چهارشنبه، تیر ۰۵، ۱۳۹۲

مرگ زندانی سیاسی و سازمانده کارگری افشین اسانلو!

 
اکبر تک دهقان
5 تیر 1392- 26 ژوئن 2013
 
براساس اطلاعات منتشره در روزهای اخیر، زندانی سیاسی و سازمانده کارگری افشین اسانلو، که از پاییز سال 1389 به اتهام ساختگی "اجتماع غیرقانونی و تبانی"، در چنگ دژخیمان ولی فقیه گرفتار شده بود، بطور ناگهانی و بدون هیچ سابقه ای، دچار حمله قلبی شده، و در شامگاه روز 30 خرداد و حتی مدتی طولانی پیش از رسیدن به بیمارستانی در شهرگوهردشت جانباخته است.*1 پس از خاک سپاری زندانی جانباخته در روز 3 تیر در کرج، حتی خانواده او مجاز به برگزاری علنی یک مراسم یادبود ساده در این رابطه نیز نشدند. همه شواهد تاهم اکنون روشن شده، حکایت از احتمال مرگ افشین اسانلو براثر شکنجه و فشارهای روحی و یا عوارض بعدی شکنجه های شدید اعمال شده گذشته، و همچنین خودداری از معالجه بموقع زندانی و نیز حاصل وضعیت غیرانسانی حاکم بر زندان گوهردشت بوده است.
 
افشین اسانلو در نامه ای که خود در تاریخ 7 اوت 2012 - 17 مرداد 1391 به مجامع بین المللی نوشته، پس از شرح کامل چگونگی بازداشت و شرایط شکنجه های تحمل کرده در بند 209 زندان اوین و زندان اطلاعات شهر سنندج، میگوید: "تنها گناه من پيگيری خواسته هاى به حقى است كه كارگران شركت واحد [اتوبوسرانی تهران و حومه] به ان واقف شده و آن را مطالبه ميكنند كه با دستگيرى و زندانى آنها اين خواسته ها از بين نميرود."
 
زندانی سیاسی جانباخته در نامه خود شرح میدهد: "در پاييز ١٣۸۹ هنگام استراحت در خوابگاه مخصوص رانندگان مستقر در ترمينال مسافرى توسط افراد مسلح كه همگى لباس شخصى بودند ربوده و به بند وزارت اطلاعات يا همان بند ٢٠9 زندان اوين منتقل شدم. به مدت پنج ماه در سولهاى انفرادى ٢٠۹ [و] در زندان اطلاعات شهر سنندج تحت بازجویی و شكنجه قرار گرفتم. شكنجه هایی نظير زدن كابل به كف پا، وادار كردن به دويدن با همان پاهای زخمى و كابل خورده، بازجوييهای طولانى مدت به مدت هفده – هجده ساعته، فحشهای ركيك و ضرب و شتم اين جانب به صورت دسته جمعى كه باعث شكسته شدن چند تا از دنده ها و همينطور دندانهايم شد. در طى اين پنج ماه خانواده ام هيچگونه خبرى از من نداشته و پيگيريهايشان هم به جايى نرسيد. به من حتى اجازه تلفن زدن به مادر سالخورده و رنج كشيده كه غم زندانى شدن پسر ديگرش آقاى منصور اسانلو رئيس هيئت مديره سنديكاى شركت واحد تهران را هم بر دوش ميكشيد را هم ندادند." افشین اسانلو در این نامه همچنین به شرح فعالیتهای خود برای تأسیس سندیکای راننده گان برون شهری پرداخته است.
 
خانم فرشته اسانلو، خواهر افشين اسانلو نیز يک هفته پيش از این رویداد، با برادرش ملاقات حضوری داشته و به تشخیص او، افشین اسانلو در اين ملاقات کاملاً سالم بوده، حتی از احتمال استفاده از مرخصی سخن گفته است.  بنا به اعلام خواهر زندانی جانباخته، حتی پس از 2 روز، از سوی مسئولین زندان هیچگونه خبر و اطلاعی مبنی بر مرگ برادرش دریافت نکرده، بلکه خود در مراجعه به بیمارستان و زندان، از این موضوع مطلع شده است.
 
همچنین 36 نفر از زندانیان سیاسی زندان اوین، که از نزدیک با افشین اسانلو آشنایی داشته اند، اعلام نموده اند، "ایشان به رغم تمامی فشارهای وارده در طول مدتی که در کنار ما به سر می بردند از سلامت نسبی جسمی برخوردار بودند." در پیام تسلیت زندانیان سیاسی بند یک و دو زندان سنندج به خانواده افشین اسانلو نیز "وضعیت امروزه در زندانهای کل ایران و بخصوص زندانهای کردستان بسیار وحشتناک و غیر قابل تصور" توصیف شده است.
 
منصور اسانلو برادر افشین نیز پس از این واقعه دردناک، از فشارهای متعدد اعمال شده به برادرش برای اقرار بر "علیه سندیکا و فعالیتهای سندیکایی" نوشته، و از فشارهای دستگاه قضایی فاشیستی به برادرش مبنی بر به گردن گرفتن "همکاری سندیکا [ی شرکت واحد] با گروههای سیاسی و اقدامات غیرقانونی و حتی تهیه اسلحه برای سندیکا یا داشتن نقشه بمب گذاری با همکاری عوامل گروههای سیاسی مخالف" رژیم اسلامی خبر میدهد. بنا به اعلام منصور اسانلو، برادر او که طی سالهای 1376 تا 1381 در شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه شاغل بوده، در تلاشهای اولیه برای احیاء سندیکای کارگران شرکت واحد، فعالانه شرکت داشته، پس از آن نیز به این فعالیتها ادامه داده است.
 
در دوره اخیر با خروج اجباری منصور اسانلو از کشور، دستگاههای تبلیغی وابسته به رژیم ترور، اقدام به پراکندن شایعات غیرواقعی علیه این سازمانده کارگری نمودند. هدف آنها تلاش برای تخریب جایگاه  او در میان کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و تضعیف موقعیت سایر مسئولین این سندیکا در میان سندیکاها و نهادهای بین المللی مربوطه، فعالین سیاسی و رسانه های گروهی در خارج بود. در این فضا و از این رو، مرگ افشین اسانلو، نمیتواند با توجه به حقایق مسلم بازگفته، تنها یک حادثه خودبخودی و بدون محاسبه محسوب گردد. تشدید شرایط شکنجه جسمی و روحی منجر به مرگ افشین اسانلو در روزهای قبل و بعد از انجام "انتخابات" اخیر، میتواند بمثابه هشدار رژیم اسلامی به سازماندهان کارگری، به مسئولین سندیکای کارگران شرکت واحد و سندیکای در حال تأسیس رانننده گان برون شهری  از یک طرف، و شدت بخشیدن هرچه بیشتر به دشواریهای زندگی خانواده اسانلو در ایران بمنظور به سکوت کشاندن منصور اسانلو در خارج از کشور از طرف دیگر، تلقی گردد.
 
------------------------
توضیحات
  
*1- فرشته اسانلو به کمپين بين المللی حقوق بشر ساعتی پس از خاکسپاری برادرش در بهشت زهرای تهران در خصوص علت مرگ برادرش گفت: "پرستاران بيمارستان به ما گفتند که او را حدود ساعت ۸ پنجشنبه شب به بيمارستان آورده اند اما او مدت ها پيش از رسيدن به بيمارستان فوت کرده بوده. آنها گفتند که حتی برادرم در حد فاصل رسيدن به بيمارستان هم فوت نکرده بلکه فوتش قبل از اينها بوده است."
 
اين در حاليست که سهراب سليمانی، مدير کل زندان های استان تهران در گفتگوی با خبرگزاری فارس در تاريخ اول تيرماه با تاييد خبر فوت اين زندانی گفت: "روز ۳۰ خرداد در زندان رجايی‌شهر کرج و پس از ابراز درد در ناحيه قفسه سينه به بهداری زندان منتقل می‌شود. پس از معاينه و گرفتن نوار قلب، به بيمارستان شهيد رجايی کرج منتقل می‌شود و پس از چند ساعت بر اثر سکته قلبی جان خود را از دست می‌دهد."
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر