چهارشنبه، تیر ۱۱، ۱۳۹۹

مردم ایران در روابط گسترده با چین ذینفع هستند


نویسنده ساکن خارج از کشور، شکوه میرزادگی، طی برخوردی شعارگونه و ظاهراً "میهن پرستانه"، به موضوع احتمال وجود طرح کلی گفتگو برای انعقاد یک قرارداد اقتصادی بزرگ میان رژیم اسلامی و جمهوری خلق چین برخورد کرده، آن را "خرید و فروش غیر انسانی و ضد ملی"، معرفی نموده است.

نویسنده مطلب کوتاه، بدون استدلال و صرفاً ضد چینی "نگذاریم ایران را بفروشند و ایرانی را به بردگی بکشانند"، یک قرارداد خارجی مؤثر در اقتصاد کشور را که میتواند متضمن منافعی محسوس برای مردم ایران در اوضاع سخت کنونی باشد، بشدت دراماتیزه کرده، شرایط معیشتی هولناک مردم عادی و فقیر را بفراموشی سپرده، عملاً به صف مبلغان رژیم ساواک، مجاهدین و قوم گرایان، یعنی مدافعین تحمیل هر چه بیشتر تحریمهای ظالمانه امپریالیستی و جهنمی تر ساختن زندگی توده های زحمتکش، پیوسته است.

ادعای نویسنده که گویا رژیم اسلامی "بخش هایی از ثروت‌های فیزیکی و غیرفیزیکی ایرانیان را «سخاوتمندانه» به حکومت هایی بخشیده‌اند که مدافع عملیات انسان ستیزانه و ضد ایرانی این رژیم هستند"، صرفاً ادعایی هیجان ساز، گمراه کننده و بدون استدلال است. دولت چین و هیچ دولت دیگری که میتواند موضوع خطاب شکوه میرزادگی باشد، از هیچ یک از جنایات این رژیم بربرمنش علیه مردم ایران حمایت نکرده اند. به این دلیل ساده که به ماهیت ضد انسانی چنین سرکوبگریهایی آگاه بوده، پیدایش جنبش سیاه اسلامی را بخشی از استراتژی سیاسی غرب علیه کمونیسم شناخته، و در کنار آن: اصلاً دارای تجربه مهمی در روابط بین المللی "بورژوایی"، و دارای انگیزه هایی در سطح کشورهای غربی، برای دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر نیستند. سیاست خارجی دو کشور چین و روسیه، البته با تفاوتهایی نسبت به یکدیگر، سیاستی عمدتاً دفاعی بوده، در ابعاد بین المللی جایگاه مهمی کسب نکرده، آثار و عواقب احتمالی منفی آن برای کشورهای معمولی نظیر ایران، هنوز قابل توجه نبوده، نباید موجب هول و هراس از نوعی که نویسنده هشدار نامه بالا مروج آن است، گردد.

نه جمهوری خلق چین و نه روسیه، نمیخواهند و نمیتوانند با مسائل داخلی کشورهای دیگر بطور گسترده درگیر شوند؛ نه بلد هستند و نه بطور جدی، و این در معنای ساختاری و اقتصادی-اجتماعی، به آن نیاز حیاتی دارند. روشن است، این موضوع متفاوت از روابط رایج در سطح جهان، با اهداف و منافع مشخص و متقابل، و یا تقویت نوعی از توازن قوای سیاسی بین المللی جدید و کنترل قدرقدرتی جهان غرب است.

سیاست خارجی امپریالیستی در جهان کنونی، به تبعیت از الگوی کلاسیک خود، یعنی کشورهای  غربی، بازتاب کنشها و کشمکشهای داخلی و پاسخ به توسعه نیازهای مالی و اقتصادی آنها است، و توسل به جهانگیری و جنگ طلبی، نتیجه منطقی این روندها بوده است- و این طی 600 سال اخیر! شکوه میرزادگی حتماً از موضوعات حقیقتاً هولناکی نظیر دوران استعمار و برده گی بیش از دو سوم بشریت، جنگهای امپریالیستی اول و دوم، بربرمنشی فاشیستی- راسیستی علیه یهودیان، سیاه پوستان و غیرنظامیان، و کودتاهای متعدد نظامی علیه دولتهای منتخب در کشورهای تحت سلطه، از جمله ایران دوران دولت ملی محمد مصدق، خبر دارند. چین و روسیه دارای چنین تاریخ توسعه سیاست بین المللی خود نیستند، و اخبار ساده هرروزه از مراودات بین المللی هم، نباید فوراً بمثابه علائم پیدایش چنین تغییرات بزرگی در ماهیت سیاست خارجی این کشورها تعبیر گردد.

چین و روسیه اما بطور واقعی در ایجاد یک توازن قوای بین المللی جدید، ذینفع بوده، و این وجهی، هرچند ضعیف، از سیاست خارجی این دو کشور است. توازن قوای سیاسی بین المللی میان کمونیسم و امپریالیسم تا آغاز دهه 90 میلادی، بیان وجود چنین وضعیتی بود، که بر شرایط توسعه اقتصادی-اجتماعی جهان قرن پانزدهم به بعد، و بویژه، نتایج دو جنگ ویرانگر امپریالیستی اول و دوم بنا شده بود. صدها میلیون نفر از مردم جهان، که تجربه قدرقدرتی غرب در دهه 90 میلادی و جنگهای داخلی بی پایان در افغانستان، عراق، سوریه و یمن و لیبی و اوکراین و کشورهای دیگر، و سلاخی بربرمنشانه غیرنظامیان را بچشم دیده و یا تحمل کرده اند، از جمله نگارنده این سطور، بطور جدی در همین صف قرار دارند. شکوه میرزادگی، خود علاقمند به تاریخ جوامع باستان در فلات ایران، حتماً از مفهوم، وجود، اهمیت، اجتناب ناپذیری و دینامیزم "طبیعی" پیدایش توازن قوای سیاسی بین المللی در دوره های گذشته تاریخ خاورمیانه و اروپا مطلع هستند و نباید به پند و اندرز کسی نیازی داشته باشند.

هشدار نامه متکی بر China-phobia از سوی شکوه میرزادگی، کمکی به روشنگری ضد رژیمی در شرایط سخت کنونی زندگی مردم ایران نمیکند. برعکس، با امید و انگیزه و تلاش، و استفاده از روزنه ناچیز روابط بین المللی، برای قابل تحمل تر ساختن زندگی غیرقابل تحمل اکثریت مردم در تناقض قرار دارد. این هشدارنامه تنها به بازارگرمی ضد چینی و ضد کمونیستی کسانی خدمت میکند، که 57 سال با مردم ایران نظیر برده گان دوران باستان رفتار کرده، 57 مولکول حق و حقوق برای مردم ایران، حداقل نظیر ترکیه و پاکستان، برسمیت نشناختند. شکوه میرزادگی تنها به بازار گرمی تبلیغات سیاسی کسانی خدمت میکند، که 40 سال است، نه رژیمهای فاشیستی پهلوی و اسلامی، بلکه خود مردم ایران را برای مصائب غیرانسانی موجود مقصر شناخته، با بیشرمی غیرقابل توصیفی، استراتژی فرسوده ساختن و استیصال هرچه بیشتر جامعه برای تحمیل اهداف سیاسی خود به آن را در پیش گرفته اند.

نمیتوان هم با تحریمهای طاقت فرسای امپریالیستی موافق بود، و هم با تلاش جامعه، حال تحت یک رژیم بربرمنش و فاشیستی، برای ایجاد حداقلی از روابط اقتصادی بین المللی، که اندکی از فشارهای معیشتی سخت را کاهش داده و فروپاشی اقتصادی کشور را مانع شود، مخالفت کرد. اگر سیاست نوع اول، یعنی خواست انجام تحریمهای گسترده مرتبط با زندگی مردم را غیر انسانی تلقی کنیم، سیاست دومی، یعنی ممانعت از کاهش این فشارها از طریق ایجاد روابط اقتصادی با جمهوری خلق چین، بمراتب غیر انسانی تر است.

***
اکبر تک دهقان

1 ژوئیه 2020-11 تیر 1399
---------- 
توضیحات

- نشانی و تاریخ انتشار مطلب شکوه میرزادگی: https://news.gooya.com/2020/06/post-40341.php
30 ژوئن 2020

- مادر روستایی و 92 ساله نگارنده این سطور، زن با شخصیت و عاقل و آبرومند، خانم شاه صنم تک دهقان و در سالهای اخیر ساکن شهر کوچکی در نزدیکی تهران، در تماسی تلفنی، با نوعی احساس و دلسوزی و خوشحالی، به من امید میداد که: مثل اینکه، میخواهند دوباره از ایران نفت بخرند! اکثریت نویسنده گان لیبرال و شبه چپ و مرفه خارج از کشوری، هیچ رابطه ای با دنیای واقعی شهروند ساده این کشور ندارند. فعالیت سیاسی فعلی آنها، فشردن گلوی این شهروند اسیر و گروگان یک رژیم راهزن و جنایتکار است. آنها عمدتاً خودنمایی و خودستایی در سایتهای اینترنتی و محافل شبه سیاسی را دنبال کرده، و رد و بدل کردن تعارفات توخالی بخش مهمی از مشغولیت شان را تشکیل میدهد.

- در پی سخنرانی هوچیگرانه سرلمپن سابق رژیم در گیلان در روز 7 تیر، که به قول شکوه میرزادگی، حال "دهان به راستگویی گشوده" است، چند مقاله بی محتوا و صرفاً ضد چینی، تماماً متکی بر شایعات و پیش داوری و ادعاهای بدون بررسی و استدلال، در سایتهای اینترنتی منتشر شدند. نظیر همیشه، سایت سخیف "پیک ایران" و سردسته مرتجع راست افراطی قوم گرای آن، یدی شیشوانی، آنها را در هوا قاپیده،  بعضاً دو تا دوتا و در کنار یکدیگر منتشر کرده، و بسیار بیش از سایر سایتهای اینترنتی راست کلاسیک، برای تکثیر و تبلیغ آنها گلو پاره کرد. در فرصتی دیگر به این موضوع، از جمله مقاله سال قبل اتاق فکر استراتژیک و قدیمی صنایع انرژی کشورهای غربی، یعنی مجله "پترولیوم اکونومیست" انگلستان، که بقول نویسنده هشدار نامه بالا، گویا سال گذشته در رابطه با موضوع بحث در اینجا کشف مهمی کرده است، خواهم پرداخت.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر