یکشنبه، تیر ۲۲، ۱۳۹۹

نامه یک پناهنده سیاسی ایرانی به سفارت جمهوری خلق چین در واشنگتن



Ambassador Cui Tiankai
Chinese Embassy Chancery
3505 International Place, N.W
Washington, D.C. 20008


جناب آقای کوی تیان کای سفیر جمهوری خلق چین در ایالات متحده آمریکا!

اخیراً شایعاتی در محیط سایتهای اینترنتی فارسی زبان در خارج از کشور، مبنی بر احتمال وجود یک گفتگو، پیرامون تدوین یک پیشنویس، برای انعقاد یک قرارداد احتمالی تجاری میان کشور ایران و جمهوری خلق چین، به راه افتاده است. اصل این موضوع به سفر آقای Xi jinping  رئیس جمهور  جمهوری خلق چین در سال 2016 به ایران، و گفتگوی او با مسئولین رژیم حاکم در ایران، مربوط است. در این تماس اولیه، گویا پیرامون انجام همکاریهای جامع اقتصادی میان دو کشور، گفتگوهای کلی صورت گرفته است. این موضوع برای جامعه ایران و افکار عمومی در کشور مشخص بود، و تاکنون هم علیه آن، هیچ جنجال و هیاهویی از طرف جریانات ضد کمونیستی و ضد چینی در داخل ایران و خارج از کشور، صورت نگرفته بود. اما این وضعیت، بیکباره طی چند هفته اخیر تغییر کرده است. جریانات ضد کمونیستی، ضد چینی و خود بشدت ضد دموکراتیک و سرکوبگر، دشمن استقلال کشور و سرسپرده قدرتهای امپریالیستی، بیکباره از "فروش کشور به بیگانگان" و از "بین رفتن تمامیت ارضی کشور"، سخن میگویند.

آنها اخیراً طی یک اطلاعیه کوتاه، اعلام کرده اند، که در روز دوشنبه 13 ژوئیه 2020 ساعت 2 بعد از ظهر به وقت شرق آمریکا، در مقابل ساختمان سفارت جمهوری خلق چین در واشینگتن، تجمع خواهند کرد. آنها گفته اند، که این اقدام، اعتراض به دولت چین و قرارداد اقتصادی احتمالی آن با کشور ایران است. با اینکه چنین قراردادی هنوز اصلاً امضاء نشده، از سوی دو دولت اعلام نگشته، مفسرین و کارشناسان نظری در این مورد اعلام نکرده اند، از سوی پارلمان رژیم اسلامی هم بررسی و تصویب نشده، نهاد قانون اساسی این حکومت هم آن را دریافت و تأیید نکرده، و متن کامل آن هم روشن نیست، و مقامات رسمی هیچ دولت خارجی هم، تاکنون پیرامون آن نظری نداده اند. آنها طی این اطلاعیه پر از دروغ و تحریف و عوامفریبی، همچنین از "تاراج منابع سرزمینی" نوشته، و شعار فریبکارانه "ایران فروشی نیست" سر داده اند.

این گروه از به اصطلاح تظاهرکننده گان، به طیف ایرانیان مرفه و چاپلوس در کشورهای غربی، اکثراً شخصاً دزد و سرکوبگر و سرنگون شده در انقلاب 1979 و وابستگان به رژیم جنایتکار سلطنتی سابق، به حقوق بگیران از مؤسسات سیاسی تبلیغی در آمریکا و یا به ادعای خود کاشفان جدید "لیبرال دموکراسی"، تعلق دارند. آنها همچنین به دشمنی و خصومت با جمهوری خلق چین در موضوع هنگ کنگ، تایوان، سین کیانگ و تبت مشهور بوده، همه زندگی سیاسی کنونی خود را به تبلیغات ضد چینی در موضوع هنگ کنگ و بحران کرونا، از طریق رادیوهای فارسی زبان دولتهای غربی، خلاصه کرده اند.

سفارت چین در ایالات متحده آمریکا، در چهارچوب حقوق مردم ایران به داشتن روابط خوب اقتصادی با چین، نباید به هیچوجه به این  جمع دروغگو و راهزن و بیرحم و هوچیگر و بی اعتنا به زندگی سخت مردم ایران، میدان عرض اندام بدهد. از میان آنها نماینده و نامه اعتراضی و پتیشن نپذیرید. با آنها ملاقات و صحبت نکنید. آنها نماینده هیچ میزان از مردم ایران نیستند. آنها از مردم ایران بدلیل سرنگونی رژیم سلطنتی در سال 1979، نفرت دارند، و 41 سال است که به توده مردم ناسزا میگویند، و مردم ایران هم از آنها بدلیل 58 سال حکومت جنایتکارانه، بکمک سرویسهای جاسوسی انگلستان و سازمان سیا و موساد، نفرت دارند. آنها با دو کودتای امپریالیستی توسط امپریالیسم انگلستان در سال 1921، و کودتای مشترک امپریالیسم آمریکا و امپریالیسم انگلستان در سال 1953، با ارتکاب خونریزی و وحشیگری علنی، علیه دولت ملی محمد مصدق و نیروی چپ کشور، بر سر کار آمدند. آنها در کودتای سال 1953، وزیر امور خارجه قانونی و ملی مردم ایران حسین فاطمی را، بدون هیچ دلیلی به جوخه اعدام سپردند.

این تبهکاران، دولتها و جنبشهای ملی- دموکراتیک را نابود کرده، هزاران نفر از مردم ایران را شکنجه و اعدام کرده، صدها هزار نفر را از کار اخراج کرده و به خارج از کشور فراری داده، و ایران را به بازار فروش سلاح و کالا و پایگاه نظامی-اطلاعاتی غرب علیه اتحاد شوروی، تبدیل کردند. این به اصطلاح لیبرالها، ثروتهای طبیعی ملت ایران، بویژه ثروت نفت را به کنسرنهای غربی هدیه کرده، از آن نظیر ملک خصوصی خود، بطور گسترده و علنی و گستاخانه، سوء استفاده کردند. در دوران سلطه گری این باند فاشیستی و راسیستی در ایران از سال 1921 تا 1979، مردم ایران علیرغم مالکیت بر منابع عظیم انرژی و شیمیایی، یکی از فقیرترین ملت های جهان بوده، از هیچ سطحی از حقوق دموکراتیک و شهروندی، برخوردار نبودند. در حکومت بیرحمانه دارودسته لیبرالهای ضد ملی سلطنتی، استقلال کشور بشدت آسیب دیده، حاکمیت ملی نابود شده، و کشور ایران، به یک نیمه مستعمره امپریالیسم آمریکا، تنزل یافته بود. موارد برشمرده، دقیقاً همان دلایلی بودند که باعت شدند تا مردم ایران، طی یک دوره مبارزه مسلحانه 8 ساله از سوی نیروی چپ نسل جوان، و سپس تظاهرات میلیونی خیابانی، و سرانجام اعتصابات در صنایع نفت و قیام مسلحانه عمومی در سال 1979، این دارودسته ضد مردمی را سرنگون کردند.

هم اینک، مردم ایران زیر فشار خردکننده تحریمهای امپریالیستی از یکطرف، و عوارض مرگبار پاندمی کووید-19 از طرف دیگر قرار داشته، و زندگی برای اکثریت مردم محروم، بشدت سخت و غیرقابل تحمل شده است. کشور و مردم ایران، به یک طرف تجاری بین المللی نیرومند و مطمئن، که مستقل از قدرتهای امپریالیستی غرب عمل کند و به آنها باج ندهد، نیاز دارند. بدون برقراری روابط گسترده اقتصادی با جمهوری خلق چین، شرایط زندگی و وضعیت سیاسی کشور ایران، به سمت یک فاجعه تمام عیار پیش رفته، سرنوشتی نظیر افغانستان و عراق در انتظار مردم ایران خواهد بود.

تقویت موقعیت امپریالیسم غرب از طریق سقوط ایران به وضعیت افغانستان و عراق، در همانحال، بشدت به موقعیت استراتژیک و سیاسی جمهوری خلق چین نیز، آسیب وارد خواهد آورد. و این درست همان شرایطی است، که جریانات سرسپرده امپریالیستی، سلطنت طلبان و لیبرالهای ضد مردمی، از آنجمله تظاهرکننده گان احتمالی در روز دوشنبه 13 ژوئیه در مقابل ساختمان سفارت چین در واشنگتن، به آن فکر میکنند و به آن نیاز دارند.

سلطنت طلبان و لیبرالهای دروغگوی ایرانی در خارج از کشور و از جمله در واشینگتن، خواهان سقوط اقتصادی ایران، و همزمان، ضربه نظامی و یا حمله نظامی آمریکا و یا اسرائیل به ایران هستند. از نظر این نیروی باند سیاهی، بهبود روابط اقتصادی کشور ایران و جمهوری خلق چین، امکان موفقیت این استراتژی تبهکارانه را از بین خواهد برد- بویژه اینکه ممکن است بزودی در آمریکا، دولت جدیدی بر سر کار بیاید، که دیگر مایل نباشد، به سیاست تحریم علیه کشور ایران ادامه دهد. سلطنت طلبان، به مردم و کشور ایران فکر نمیکنند، بلکه بدلیل احتمال شکست استراتژی سیاسی خود برای قدرت گرفتن در ایران، نظیر افغانستان و عراق، به وحشت افتاده، و به این دلیل، به تبلیغات هیستریک ضد چینی در موضوع انعقاد یک قرارداد اقتصادی مهم، روی آورده اند.

دو کشور ایران و جمهوری خلق چین، میتوانند، بعنوان دو کشور مستقل آسیایی، با امضاء چنین قراردادی، همچنین الگو و زمینه ای جدی و مستحکم، برای همکاریهای بهتر آتی میان کشورهای ایران، روسیه، قزاقستان، ترکمنستان، ازبکستان، پاکستان و ترکیه نیز ایجاد کنند.

با احترام و امید به گسترش روابط وسیع و برابرحقوق اقتصادی میان ملت ایران با جمهوری خلق چین

اکبر تک دهقان، یک پناهنده سیاسی از ایران در جمهوری فدرال آلمان، زندانی سیاسی  سابق در رژیم اسلامی، فعال سیاسی سابق، بلاگر، و متعلق به تاریخ چپ انقلابی ایران ("سازمان چریکهای فدایی خلق ایران"). این سازمان تحت فشار انشعابات و سرکوب هولناک رژیم اسلامی در دهه 80 میلادی، نابود شده و بدبختانه دیگر وجود و عملکرد تشکیلاتی ندارد.

12 ژوئیه 2020- 22 تیر 1399، فرانکفورت
------------------------------ 
لینک اطلاعیه جریانات سلطنت طلب:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
این نامه در تاریخ ذکر شده در بالا، در نسخه های انگلیسی و فارسی برای مخاطب آن ارسال شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر