیر و در آرشیو قدیمی وبسایت جمهوری شورایی، مطلب دیگری بیاد بیژن جزنی موجود است:
خون بیژن!
http://j-shoraii.blogspot.de/2007/04/blog-post_08.html


تصویر بالای مطلب، عکس عالمتاج کلانتری (1300-1390) مادر بیژن جزنی است. او در  روز 21 بهمن سال 1390 در تهران درگذشت. مادر رفیق بیژن، از مبارزین و سازمانگران دهه 20 شمسی در جنبش دموکراتیک و زنان، همچنین از فعالین مبارزات خانواده های زندانیان سیاسی در دهه 40 و 50 کشور بود. یاد عزیزش گرامی باد!


هیچیک از محافل خارج از کشوری، که بناحق عنوان "فدایی" بر خود گذارده اند، بیادبود و قدردانی از او، حتی یک مراسم ساده هم برگزار نکردند!


در نشانی زیر، مصاحبه میهن جزنی (همسر بیژن جزنی)، با مهدی فلاحتی از صدای آمریکا در اوایل فوریه سال 2013. او در این مصاحبه، موضوع قتل بیژن جزنی توسط مأموران رژیم پهلوی را شرح میدهد.

http://www.youtube.com/watch?v=Vpup-_3yff0
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر