سه‌شنبه، تیر ۱۷، ۱۳۹۹

لیبرالیسم ایرانی یعنی دیکتاتوری تروریستی!


هم حکومت پهلوی، دوران سطه لیبرال ها بود، و هم حکومت اسلامی شرایط قدرت لیبرال ها است. هر دو جریان عمیقاً و یکی بیش از دیگری ضد کمونیست بوده، تنها تفاوت آنها در غلظت و نقش سیاسی مؤثرتر قوم گرایی اسلامی و یا نژاد گرایی "پارسی" در برده سازی مجدد انسان آزاد است. 


لیبرالهای ایرانی در خارج از کشور، بشواهد شیوه حکومتگری 57 ساله و تبلیغات سیاسی 40 ساله خود، جریانی بمراتب ضد مردمی تر و ضد کمونیست تر از جانیان حاکم در ایران هستند. این دارودسته شبه سیاسی و عمدتاً نظامی-امنیتی، که هم نیروی حاکم در رژیم جنایتکار پهلوی و هم پشتیبان اصلی حفظ همین رژیم بربرمنش کنونی است، جز جریانی باند سیاهی شایسته عنوان دیگری نیست. این افراد کینه توز و بدطینت بویژه در سالهای اخیر با راه انداختن ارکستر مشمئز کننده "شاهزاده" و "شهبانو"، و "سکولار دموکراسی" دروغین، و این بکمک رسانه های امپریالیستی تحت اختیار خود، به فرهنگ سیاسی و شرایط مبارزه برای سرنگونی ماشین جنایت اسلامی لطمه زده، حیات این حکومت خون آشام را طولانی تر می سازند.

این خیل صاحبان امتیازات و راهزنان ثروتهای مردم ایران، مداوماً از فقدان روابط بین المللی کشور و "عدم تعامل" رژیم اسلامی، -که از نظر آنها "خلق" ایران، خود "لایق" آن است- با کشورهای دیگر، شکایت میکنند. اما وقتی شایعه ای از احتمال وجود یک مذاکره احتمالی برای تنظیم احتمالی یک پیشنویس احتمالی بمنظور انعقاد احتمالی یک قرارداد فرضی منتشر میشود، و آنهم از سوی یک رسانه امپریالیستی و ضد چینی شناخته شده، و بعنوان "گفته میشود" و بدون هیچ  سند و مدرکی، بیکباره همه نصایح "تعامل" با جهان خود را به دور میریزند. در پی صرفاً یک گمان و فرضیه، مهمل بافان و اطلاعیه های "سازمان" و "جنبش" و "شورای مدیریت" آنها، با آب و تاب پیرامون وجود حتمی و مسلم یک قرارداد به ادعای خود: "استعماری" و یک "ترکمانچای" جدید، که  گویا "مخفیانه" بتصویب رسیده، و قرار است، بزودی همراه با آن، حتی 5 هزار نفر "نیروی" حتماً نظامی چینی هم در ایران مستقر شوند، جنجال بپا میکنند.

شرایط بین المللی کشور بشدت سخت و غیرقابل پیش بینی است. نه کشور ایران چشم اندازی برای حضور در بازارهای بین المللی انرژی دارد، و نه طرف مقابل حتی، علائمی از چنین آینده ای را نشان میدهد. جمهوری خلق چین و فدراسیون روسیه، تنها کشورهایی هستند، که بدلیل موقعیت اقتصادی، نظامی و سیاسی خود، بدرجاتی، البته محدود، دارای قدرت مانوری در ارتباط با انعقاد قراردادهای تجاری با کشور ایران هستند. مردم ایران، بویژه توده های زحمتکش، حق دارند و ناچار هستند، ماشین آدم کشی و راهزنی حاکم را تحت فشار قرار دهند، تا از روزنه های ناچیز موجود برای کاهش عوارض فلاکت ناشی از تحریمهای اقتصادی غرب استفاده کند. این غلطیدن به سیاست دنباله روی از  رژیم اسلامی نیست، این توهم داشتن و گردن گذاشتن به حکومت اسلامی نیست. این از سر ناچاری محض و برای حفظ حداقلی از شرایط زندگی است.

امروز، شبه روشنفکر و "دکتر" و "مهندس" مرفه و فاقد هرگونه احساسی نسبت به رنج و آلام مردم، حقوق بگیر مستقیم نهادهای دولتی غرب و تبهکار مزمن، در سایتهای اینترنتی و بنگاههای خصوصی خود، نظیر بی بی سی، رادیو فردا، صدای آمریکا، یورو نیوز، دویچه وله، ایران اینترنشنال، خبرنامه گویا، پیک ایران، ایران امروز، جنبش سکولار دموکراسی، ایران پرس نیوز و عصر نو، نشسته، و با بیرحمی یک شکنجه گر، تلاش میکند، همین روزنه ناچیز ایجاد روابط تجاری با کشورهای چین و روسیه و یا ونزوئلا را هم مسدود کند.

تحریمهای گسترده امپریالیستی برای به استیصال کشاندن شهروند معمولی ایرانی، جامعه را ناچار میسازد، کوچکترین منفذی در روابط بین المللی را بکار بگیرد، تا آثار جهنم نازل شده از سوی لیبرال دموکرسی غربی و نوکران بی وجدان ایرانی آنها را تخفیف دهد. زندگی مردم هر روز سخت تر و عوارض و آسیب های اجتماعی سیاست های لیبرال-امپریالیستی هم، هر چه غیرقابل تحمل تر شده است. برای مردم ایران چاره ای باقی نمیماند، بقصد گریز از بروز شرایط سیاسی هولناک تر ناشی از فشارهای طاقت فرسای اقتصادی، هر چه بیشتر دندان به جگر بگذارند و بسوزند و بسازند.

مصیبت مضاعف مردم ایران در این است، که همین عاقبت سوختن و ساختن هم، جزئی از برنامه سیاسی نیروی باند سیاهی لیبرال های خارج از کشوری است- از آنجا که فعلاً اقبال زیادی برای خود بمنظور سوار شدن بر سکان قدرت در ایران نمی بینند. تنها در شرایط تبدیل کشور به وضعیت دهشتناکی نظیر افغانستان و عراق، که باید از طریق اثربخشی بیشتر تحریمهای اقتصادی و ضربه و یا حمله نظامی خارجی بوجود بیاید، این نیروی پلید دیگر نیازی به صدور اعلامیه و "بی بی سی" و "دویچه وله" و "رادیو فردا" و "گویا نیوز" و "پیک ایران" نداشته، چشم انداز آن برای خیز برداشتن بسوی مراکز قدرت در ایران، به یک سیاست عملی مشخص تبدیل میشود.

***
اکبر تک دهقان
7 ژوئیه 2020-17 تیر 1399
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر