شنبه، تیر ۲۸، ۱۳۹۹

قابل توجه هوچیگران مخالف روابط اقتصادی گسترده با کشور چین!


اکثریت بزرگ مردم ایران نه ناآگاه، نه مسئول تأسیس این حکومت جنایتکار و نه مدافع دیکتاتوری تروریستی اسلامی هستند-این اتفاقاً برازنده اکثریت مدعیان اپوزیسیون در خارج از کشور و قدرتهای بین المللی حامی آنان است. همین نیروی عامل تشکیل و تثبیت این رژیم بربرمنش و به خاک سیاه نشاندن مردم، امروز در پوشش مخالفت با یک قرارداد احتمالی با چین، در داخل و خارج، به تبلیغ سیاست فشردن گلوی مردم ایران شدت داده، تا جامعه را به قبول شرایط هولناکی نظیر افغانستان و عراق راضی کند. دسته جات مدعی اپوزیسیون در خارج، هیچ احساسی نسبت به رنج و آلام مردم ایران نداشته، تنها در چهارچوب نیازهای قدرت طلبی ارتجاعی خود، حتی بقیمت تباهی هرچه بیشتر زندگی مردم، عمل میکنند.

تاریخ انتشار از طریق یوتیوب:  15 ژوئیه 2020- 25 تیر 1399

در نشانی بالا، هنرمند منتقد وضعیت حاکم، محمدرضا عالی پیام، طی برنامه ای هنری و شعرخوانی در انجمنی هنری در تهران، به موضوع چین میپردازد.

قطعه شعرخوانی بالا، سندی است بر اینکه، کشورفروشان و راهزنانی که، 58 سال به استقلال ایران و حقوق ملی و دموکراتیک مردم لگد زده، و امروزه بیکباره دم از نابودی استقلال کشور و غارت "منابع سرزمینی"، در نتیجه یک قرارداد اقتصادی با جمهوری خلق چین میزنند، کمترین اطلاعی از روانشناسی توده های مردم و نیازهای سیاسی جامعه نداشته، بر ادعاها و اعلامیه های آنان، نامی جز دروغگویی و هوچیگری و بیان بیرحمی علیه مردم، نمیتوان گذاشت.

امروزه کلاشان خارج از کشوری، که هیچ رابطه ای با زندگی مردم ایران ندارند، و در خارج از کشور مشغول فشردن گلوی مردم تحت تحریم هستند، درگیر انجام تبلیغات خصمانه و شرم آور، علیه ایجاد روابط گسترده با جمهوری خلق چین هستند. این جریان تبهکار، مسلط بر رادیوها و سایتهای خبری فارسی، که اربابان بین المللی شان در مقابله با پاندمی کووید-19، فضاحتی بیسابقه بالا آوردند، در صددند، با انجام تبلیغات خصمانه علیه چین و خوشرقصی برای غرب، درهمانحال، گوشه ای از شکست خفت  بارشان در برابر قدرت بزرگ آتی جهان را جبران کنند.

مردم ایران گروگان یک رژیم بربرمنش، گرفتار تحریمهای اقتصادی- تجاری یک باند راسیست و ماجراجو در کاخ سفید، و اسیر پاندمی کووید-19 هستند. اقتصاد کشور به طرف فروپاشی میرود، و زندگی مردم هر روز جهنمی و جهنمی تر میشود. در چنین شرایطی، دولت جمهوری خلق چین که خود نیز در تلاطمات بین المللی با انواع تحریمها و تهدیدات غرب درگیر است، در عین حال اما تنها کشوری است، که وقعی به امر و نهی و گردن کشی امپریالیسم نگذاشته، و مستقیماً حاضر به خرید نفت، یعنی منبع درآمد اصلی کشور ایران است. ایران بدون درآمد نفت، بتدریج و چه  بسا بزودی، به درجه ای از فلاکت اقتصادی سقوط میکند، که وارد آوردن یک ضربه نظامی از سوی اسرائیل و یا آمریکا، به محتمل ترین روند آتی مبدل خواهد گشت. شکستهای متعدد جنبشهای اعتراضی مردم، شرایط خستگی و درمانده گی، بی تفاوتی نسبت به سرنوشت کشور، افسردگی روانی و روحی یک جامعه خسته و کوفته، بروز این وضعیت هولناک را تسهیل خواهد کرد.

هرگونه اقدام نظامی غرب علیه مردم و کشور، در ظاهر علیه رژیم اسلامی و برنامه هسته ای آن، مستقیماً و فوراً، شرایط کشور را به سمت ایجاد اوضاع دهشتناکی نظیر عراق و افغانستان سوق خواهد داد. این درست همان حالتی است، که انواع باندهای سیاسی و شبه سیاسی، نظیر سلطنت طلبان(و سرسپردگان آنان ملقب به "کمونیست کارگری") لیبرال ها، قوم گرایان (بویژه "دموکرات" و "کومه له")، جدایی طلبان و مجاهدین، در آرزوی ظهور آن روز شماری میکنند. بروز چنین وضعیتی برای کشور و مردم ایران، هولناک ترین شرایط در تاریخ سیاسی معاصر کشور، چه بسا بدترین شرایط از دوران بقدرت رسیدن سلسله صفویه به بعد، خواهد بود.

هوچیگری سلطنت طلبان و خائنین همدست شان، لیبرالها، سکولار دموکراتهای ریاکار متحد آنان و کلاشان مدعی "شورای مدیریت گذار"، رادیوها و سایتهای اینترنتی فارسی زبان در خارج، تنها به دلیل بخطر افتادن نقشه های تبهکارانه خود آنها، در صورت ایجاد روابط گسترده با کشور چین، و خرید نفت در حجم بزرگ از سوی این کشور است. آنها همان نیروی ضد ملی، ضد مردمی و جنایتکاری هستند، که قرار است، در پی فروپاشی اقتصادی و ضربه نظامی خارجی، نقش هم کاسه های عراقی و افغانستانی خود را در ایران ایفا کنند. اما انعقاد یک قرارداد بزرگ با یک کشور دوست مردم ایران، حال چین یا ژاپن و یا کره جنوبی، احتمال فروپاشی اقتصادی و تخریب روحیه و حساسیت سیاسی جامعه را کاهش داده، حداقلی از رشد اقتصادی و ایجاد کار و تخفیف بیکاری را موجب شده، از این طریق حتی، فضای تنفس و مفری برای تأثیرگذاری مثبت احتمالی مردم معترض بر روندهای سیاسی آتی ایجاد میکند.

اکثریت بزرگ مردم ایران نه ناآگاه، نه مسئول تأسیس این حکومت جنایتکار و نه مدافع دیکتاتوری تروریستی اسلامی هستند-این اتفاقاً برازنده اکثریت مدعیان اپوزیسیون در خارج از کشور و قدرتهای بین المللی حامی آنان است. توده های مردم ایران، همه نسل مبارز جامعه را، یعنی فرزندان و بستگان و هم میهنان خود را، در زندانها، شکنجه گاهها و میدانهای اعدام از دست داده اند. آنها می بینند، که در جامعه، یک نیروی سیاسی جدی، ملی، متشکل و قدرتمند وجود ندارد. جامعه درک میکند، که بعلت ضربات هولناک گذشته و سیاست سرکوب افسارگسیخته کنونی، هم اینک قادر به سرنگونی این ماشین آدمکشی نیست. اما مردم در عین حال، کاملاً به این امر آگاه هستند، که تبدیل کشور به منطقه ای اشغالی نظیر عراق و افغانستان، نه فقط هیچ معضلی را حل نمیکند، بلکه زندگی مردم و شرایط سیاسی کشور را چندین برابر ضد انسانی تر و غیرقابل تحمل تر ساخته، بنیادها و پایه های موجودیت کشور را هم، با خطرات جبران ناپذیری مواجه میکند.

***
اکبر تک دهقان
18 ژوئیه 2020- 28 تیر 1399

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر